مجاهدین خلق، ابزار ایجاد هرج و مرج، نه آلترناتیو جمهوری اسلامی

اعتراضات برخی شهروندان ایرانی در هفته های اخیر نشان می دهد که اعتراض کنندگان زیر فشارهای شدید اقتصادی چاره ای نمی بینند جز به چالش کشیدن حکومت. در گزارش مفصلی که نیویورک تایمز در هفته گذشته منتشر کرد، آمده است: « از گرمای آتشین شهرهای جنوب تا پایتخت شلوغ و پرترافیک، تظاهرکنندگان در ماه های اخیر به خیابان آمده اند که مایه بسی خشنودی است برای دولت ترامپ که امید دارد ناآرامی های مدنی، سران ایران را تحت فشار قرار دهد.»

نویسنده نیویورک تایمز سعی می کند که با مصاحبه با افراد مختلف با نقطه نظرات متفاوت، گزارش دقیقی بدهد، هرچند که گاهی از بی طرفی دور می شود. اما آنچه به وضوح در این گزارش مشاهده می شود این است که در میان خواسته های مردم ایران هیچ ارتباطی با مجاهدین خلق وجود ندارد. در گزارش حتی نامی از این گروه برده نشده است علی رغم آنکه رسانه های تبلیغاتی و سران تشکیلات مجاهدین خلق به به اصطلاح کانون های شورشی خود در شهرهای ایران بسیار مباهات می کنند و حتی با انتشار پیامی جدید از رهبر مفقودشان یعنی مسعود رجوی سعی می کنند اعتراضات را به نفع خود مصادره کننده و تنها راه حل پیشنهادی خود را اوج گیری کانون های شورشی می دانند.

حتی در گزارش نیویورک تایمز اشاره شده است که گاهی در تظاهرات ها نام”دیکتاتور” ایران یعنی رضا شاه آورده می شود اما تا کنون هیچ گزارشی چه از گزارش های مردمی و چه رسانه های معتبر خبری از اینکه تظاهر کنندگان نامی از مسعود و مریم رجوی برده باشند، نمی دهند.

با این وجود عدم مقبولیت و مشروعیت مجاهدین خلق در ایران دلیل نمی شود که آن ها فعالیت های لابی های خود در غرب را متوقف کنند. لابی های مجاهدین خلق هم راستا و هم صدا با جنگ طلبان امریکایی از تحریم های جدید امریکا علیه مردم ایران بشدت استقبال می کنند.

این روابط از دید رسانه های آزاد پنهان نمی ماند. چند روز پس از گردهمایی سالانه مجاهدین خلق در پاریس، مقاله ای در نشریه نشنال منتشر شد که به عدم موفقیت مجاهدین خلق –علی رغم آنکه به عنوان صدای اپوزیسیون ایران در آمریکا از حمایت های افراد سرشناسی برخوردار است– در جلب حمایت های داخلی و جدی گرفته نشدن آن ها در ایران می پرداخت.

یک ماه بعد، مورخ وتحلیل گر امور دفاعی، بابک تقوایی در مقاله ای پر جزئیات، این سوال را  که «چرا مجاهدین خلق در ایران این چنین نامقبول هستند؟» پاسخ گفت. تقوایی می نویسد: « گروه تبعیدی سیاسی ایرانی با نام مجاهدین خلق علی رغم همه تلاش هایش هنوز در میان مردم عادی ایران،  ایرانیان مخالف و چهره های اپوزیسون،  نامقبول است. با وجود اینکه بنظر می رسد که مجاهدین خلق پس از خروج از فهرست تروریستی در میان برخی سیاستمداران آمریکایی طرفدارانی پیدا کرد اما کماکان در میان ایرانیان به ویژه کردها از مقبولیتی برخوردار نیست.»

نویسنده فهرستی از رفتار های خشونت آمیز و اعمال تروریستی مجاهدین خلق ارائه می دهد که به سادگی نفرت مردم ایران از این گروه را توجیه می کند. او از نقش مجاهدین خلق به عنوان سرویس امنیتی دیکتاتور عراق صدام حسین می نویسد که به عقیده او باعث شد مجاهدین خلق به منفور ترین گروه در ایران تبدیل شوند.

یک نمونه از رفتارهای خیانت آمیز مجاهدین خلق علیه هموطنان خود را چنین شرح می دهد: « جنگجویان سه گردان از مجاهدین خلق با تغییر پوشش خود به لشکر سربازان ایرانی توانستند خط دفاعی نیروهای ایرانی را بشکنند و ده ها نفر از سربازان ایرانی را به قتل برسانند یا به اسارت در آورند.»

به باور بابک تقوایی آنچه که به بقای مجاهدین در پس حمله نیروهای متفقین به عراق، کمک کرد «حمایت مالی سخاوتمندانه عربستان سعودی» بود که متعاقبا به گروه کمک کرد بتواند پول حمایت های سیاستمداران غربی را بدهد و از فهرست تروریستی در آمریکا، انگلیس، کانادا و دیگر کشورها حذف شود.

او درباره لشکرکشی میلیون دلاری مجاهدین خلق در غرب می نویسد: « مجاهدین خلق میلیون ها دلار برای برگزاری گردهمایی سالانه اش در پاریس هزینه می کند. برای گردهمایی به سخنرانان غربی پول می دهد تا سخنرانی کنند و جمعیت هایی از پناهندگان و دانشجویان خارجی اجاره می کند تا نقش ایرانی ها را بازی کنند. مجاهدین همچنین به روزنامه نگاران و خبرگزاری ها پول می دهند تا مقالاتی درحمایت از این گروه منتشر کنند تا مقبولیت خود را در غرب بالا ببرند. علیرغم این تلاش ها، دولت ترامپ از جدی گرفتن مجاهدین و شناختن آن ها به عنوان گروه اپوزیسیون مردمی، سرباز می زند.»

اکنون ممکن است این سوال مطرح شود که مجاهدین خلق چه سودی برای دولت آمریکا دارند. تریتا پارسی رییس شورای ملی ایرانی آمریکایی (نایاک) در مصاحبه ای با وبسایت پرشیا دایجست به نیکی به این سوال پاسخ می دهد. او معتقد است که گذشته خشونت آمیز مجاهدین خلق بسیار برای جنگ طلبان آمریکایی سودمند است، به طوری که آن ها به سادگی می توانند فراموش کنند که این گروه زمانی در فهرست گروه های تروریستی بوده است. او می گوید: « بخشی از حمایت از مجاهدین خلق به این دلیل است که این گروه با اهدا مبالغ هنگفت خود را به سیستم سیاسی آمریکا فروخته است. اما علت دیگرش آن است که برخی نه به دنبال جنگ هستند و نه به دنبال رژیمی دیگر بلکه در پی فروپاشی رژیم هستند، بدین معنا که به جای آنکه حکومت ایران را به با رزیمی دیگر جایگزین کنند هدفشان جایگزنی هرج و مرج در ایران است. این موضوع به بی ثباتی عظیمی در ایران خواهد انجامیدو احتمالا منجر به جنگ داخلی می شود. در چنین شرایطی، انرژی ایران از درون مصرف می شود و برای عرضع اندام در خارج و به چالش کشیدن متحدان امریکا چون اسرائیل و عربستان سعودی، ناتوان می شود. برای این سناریو، مجاهدین خلق، دقیقا به دلیل مهارتشان در تروریسم، می توانند مفید باشند.»

مزدا پارسی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا