حمایت، انتقاد؛ خلاف عرف، فشار؟!

حمایت، انتقاد؛ خلاف عرف، فشار؟!


 


 با محکومیت فرقه ی رجوی از سوی مقامات  فرانسوی  و بلژیکی ، سفر مریم رجوی به نروژ هم مانند سفرهای قبلی او، هیچ سودی برای فرقه نخواهد داشت! به ویژه که یک مقام نروژی اعلام کرده است ، دعوت مریم رجوی از سوی چند سناتور عضو سنای این کشور ، دلیل بر حمایت کردن از ان نیست.


چند روز پیش مقامات فرانسوی در دیدار با نماینده ی ایران اعلام کردند که این گروه که نامشان در لیست گروه های تروریستی قرار دارد  ،در فرانسه به شدت زیر نظر هستند و اجازه ی فعالیت در خاک آن کشور را نخواهند داشت. این چندمین بار است که چنین موضعی از سوی دولت فرانسه اعلام می شود، فرقه هم چون عرصه را بر خود تنگ می بیند به دست و پا افتاده و این همه سفر به راه می اندازد تا شاید بتواند جایی برای خودش پیدا کند  و غافل است از این که دیگر هیچ کشوری حاضر نیست به حمایت ا زان ها بپردازد، چرا که ماهیت تروریستی و ضد بشری آن ها برای همه شناخته شده است؟! البته خود مریم و همراهانش هم اذعان دارند که در کشورهای اروپایی موقعیت خوبی ندارند حتی اگر به دعوت غیررسمی چند سناتور جواب دهند، به همین خاطر ملتمسانه تلاش می کنند تا کم تر بر آن ها سخت گیری کنند!


اما مطلب جالب توجه شعار مبارزه با تروریست است که از سوی همه ی ملت ها پذیرفته شده ، با وجود این شعار این سئوال مطرح می شود که دعوت کنندگان مریم رجوی با وجود بودن نام فرقه ی مجاهدین در لیست گروه های تروریستی کشورهای اروپایی، چرا به چنین اقدامی دست زده اند ؟!  و از آن قابل تأمل تر این که آقای اسلو – رئیس کمیسیون خارجه ی مجلس نروژ – در پاسخ به اعتراض سفیر ایران می گوید : این غیرقابل قبول است که کسی تلاش کند به پارلمان نروژ فشار آورد و به شنیدن صدای هر مخالفی اظهار تمایل کند. چگونه است که ایشان اعتراض به دعوت از مریم را فشار علیه مجلس نروژ تلقی می کنند، اما دعوت از سرکرده ی یک گروه تروریستی را بر اعضایی که بارها حقوقشان در فرقه نادیده گرفته شده و مورد ظلم و ستم قرار گرفته اند ، فشار تلقی نمی کنند!


چگونه است که کسانی که انتقاد بر این دعوت را خلاف عرف می دانند، بها دادن به رهبر گروهی تروریستی که رسماً تروریست اعلام شده اند را خلاف عرف نمی دانند ؟


حمایت از فرقه ای که پس از آن که از آن همه عملیات تروریستی و بمب گذاری راه به جایی نبرد، سخت گیری بر اعضای خویش را شدت بخشید و خیانت را نه تنها در حق مردم خویش به نهایت درجه ی ممکن رساند، بلکه مردم کشور میزبانش را هم بی بهره نگذاشت و حتی از آن هم فراتر رفت و به هنگام فاجعه ی 11 سپتامبر که همه ی دنیا نسبت به آن اعلام بیزاری کردند، مریم و مسعود در همان اردوگاهی که جناب هوگلند آن را جامعه ای باز می داند، به پایکوبی و هلهله پرداختند! گویا آن ده ها هزار انسانی که قربانی یک حمله ی تروریستی شدند، دشمنان  قسم خورده ی فرقه ی رجوی بودند که این ها از مرگشان با جشن و پایکوبی استقبال کردند! با وجود همه ی این ها خانم رجوی و فرقه اش باید مطمئن باشند که این سفرها  و دعوت ها هرگز آن ها را به مقصود اصلی شان که خروج از لیست های تروریستی نمی رساند ، چرا که گواهی دهندگان به تروریست بودن آن ها فقط اسناد و مدارک نیستند، بلکه شاهدان زنده ای هستند که چهره های درد کشیده شان گویای رنج های اسارت در چنگال رجوی و خواسته های پلیدش است!

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا