مانور فرقه رجوی در «کانون‌های شورشی» موجب تسریع در فروپاشی خود می شود

پروژه کانون‌های شورشی تبدیل به پاشنه آشیل امروز مجاهدین شده است که بحران فروپاشی کامل این تشکیلات را نیز ممکن است در پی داشته باشد.
مهمترین نیاز امروز فرقه رجوی القای توان عملیاتی و همچنین برخورداری از هوادار در داخل ایران است. با توجه به سابقه جنایت‌ها و خیانت‌های این فرقه تروریستی در داخل ایران که ترور هزاران نفر از مردم عادی کوچه و بازار و شخصیت‌های سیاسی و مذهبی یا همکاری با صدام در جنگ علیه ایران از نمونه‌های شاخص آن است، عملاً این گروه نه تنها امکان راه‌اندازی هیچ گونه حرکتی با نام و نشان خود در داخل کشور را نداشته، بلکه سال‌هاست که دیگر عضوگیری این سازمان در درون کشور نیز ناممکن شده است. اما سرکردگان مجاهدین همچنان نیاز دارند تا برای دریافت حمایت‌ از سرویس‌های اطلاعاتی دشمنان ایران تصویری ساختگی از ظرفیت‌های خود نمایش دهند. «کانون‌های شورشی» عنوانی است که مجاهدین برای همین منظور طراحی کرده و با ترفندهای تبلیغاتی و استفاده از روش‌های فریب سعی می‌کنند تا تصویری از استعداد‌ طرفداران در داخل کشور تولید نموده و به حامیان غربی خود ارائه دهند.در این روش سرپل‌های مجاهدین با ارتباط‌گیری با کاربران شبکه‌های اجتماعی در داخل ایران با شیوه‌های مرسوم خود سعی می‌کنند تا نوجوانان و جوانان ناآگاه را فریب داده و این افراد را برای تولید فیلم‌های موبایلی کوتاه به همراه آرم سازمان، عکس سرکردگان یا شعاری در حمایت از مجاهدین مجاب کنند.
به عبارتی دقیق‌تر سوژه فریب خورده هدایت می‌شود تا در مکانی خلوت و در حالی که چهره خود را پوشانده است، تصویری از سرکردگان سازمان یا شعاری در حمایت از این فرقه را در دست بگیرد یا شعار و عکسی را بر روی دیوار نصب نموده و عکس یا چند ثانیه فیلم از این صحنه را تهیه کرده و برای سرپل مجاهدین ارسال نماید. هر سوژه سازمان که سرپل‌های مجاهدین موفق به مجاب‌سازی یا فریب وی شده‌اند، با نام کانون شورشی به علاوه یک شماره حداقل سه رقمی (به عنوان مثال کانون شورشی شماره ۵۰۰) نام‌گذاری می‌گردد.
اما با نگاهی گذرا به این حرکت بسیار محدود مجاهدین به سرعت می‌توان متوجه شد که اساس این اقدام یک شوآف برای اثبات وجود هوادار و استعداد نیرویی در داخل کشور است. همانطور که گفته شد از مؤلفه‌های این اقدام انجام آن در مکانی بسیار خلوت و با چهره‌ای پوشیده بوده، زیرا در غیر این صورت هیچ یک از افراد فریب خورده حاضر به انجام آن نیستند.
شماره‌های سه یا چهار رقمی نیز در کنار نام کانون‌های شورشی صرفاً برای این منظور است که تعدد موارد و به عبارتی دقیق‌تر عرض و طول بالایی را به لحاظ هواداران در درون کشور نمایش دهد. همچنین سرپل‌های نفاق در هر موردی که موفق به فریب و مجاب‌سازی افراد برای اجرای این اقدام می‌شوند، از طعمه‌های خود می‌خواهند که با لباس‌های متفاوت و در مکان‌های مختلف این حرکت را تکرار نموده تا تعدد هواداران و مرتبطین سازمان را نمایش دهند.
عوامل سازمان در خارج کشور، با نام‌های مستعار در فضای مجازی به شکلی شبانه روزی برای یافتن سوژه‌ها و فریب آنها اقدام می‌کنند و هر کدام از این فیلم‌ها و عکس‌ها در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های سازمان مکرر پخش می‌شوند. اما با این حال با یک بررسی ساده می‌توان دریافت که مجموع مواردی که برای فعالیت در این پروژه سازمان حاضر به همکاری شده‌اند، در کل کشور به صد مورد نیز نمی‌رسد که البته با ترفند‌های تبلیغاتی سازمان سعی می‌شود آماری چند هزار نفره از وجود چنین هوادارانی ارائه شود.
در مورد سوژه های فریب خورده سازمان نیز ذکر این نکته ضروری است که این افراد اساساً هوادار مجاهدین محسوب نمی‌شوند و معمولاً نوجوانان کم سن و سالی بوده که به دلیل ناآگاهی و به وعده‌های مالی دروغ یا وعده دروغ اقامت در کشورهای اروپایی، ماجراجویی، هیجان ناشی از تحریک سرپل‌های مجاهدین، ارتباط‌گیری با هویت‌های ساختگی با جنس مخالف از سوی سرپل‌های مجاهدین و … فریب می‌خورند و حاضر به همکاری می‌شوند. در مورد ناآگاهی سوژه‌های فریب خورده سازمان ذکر این نکته جالب است که برخی از این نوجوانان فریب خورده هیچ شناختی نسبت به مجاهدین و سوابق آنها نداشته و در بسیاری از موارد حتی نام مسعود و مریم رجوی را نیز تا آن لحظه نشنیده‌اند!
سرپل‌های سازمان تصاویر بدست آمده از خلال همین اقدامات را برای سوژه‌های جدید خود نیز در فضای مجازی ارسال می‌کنند تا ضمن القای حس رقابت برای همکاری، نشان دهند که همکاری در این پروژه اقدامی بی خطر بوده و نمی‌تواند باعث دستگیری افراد شود.
در شرایطی که سرکردگان مجاهدین در رقابت با دیگر گروه‌های ضد انقلاب نظیر گروه‌های سلطنت طلب، برخی گروه‌ای تجزیه‌طلب، کمونیست‌‌ها و برخی اپوزسیون‌های تک نفره برای دریافت کمک‌های مالی سرویس‌های اطلاعاتی کشورهای دشمن ملت و نظام ایران دست و پا می‌زنند، سعی دارند خود را به عنوان اپوزیسیون اصلی نظام ایران معرفی کنند. در همین راستا اقداماتی نظیر کانون‌های شورشی و فیلم‌ها و تصاویر بدست آمده از آن به عنوان ابزاری برای اقناع دشمنان ایران استفاده می‌شود تا مجاهدین را در بودجه‌ها و طرح‌های براندازی نظام ایران در نظر بگیرند.
این شوآف مجاهدین با نیروهای عموماً از کار افتاده و بلا استفاده سازمان در مقرهای فرقه در آلبانی، امروز به عنوان تنها اقدامی است که از این گروه مدعی براندازی نظام ایران بر می‌آید. اعضای باقی مانده سازمان که دیگر نه توان عملیاتی سابق و نه امکان جابه‌جایی از مقرهای فرقه در آلبانی را ندارد، صرفاً با این نوع فعالیت سعی در زنده نگه داشتن سازمان را دارند. اما همین اقدام مدت‌هاست که بلای جان سران سازمان نیز شده است. به این ترتیب که حدود دو هزار نفر اعضای سازمان در آلبانی بعد از سال‌ها زندگی در فضای ایزوله و فرقه‌ای و بدون امکان دسترسی به اطلاعات و رسانه، اکنون ضمن دریافت آموزش برای فعالیت در فضای مجازی، از طریق همین شبکه‌های اجتماعی به یکباره امکان کسب اطلاع از وضعیت پیشرفته امروز جامعه ایران را پیدا می‌کنند و در همین خلال به شدت دچار تناقض می‌گردند.
به عبارت دیگر عضوی که سال‌ها در پشت دیوارهای پادگان اشرف و دیگر مقرهای مجاهدین، بر اثر تبلیغات و القائات سرکردگان تصویری غیر واقعی از جامعه ایران به عنوان یک کشور عقب افتاده، مردمی به شدت تحت فشار و اختناق، درگیری‌های خیابانی و … داشته است، به یکباره متوجه می‌شود که در همه این سال‌ها که در تشکیلات منافقیت از ابتدایی‌ترین حقوق انسانی محروم بوده و حتی امکان ازدواج، تشکیل خانواده و هیچ برخورداری و آزادی دیگری را نداشته است، ملت ایران در فضایی کاملا متفاوت زندگی و پیشرفت کرده‌اند و نظام ایران نیز به پشتوانه همین مردم امروز به قوی‌ترین و مقتدرترین کشور منطقه تبدیل شده است.
این تناقض‌های اساسی در واقع پیام آور عمر از دست رفته‌ای است که کانون‌های شورشی مجاهدین را به کانون‌های فروپاشی این گروه در درون خودش تبدیل کرده است. بسیاری از اعضای سازمان علی‌رغم همکاری اجباری در این پروژه، با واقعیت‌هایی رو به رو می‌شوند که انگیزه‌های آنان برای اعتراض و فرار از فرقه را به شدت افزایش می‌دهد.
هر چند در روند فعالیت در این پروژه، اعضای مجاهدین با کنترل‌های فنی و مانیتورینگ امکان چندانی برای سرزدن به اخبار و اطلاعات غیر مرتبط در فضای مجازی را کمتر پیدا می‌کنند، اما به هر حال پروژه کانون های شورشی تبدیل به پاشنه آشیل امروز مجاهدین شده است که بحران فروپاشی کامل این تشکیلات را نیز ممکن است در پی داشته باشد.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا