مسلخ حقوق بشر در قلب اروپا

اخراج مجاهدین از عراق به دستور دولت قانونی این کشور صورت گرفت و مهم‌ترین هدف آن نیز تأمین امنیت در این کشور بود که با حضور تروریست‌ها بدست نمی‌آمد. اخراج مجاهدین از خاک عراق با وجود حضور ۳۰ ساله این گروه و نفوذ و ارتباطاتی که حتی در دولت جدید عراق بعد از سرنگونی صدام ایجاد کرده بود، به علاوه حمایت آمریکایی‌ها از این گروه برای حفظ آنها در عراق و در محیط نزدیک به مرزهای جمهوری اسلامی، امری بسیار پرچالش برای دولت عراق بود که سرانجام به نتیجه رسید.
در پروسه اخراج یکسوی ماجرا تأمین خواسته عراق برای تأمین امنیت بود، اما این داستان سوی دیگری هم داشت که در صورت اجرای متعارف و قانونی اخراج اعضای مجاهدین می‌توانست به جدایی تک‌تک اعضای این گروه و فروپاشی این تشکیلات منجر شود.
بدین معنی که پذیرش کیس پناهندگی اعضای سازمان و پروسه ثبت نام این افراد به عنوان پناهجو به معنی مصاحبه یک به یک اعضا با نمایندگان کمیساریای عالی پناهندگان در عراق بود که در این صورت اعضا می‌توانستد در شرایطی بدون فشارهای همیشگی سرکردگان، نظرات و خواسته‌های خود را بیان نموده و بدون ترس از عواقب راه جدایی از این تشکیلات را در پیش بگیرند.
فرار ۴۰۰ نفر از آلبانی دستاورد یگان سایبری مجاهدین!
این اتفاق با لابی‌های سازمان و حمایت و فشار سنگین آمریکایی‌ها واقع نشد و مجاهدین خلاف قواعد بین‌المللی به صورت یکپارچه به کشوری ثالث منتقل شدند.
انتقال مجاهدین به این شکل در واقع به معنی انتقال این گروه تروریستی به مکانی دیگر برای ادامه حیات و فعالیتش بود. در عمل همین اتفاق هم رخ داد و در آلبانی مقصد بعدی مجاهدین ، همه مناسبات این فرقه تروریستی دگربار شکل گرفت. به عبارت دیگر نقض بی‌نظیر حقوق بشر در سازمان مجاهدین و علیه اعضا این بار در آلبانی یا به بیان دقیق‌تر در اروپای مدعی حقوق بشر ادامه پیدا کرد.
انتخاب کشور آلبانی که با لابی سرکردگان سازمان و فشار آمریکایی‌ها صورت گرفت هم در همین پروسه تعریف می‌شود. در کل اروپا آلبانی از لحاظ امنیت و حاکمیت قانون با نظارت دولت مرکزی ضعیف‌ترین کشور محسوب می‌شود. و همین مسئله دست مجاهدین را برای ادامه فعالیت‌های فرقه‌ای خود و نقض حقوق اعضا بازتر می‌کند.
** شکست استراتژی مجاهدین با انتقال به آلبانی
از سوی دیگر پروسه انتقال به آلبانی از جنبه‌های مختلف حجم مخالفت‌های درونی و درخواست‌ها برای جدایی را افزایش داد. اولاً فضای آزاد اروپا نیروهای سازمان را وسوسه می‌کرد تا شانس خود را برای خروج از تشکیلات و قدم گذاشتن به یک زندگی مستقل و آزاد آزمایش کنند. ثانیاً انتقال به آلبانی و فاصله گرفتن از مرز ایران برای اعضایی که هنوز به وعده‌های هرساله مجاهدین مبنی بر براندازی و بازگشت به ایران امید داشتند، به معنای شکست کامل استراتژی بود. شکست در استراتژی هم به علاوه ۳۰ سال حضور در سازمان به معنای هدر رفتن عمر و در نتیجه زاویه‌دار شدن با سرکردگان که طبیعتاً مسببین اصلی آن هستند، بود.
حال سران مجاهدین با چنین فضا و نیروهایی نیاز داشتند تا مناسبات درون فرقه‌ای را به عنوان تنها ابزار حفظ اعضا تشدید کنند. غسل هفتگی و عملیات جاری مشهورترین مناسبات درون فرقه‌ای مجاهدین است که بعد از ورود به آلبانی با شدت بیشتری دنبال شد. دیگر هیچ عضوی به هیچ دلیلی نمی‌توانست از عملیات جاری یا همان جلسات شبانه شانه خالی کند و فاصله جلسات عملیات جاری بسیار کم شده تا اینکه به برگزاری هر شب نیز رسید. در این جلسات شبانه اعضا باید در مورد تفکرات و اقدامات اشتباهشان در طول روز صحبت کرده و ضمن عذرخواهی در جمع همکاران تحقیر شوند.
غسل هفتگی هم مشابه با همین اقدام در جمع همه‌ی اعضای سازمان انجام می‌گرفت و باز هم محلی برای بیرون‌ریزی تفکرات و تحقیر در جمع و تبدیل شدن به یک ربات که حتی اختیار فکر خود را ندارد، است. تردد تک یا حتی دو نفره برای خرید در خیابان، هم صحبت شدن و دوستی بین اعضای سازمان هم از دیگر ممنوعیت‌های بیشتر مجاهدین در آلبانی است که برای فرار اعضا اعمال می‌شود.
در نتیجه تشدید مناسبات درون فرقه‌ای و سخت‌گیری‌های عجیب این فرقه، صداهای بیشتری از اعتراض اعضا در آلبانی بلند شد که با وجود محدودیت‌های سران سازمان برای زندان، شکنجه و قتل اعضا، از ترس تسری این تفکرات با شدت بیشتری مورد برخورد قرار گرفت.
** ید طولای مجاهدین در شکنجه و زندانی کردن اعضا
اعضای جداشده سازمان بیان می‌کنند که در آلبانی نیز همانند پادگان اشرف به تعداد کافی زندان تعبیه گردید تا سازمان برای حبس انفرادی و شکنجه‌های روحی و روانی اعضای ناراضی هیچ محدودیتی نداشته باشد. با توجه به افزایش درخواست‌ها برای جدایی و امکان تسری این فضا در میان همه اعضای حاضر در آلبانی در مرحله اول تهدید و ارعاب در ادبیات سران سازمان در جلسات جمعی با شدت بیشتری نسبت به قبل وارد شد.
سران مجاهدین در گام اول سعی می‌کنند در آلبانی با ترساندن اعضا از تبعات جدایی آنها را از فکر به این مسئله منصرف کنند. طرح مسائلی همچون انزوا، گرسنه و بی‌پول ماندن، مرگ در خیابان، ربایش و اعدام توسط عوامل جمهوری اسلامی از جمله مؤلفه‌های وحشت آفرین در سخنرانی‌های سرکردگان سازمان در جلسات خصوصی است. در نتیجه این القائات هر عضو در آلبانی تصور می‌کند که با خروج از تشکیلات به نوعی زندگی‌اش را پایان داده است. البته در چنین شرایط و جو مسمومی، تصمیم یک فرد برای جدایی نشان می‌دهد که چه میزان فضای زندگی در کمپ‌های مجاهدین در آلبانی غیرقابل تحمل و سخت بوده که او با وجود ترس از مرگ حاضر به جدایی شده است.
گام دوم سرکردگان این گروه تروریستی، جداسازی و تحت فشار گذاشتن نیروهای خواهان جدایی است تا از تصمیم خود منصرف شوند. برخی اعضای خواهان جدایی بر اثر فشارهای غیر قابل تحمل در این گروه درخواست خود برای جدایی را ابراز می‌کنند و برخی نیز در اثر گزارش دیگر نیروها مشخص می‌شود که رفتارها، صحبت‌ها و اعمالی دارند که بیانگر زاویه پیدا کردن با سازمان است. در چنین شرایطی ابتدا فرد از دیگران جدا می‌شود تا قبل از هر چیز تفکرات و نظراتش به دیگران سرایت نکند. بعد فرد با جدایی محیط فعالیتش دچار برخی محدودیت‌ها شده و می‌بایست به اجبار به بازخوانی فیلم‌های سخنرانی‌ مسعود رجوی و مطالعه کتاب‌های ایدئولوژیک سازمان بپردازد تا شبهات ذهنی‌اش برطرف نشود. از این مرحله به بعد در صورت عدم تغییر و به اصطلاح اصلاح و پشیمانی، فرد به محیط‌های ایزوله‌تر مانند زندان منتقل می‌شود که در اینجا باید به صورت روزانه، ساعت‌ها تحت بازجویی و گفتگو با سه یا چهار نفر از اعضای رده بالا و متخصص در ایجاد فشار روانی قرار بگیرد. این فشارها مرحله اول شکنجه‌های زندان را تشکیل می‌دهد که در مواردی اگر باز هم به نتیجه نرسید، جای خود را به شکنجه‌های جسمی می‌دهد.
** حذف فیزیکی؛ فرجام مخالفت با سازمان
این رویه افزایش فشار در تشکیلات مجاهدین هیچ انتهایی ندارد و در موارد بسیاری در نهایت به قتل عضو منجر می‌گردد! قتل یا در اصطلاح تشکیلاتی حذف فیزیکی موضوعی بسیار روتین در تشکیلات نفاق است که از سال‌های فعالیت در ایران نیز همراه این گروه بوده و یکی از راه‌کارهای آنها برای مقابله با اعضای ناراضی است.
بسیاری از اعضای سازمان در سال‌های حضور در عراق به دلیل مخالفت با نظرات سرکردگان، درخواست جدایی از فرقه، سرپیچی از دستورات یا صرفاً به دلیل اعتراض، سربه نیست شدند. در همه این موارد سرکردگان مجاهدین با سناریوهایی ساختگی نظیر کشته شدن در حادثه، کشته شدن در عملیات و خودکشی، پرونده این افراد را مختومه کردند و هیچ گاه نیز امکان پیگیری این جنایت‌ها برای بستگان این افراد وجود نداشت.
حتی در برخی موارد هیچ اطلاع‌رسانی‌ای در مورد افرادی که در اشرف به قتل می‌رسیدند صورت نمی‌گرفت و به نوعی یک فرد بی دلیل ناپدید می‌شد و دیگر حتی کسی اجازه پیگیری وضعیت او را نداشت.
هر چند در دوره استقرار سازمان در کمپ لیبرتی در عراق و بعد از ثبت نام افراد در کمیساری سازمان ملل دیگر همچون دوران استقرار در اشرف دست مجاهدین برای هر جنایتی باز نبود، اما در همان زمان نیز رویه سرکردگان مجاهدین برای حذف فیزیکی اعضای ناراضی و خواهان جدایی، در صورتی که امکان آن وجود داشت، ادامه پیدا کرد و آمارهای آن دوره نیز مؤید این مطلب است که سرکردگان این فرقه تروریستی هرگاه امکان داشته باشند، در جنایت کوتاهی نمی‌کنند!
در واقع تبعات سنگین جدایی افراد که حاصل افشاگری آنها از درون فرقه و بیشتر متمرکز بر رفتارهای غیر انسانی با اعضا است و همچنین پیگیری بین المللی افراد در مجامع حقوقی علیه تشکیلات تروریستی مجاهدین ، باعث می‌شود تا سرکردگان سازمان با قتل اعضای ناراضی و در آستانه جدایی صورت مسئله را پاک نمایند.
** سناریو جدید کشتار در آلبانی
اما اینبار بر خلاف رفتارهای سران مجاهدین در پادگان اشرف که یک فرد را به راحتی از دم تیغ می‌گذراندند، در آلبانی سناریو‌های سازمان برای حذف اعضا، قدری تفاوت پیدا کرده و با توجه به سن و سال بالای افراد حاضر در گروه بهانه‌هایی چون بیماری مطرح می‌شوند. بررسی نمونه‌ مرگ‌های مشکوک در مقر مجاهدین در آلبانی سناریو‌های جدید آنها برای حذف افراد ناراضی را نشان می‌دهد.
اولاً همه مرگ‌های مشکوک شامل افرادی است که به گفته اعضای جداشده، با سازمان زاویه پیدا کرده و به دنبال جدایی از تشکیلات بوده‌اند. یکی از روش‌های حذف فیزیکی اعضا که اکنون در آلبانی بسیار مرسوم است، مرگ به دلیل بیماری است. در نمونه‌هایی دیده شده که افراد به دلیل بیماری‌ برای درمان به خارج از مقر مجاهدین در آلبانی فرستاده می‌شوند، اما به دلایلی غیر از بیماری خود از دنیا می‌روند. مواردی همچون مسمومیت که به گفته برخی از اعضای جداشده سازمان از روش‌های مرسوم سرکردگان مجاهدین برای حذف فیزیکی افراد است. بهزاد مسعودی یکی از نمونه‌هایی است که به گفته اعضای جداشده از پادگان اشرف در عراق با سازمان زاویه پیدا کرد و در نوبت‌های متوالی تحت فشار و بازداشت قرار گرفت. وی که سال‌ها از یک بیماری نیز رنج می‌برد در نهایت در آلبانی به طرز مشکوکی از دنیا رفت و دلیل مرگ وی نیز مسمومیت اعلام شد!
** نجات غریقی که غرق شد!
حادثه نیز روش دیگری است که در آلبانی برای حذف فیزیکی اعضای ناراضی به کار گرفته می‌شود. در آلبانی بر خلاف پادگان اشرف که بهانه‌هایی همچون شلیک اشتباه اسلحه یا انفجار یک نارنجک به عنوان دلیل مرگ اعلام می‌شد، دلایلی همچون غرق در استخر به عنوان دلایل مرگ اعلام می‌شود. یکی از نمونه‌های این شیوه مرگ هم «مالک شراعی» در آلبانی است که اعلام شد بر اثر غرق شدگی در استخر صورت گرفت. حال آنکه این فرد خود نجات غریق بوده است و اساساً مرگ او در استخر سناریویی غیر قابل باور برای کسانی است که حتی با وی آشنایی اندکی داشتند.
از نکات جالب در رفتار سرکردگان این فرقه تروریستی این است که بعد از قتل اعضا از آنها به عنوان شهید نام برده و برای آنان یادبود ساخته و به عنوان الگوی مبارزه و استقامت در این تشکیلات معرفی می‌کنند.
** تهدید اعضای جداشده در آلبانی
با وجود همه اقدامات سران سازمان برای آنکه یک عضو ناراضی زنده از این تشکیلات خارج نشود، باز هم وضعیت کمپ‌ها و مقرهای مجاهدین در اروپا شرایطی را بوجود آورده که برخی از اعضا فرصت پیدا می‌کنند تا بدون آنکه نظرات خود در مورد علاقه به جدایی را ابراز کنند در یک فرصت مناسب اقدام به فرار نمایند. اما جدایی پایان رهایی از نقض وحشتناک حقوق بشر توسط سران این گروه نیست. در واقع سرکردگان این گروه تروریستی همه تلاش خود را به کار می‌بندند تا با تعقیب و آسیب رساندن به اعضای جداشده، درس عبرتی برای اعضای خواهان جدایی خود ایجاد کنند و از این طریق آمار فرارها را کاهش دهند.
محمد سبحانی عضو سابق شورای مرکزی سازمان مجاهدین معتقد است که نقض حقوق اعضای سازمان حتی بعد از جدایی هم ادامه دارد و بخشی از این مسئله با همکاری دفتر کمیساریا در آلبانی انجام می‌گیرد: «سازمان خود را متعهد می‌داند که افراد جداشده در آلبانی را به هر نحو ممکن تحت فشار قرار داده و به آنها ضربه بزند. این فشارها شامل جلوگیری از ارتباط با خانواده‌ها، جلوگیری از اخذ پناهندگی، تنگنای مالی و … است. نفوذ و ارتباط مجاهدین با دفتر کمیساریای عالی پناهندگان در آلبانی یکی از راه‌هایی است که دست سازمان را برای تحت فشار گذاشتن افراد تازه جداشده باز کرده است. من حتی باید بگویم که اینها دفتر کمیساریا در آلبانی را با رشوه خریده‌اند، زیرا وظیفه کمیساریا رسیدگی به وضع همین جداشده‌هاست که پناهجو محسوب می‌شوند، اما متأسفانه در پذیرش و پیگیری پرونده آنها کوتاهی و کارشکنی می‌کند. در اعضای جداشده در آلبانی یک آکسیون برگزار کردند و در بندهای بیانیه‌ آنها ذکر شده که یا موقعیت حقوقی و قانونی ما به عنوان یک پناهنده را مشخص کنید یا اینکه اجازه بدهید تا کشور آلبانی را ترک کنیم! این درخواست نشان می‌دهد که کمیساریا کارش را درست انجام نمی‌دهد و باعث تحت فشار قرار گرفتن جداشده‌ها می‌شوند. اینها اکنون نه اجازه اقامت رسمی دارند، نه اجازه اجاره خانه نه امکان برخورداری از کارت بانکی، نه امکان مسافرت به خارج آلبانی را دارند. در بند‌های همین بیانیه حتی گفته شده که کمیساریا باید اسامی و پرونده‌های ما را به دیگر کشورهای اروپا ارسال کند، تا شاید امکان پذیرش پناهندگی ما در دیگر کشورهای اروپایی فراهم شود. کمیساریای عالی پناهندگان حتی در پرداخت‌های مالی به پناهندگان هم کوتاهی می‌کند و می‌گوید که ما بودجه نداریم و قرار نبوده که ما این مبالغ را پرداخت کنیم و خود مجاهدین خلق باید این هزینه‌ها را بدهند! یک شعار جداشده در آلبانی این است که اجازه ندهیم زندان اشرف در عراق در آلبانی دوباره تولید شود، اما من معتقدم این زندان دوباره تولید شده و به همان شکل از اعضا بیگاری می‌کشد و حقوق آنها را نقض می‌کند».
برخی از اعضای جداشده در آلبانی که توسط سازمان مجاهدین تهدید به مرگ شده‌اند به پلیس شکایت کرده‌اند. احسان بیدی از اعضای جداشده از گروه مجاهدین در آلبانی در این رابطه می‌گوید: «من به همراه سه نفر دیگر به نام‌های سعد الله سیفی، منوچهر عبدی و بهمن اعظمی که توسط عناصر سازمان در آلبانی تهدید به مرگ شده بودیم، در اداره پلیس آلبانی شکایت‌های خود را ثبت کرده‌ایم. دولت آلبانی هم در گزارشی عنوان کرده است که بر اساس شواهد موجود اعضای جداشده، همانند اتفاقاتی که در عراق افتاده است، با تهدید مرگ روبه‌رو هستند.» این گزارش و گزارشات مشابه در دولت آلبانی به خوبی نشان می‌دهد که حداقل در سه سال گذشته برای پلیس و دولت آلبانی هم مشخص شده است که این گروه خطرناک در حال نقض حقوق اعضای خود است.
** قوانین سخت سازمان مجاهدین به روایت خبرنگار انگلیسی
لیندزی هیلسوم سردبیر بخش بین المللی شبکه ۴ انگلیس که برای تهیه گزارش از وضعیت این گروه تروریستی به آلبانی سفر کرده بود در گزارش خود که در نهایت در رسانه‌ها منتشر گردید مشاهدات خود را در رابطه با رفتارهای این فرقه را بیان کرده است. لیندزی هیلسوم در گزارش خود با استناد به یک سند از سرویس امنیتی آلبانی که در اختیار وی قرار گرفته می‌گوید که اعضا و فرماندهان مجاهدین دارای یک ساختار فرقه‌ای و مذهبی بوده‌اند و این ساختار را در کشور آلبانی نیز حفظ کرده و مناسبات فرقه‌ای را همچنان اجرا می‌کنند. همچنین در بخش دیگری از این سند ذکر شده که مجاهدین در جنگ‌ها و عملیات‌های زیادی شرکت داشته‌اند و این سابقه می‌تواند برای مردم آلبانی یک تهدید امنیتی جدی محسوب شود.
در سند سرویس اطلاعاتی و امنیتی آلبانی همچنین ذکر شده است که برخی از اعضای سازمان که خواستار جدایی از این فرقه بوده‌اند در عراق توسط سران این گروه به قتل رسیده‌اند و با توجه به اینکه ساختار و مناسبات فرقه‌ای مجاهدین در آلبانی نیز ادامه پیدا کرده است، این رفتار می‌تواند در کمپ‌های سازمان در تیرانا نیز تکرار شود.
یک مسئول امنیتی آلبانی به نام «یلی زیلا» در همین رابطه به خانم لیندزی هیلسوم گفته است که در گروه مجاهدین قوانین بسیار سختی برای اعضا وجود دارد و هر فردی که بخواهد این قوانین را نقض کند ممکن است توسط سایر اعضا به اعدام محکوم شود.
لیندزی هیلسوم در گزارشش از تلاش برای بازدید از کمپ مجاهدین در آلبانی صحبت کرده است که با رفتارهای خشن اعضای سازمان روبه‌رو شده که حتی می‌خواستند دوربین او را بشکنند! وی حتی برای کسب اجازه ورود به مقر سازمان سعی کرده است که با مسئولین آن به صورت تلفنی صحبت کرده و هماهنگی انجام دهد، اما آنها در جواب این خانم خبرنگار گفته‌اند که هیچ کس با هیچ منطقی نمی‌تواند از مقرهای ما بازدید و فیلم‌برداری کند. هیلسوم در گزارشش می‌گوید که بلافاصله بعد از مراجعه به مقر مجاهدین در آلبانی توسط بادیگاردهای خصوصی امنیتی دستگیر شده و او را مجبور به ترک محل کرده‌اند.
** هشدار پلیس آلبانی درباره مجاهدین
همانطور که در گزارش لیندزی هیلسوم هم بدان اشاره شده است، پلیس آلبانی در مورد تهدید این گروه تحقیق کرده و هشدار داده است. هرچند بر اساس گفته برخی از اعضای جداشده، مجاهدین توانسته‌اند با بخشی از دولت آلبانی تعامل کرده و حمایت آنها را به نفع خود جلب کنند، اما واقعیت این است که از نظر دستگاه امنیتی این کشور و پلیس آلبانی مجاهدین به عنوان یک فرقه خطرناک، نه تنها در حال نقض حقوق اعضای خود هستند، بلکه تهدید جدی نیز برای مردم این کشور محسوب می‌شوند.
یکی از دلایلی که باعث شد تا با نظر پلیس آلبانی اعضای مجاهدین از کمپ‌ها و ساختمان‌های تحت اختیار خود در تیرانا خارج شده و به مکانی در ۴۰ کیلومتری این شهر منتقل شوند نیز همین تهدید این فرقه خطرناک برای امنیت آلبانی است.
البته در این بین نباید فراموش کرد که دولت این کشور تحت فشارهای قابل توجه آمریکایی‌ها مجبور به پذیرش میزبانی این گروه شده است. فشارهایی که گاهی با امتیاز دهی نیز همراه بوده و در واقع فرصت را برای کشور آلبانی فراهم می‌آورد تا در اروپا از انزوا خارج شده و تا حدی در عرصه سیاست خارجی مطرح گردد.
با این حال دو مسئله قابل تأمل در قبال حضور تروریست‌ها در آلبانی و اروپا مطرح می‌گردد. اول اینکه حضور مجاهدین در آلبانی و در اروپا به شکل یک تشکیلات در واقع ناقض امنیت اروپایی ها است. این گروه تروریستی پیش از این ثابت کرده که هر جا حضور داشته، بر پایه منافع‌اش اقداماتی صورت داده است که بر هم زننده امنیت بوده و این مسئله دیر یا زود گریبان‌گیر همسایگان آنها نیز خواهد شد.
و مسئله دوم نیز به نقض حقوق بشر در اروپا باز می‌گردد. رفتارهای مجاهدین در شکنجه، زندان و قتل اعضا امروز نه در بیابان‌های پادگان اشرف، بلکه در محیط اروپای مدعی حقوق بشر رخ می‌دهد و انتظار می‌رود که سازمان‌های حقوق بشر اروپایی و کشورهای مدعی با نادیده گرفتن منافع سیاسی برای پایان دادن به این نقض گسترده و بی نظیر حقوق انسان‌ها واکنش نشان دهند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا