اگر عربستان را از زیر بغل رجوی بکشیم چه می شود؟

همه می دانند رژیم کودک کش آل سعود پدر معنوی و حامی مالی فرقه رجوی است. در واقع رابطه آل سعود با جریان رجوی مانند نقش ارباب و رعیت می باشد. رابطه ارباب و رعیت قابل فهم است! سیاست های رجوی در منطقه همساز با سیاست های آل سعود است. مثل سکوت در مقابل کشتار مردم بی دفاع یمن و حمایت از گروه های تروریستی مانند داعش و… در سوریه و سایر کشورهای منطقه، رجوی با عربستان در همه پهنه ها تراز است. نقش مزدوری را خوب عمل می کند.
این فرقه تا وقتی برای صدام مزدوری می کرد از چاه های نفت عراق بهره می برد حدوداٌ 5 درصد از نفت عراق را به جیب می زد (اسناد و تصاویر افشاء شده بعد از سقوط صدام گواه همین حقیقت است) بعد از سقوط صدام حامی اصلی فرقه شده عربستان!!
روزی اگر عربستان به ناچار ماهیت اش را تغییر دهد یعنی دچار استحاله گردد قانونمند باید دست از شرارت در منطقه بردارد از جمله دیگر نمی تواند جریان رجوی را ساپورت مالی کند در این صورت رجوی به چه کسی پناه می برد تا از نظر مالی تامین گردد؟
جواب روشن است جایگزین بعدی قطعاٌ اسرائیل است. دست دادن به اسرائیل یعنی نابودی جریان رجوی، دیگر آن نیم بند آبروی نداشته اش را هم از دست می دهد، دیگر نمی تواند خودش را پشت پرده مخفی کند. اعضای فرقه رفته رفته متوجه می شوند و مسئله داری بالا می گیرد حتی نزدیکترین نفراتش را هم از دست خواهد داد فروپاشی به معنی اخص کلمه.
گرچه از نظر خودم از همین حالا از هم گسیختگی و شقه شقه شدن فرقه رجوی استارت خورده است! چه بخواهد و چه نخواهد در آینده نزدیک شاهد ریزش نیرو خواهیم بود. به همین دلیل است مریم قجر مدتهای طولانی در آلبانی مستقر شده و مثل اختاپوس روی سر تشکیلات سایه انداخته است.
مریم قجر خوب می داند چه سرنوشتی در انتظارش است به همین خاطر اورسورواز را رها کرده و اکنون در آلبانی بسر می برد حتی خبری بود در 4 آذر 25 نوامبر یک هیاتی از پارلمان اروپا متشکل از تونه کلام و استیونسون و… با مریم قجر در آلبانی ملاقات کردند.
اشخاصی که سالیان سال از فرقه رجوی تغذیه می شوند و در هر سر فصلی در برنامه های فرقه به طور ثابت شرکت می کنند اکنون در آلبانی مجدداٌ از فرقه حمایت کردند.
لازم به یادآوری است بدانید مریم قجر همواره چنین ملاقاتهایی را در اورسوزواز پاریس برگزار می کرد اما به دلیل شرایط بسیار وخیم تشکیلاتی، مجبور است ولو این که هزینه سنگینی هم برایش داشته باشد اما ملاقاتش را در آلبانی بر پا کند حتی حاضر نیست برای چند صباحی آنجا را ترک کند. در واقع این شرایط سخت به وی تحمیل شده است می خواهد خودش به صورت مستقیم اوضاع به هم ریخته تشکیلاتی را که هر روز شاهد ریزش هستیم را کنترل کند اما باید بداند از آنجائیکه این جریان از اساس با قانونمندی ها در تضاد بود و اصالت نداشت به سبب انحطاط و انحراف در خط و استراتژیک، لاجرم در پیشانی اش نوشته شده جز فروپاشی راه دومی در انتظارش نیست به قول معروف بخوره پاشه نخوره هم پاشه.
گلی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا