ترس و واهمه سران فرقه رجوی از خبرنگاران و مستند سازان آزاد اندیش

در جامعه آزاد اندیش انسانها برپایه فکر و اندیشه خود با قوانین و مقررات برخورد می کنند و اینگونه افراد چون بر مبنای حترام متقابل و فکر نو زندگی می کنند بنابراین مخالفتی هم با دنیای بیرون خود ندارند و اطلاع یافتن از زندگی آنها کار مشکلی نمی باشد و در مقابل چنین آدمهایی هستند افرادی که در انزوا زندگی می نمایند و اطرافیان خود را نیز به این زندگی مرموز عادت میدهند و یا اجبار میکنند که همین علیت باعث عقب ماندگی آنها از پیشرفتهای بیرونی میشود که البته بیشتر ذهن آنها مسموم می باشد و آنها را گرفتار میکند.

سران فرقه رجوی که از دیرباز هیچ گاه با صراحت کامل زندگی نکرده اند و تاکنون به هیچ فردی اجازه تحقیق در مورد فرقه آنها را نداده است و این بیشتر بر میگردد به خیانتهایی که در داخل فرقه آنها انجام میگیرد و آنها ترس از افشاء شدن جنایتهای خود دارند که نمونه های آن بعد از جدا شدن افراد از داخل این فرقه خبیث آشکار شد و تازه با برملا شدن این خیانتها بود که جامعه جهانی تا حدودی با ذهن بیمار سرکرده این فرقه آشنا شده و از اهداف شوم آنها پرده برداشته شد.

اخیرا نیز یک مستند ساز انگلیسی که مربوط به هیچ نهاد و یا کشوری نبوده و بطور مستقل کار میکند در صدد بر آمد تا بتواند گریزی به سازمان مجاهدین زده و از آنها مستندی تهیه نماید و برای این منظور به محل اردوگاه آنها در اطراف تیرانا رفت تا بلکه بتواند از زندگی روز مره آنها فیلمی تهیه نماید ولی در همان ابتدا که وی خود را معرفی نمود با واکنش تند سران فرقه رجوی مواجه شد بطوریکه یکی از آنها با خشونتی که از قبل در ذات آنها وجود دارد به دوربین فیلمبرداری آنها هجوم برده و با دست ضربه ایی به آنها وارد نمود که این خود خارج از عرف بین المللی میباشد که با یک گروه آزاد اندیش چنین برخوردی شود مگر آنکه در ماهیت آنها خیانت و یا عمل غیر انسانی وجود داشته باشد که نخواهند کسی از آن اطلاع یابد که واقعا در فرقه رجوی چنین میباشد و انسانها در این سازمان مخوف همانند انسانهای دوران جاهلیت بسر میبرند که از دنیای بیرون هیچ اطلاعی ندارند.

در قسمتی دیگر از این مستند که البته چند دقیقه ایی توانسته در اطراف اردوگاه مجاهدین خلق دور بزند با واکنش تند یکی دیگر از زندانبانان آن مواجه میشویم که در اطراف این اردوگاه قدم میزند و انگار مراقب است تا کسی نتواند از آنجا فرار کند و این دقیقا شبیه زندانبانان گوانتانامو میباشد که به افرادی که در چند لایه زندانی میباشند اجازه دسترسی داده نمیشود و این عنصر فرقه نیز چنین برخوردی با مستند ساز انجام میدهد و به او که فقط سلام میکند با تندی میگوید که از آنجا دور شود و این در حالی است که در گروه تروریستی طالبان نیز به خبرنگاران اجازه مصاحبه و تهیه فیلم داده میشود ولی در فرقه رجوی چنین آزادی وجود ندارد و این دقیقا با دموکراسی و آزادی دروغین فرقه رجوی که ادعای ان را مینماید مغایرت دارد.

در ادامه فیلم کوتاه تهیه شده این مستند ساز، از وجود قبرهایی که عناصر فرقه رجوی در ان قرار داده شده اند خبر میدهد و این خانم مستند ساز به عمر آنها که با فلاکت و در تنهایی مرگبار گذشته حکایت میکند، از عمری که میتوانست همراه خانواده و در جامعه ایی آزاد بیانجامد ولی سرکرده خائن فرقه رجوی توانسته بود با مشغول ساختن ذهن آنها زندگی را برای آنها هیچ و پوچ نماید و حتی به انها اجازه یک تماس با خانواده و یا دیداری که به قیام قیامت نیانجامد دهد که چنین اجازه ایی به آنها داده نشده و در خفا و بدبختی و بدور از هر گونه آزادی مرده اند و اکنون نیز در بلد کفر مدفون شده اند.

در قسمتی از این فیلم اشاره شده به گزارش پلیس آلبانی در مورد اعمال تروریستی این فرقه غیر انسانی و اعمال جنایتکارانه ایی که سران آنها در طول چهار دهه در حق عناصر خود و مردم عادی انجام داده اند و اینکه پلیس آن کشور تشخیص داده اند که هنوز این سازمان میتواند برای امنیت مردم آن کشور خطرناک باشد و این میتواند  امنیت جامعه اروپایی را نیز زیر سئوال ببرد که همین گزارش پلیس آلبانی خود حاکی از تروریستی بودن این فرقه میباشد.

اما جای خالی این مستند نیز خانواده هایی هستند که در داخل کشورمان در طول چند سال برای دیدار با فرزندانشان تلاشهای بسیاری انجام داده و به ارگانهای بین المللی مختلفی نامه نگاری نموده اند که متاسفانه هیچ پاسخی نیز دریافت نکرده اند و چه خوب میشد اگر کارگردان این مستند می توانست حتی شده در یک کشور مسقل بتواند با تعدادی از این خانواده ها دیداری داشته باشد و از درد دلهای آنها و آسیبهایی که به خانواده های آنها در نبود فرزندشان که در چنگال سرکرده فرقه رجوی گرفتار شده اند به آنها وارد شده فیلمی تهیه می نمود تا این مستند تکمیل می شد و جامعه جهانی از ماهیت کثیف فرقه رجوی بیشتر از آنچه که در این مستند افشاگری شده بود می فهمیدند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا