دجال‎گری مضاعف

دجال‎گری مضاعف
ایران‎دیدبان


حسین فرشید و زری اصفهانی، عقل‎هایشان را روی هم ریختند که چکار کنند و چکار نکنند تا بتوانند از تأثیر و نفوذ افشاگری‎های جداشدگان علیه فرقه‎ی رجوی جلوگیری کنند. به‎همین خاطر افشاگری‎های جداشدگان را تبلیغات رژیم نامیده و از سایر وابستگان به مجاهدین خواسته‎اند تا برای خنثی کردن این تبلیغات! به آنها (بخوانید مجاهدین) راه حل نشان دهند!
البته بر کسی پوشیده نیست که تبلیغات خواندن افشاگری‎ها، تکرار همان دعاوی 27 ساله‎ی مجاهدین برای سرپوش گذاشتن بر مناسبات درونی‎شان هست و از این نظر می‎توان به میزان عقل و شعور مطرح کنندگان این پرسش پی برد.
اینگونه فرافکنی‎ها از سوی افرادی همچون حسین فرشید و نظایر وی که در مناسبات درونی فرقه بوده‎اند و بسیاری از واقعیت‎ها را می‎دانند و اکنون یا مانند وی اینگونه دست و پا می‎زنند و یا در خلسه‎ای شاعرانه، سکوتی کاسب‎کارانه پیشه کرده‎اند، علاوه بر آن‎که حماقت از پیش گفته را نیاز دارد، دجال‎گری مضاعفی را نیز طلب می‎کند!
اگر از قضایای مربوط به مناسبات غیردموکراتیک، تصمیم‎گیری از بالا به پایین و جلوگیری از هرگونه اظهار نظر متفاوت و مخالف در درون روابط مجاهدین بگذریم (که نباید گذشت و این گذشت بی‎جا، اساس همه‎ی موارد ظالمانه‎ی نقض حقوق بشر در این فرقه است)، آیا این حضرات فرمان قتل عام مردم عادی به‎عنوان سرپنجه‎های رژیم را فراموش کرده‎اند؟
آیا هم‎آغوشی با استخبارات صدام را از یاد برده‎اند؟
آیا زندان‎های رفع ابهام در سال 1364 را به خاطر ندارند؟
آیا به خاک افتادن در پیش پای مسعود در اور، به‎خاطر ازدواج وی با مریم را به یاد ندارند؟
آیا تبعید زن و بچه و پیرمرد به رمادی هم تبلیغات است؟
زندان‎های مهمان‎سرا چطور؟
آیا از زندان و شکنجه و کشتار سال 1373 چیزی نشینده‎اند؟
آیا فرمان مسعود مبنی بر این‎که از این پس دیگر بریده نداریم، (به‎معنی جلوگیری از هرگونه جدا شدن آزادانه) تا کنون به گوش مبارک‎شان نخورده است؟ و متعاقب آن اعزام نیروهای معترض به رمادی و بازداشتگاه‎های عراق چه؟
آیا فرمان مسعود متضمن این نکته که دیگر سیتی‎زن و خارجه نداریم، در پاسخ به نیروهایی که بنا بود برای سه ماه در اشرف بمانند و پس از گذشت سه ماه از خروج آنها جلوگیری شد را نشنیده‎اند؟
و صدها عمل جنایت‎بار دیگر!
از قضا یکی از دلایلی که آقایان هم‎اکنون در خارج تشریف دارند و از مجاهدین حقوق دریافت می‎دارند، سکوت در برابر همان اعمال ننگینی است که شاهد آن بوده‎اند و بخش کوچکی از آن در بالا آمد!
آیا هم‎اکنون که در خارجه نشسته‎اید، خارج از چنبره‎ی ضدانسانی عملیات جاری و غسل هفتگی، این‎گونه به دجال‎گری پرداخته‎اید، یا این اعمال ننگین را جزو افتخارات بشری می‎دانید؟!

بی‎تردید راه برون‎رفت فرقه‎ی رجوی از بحران خفت‎بار امروزی‎اش، جز از طریق اعتراف به جنایاتی که در ربع قرن گذشته انجام داده و نیز عذرخواهی و تصحیح همه شیوه‎های ضدانسانی‎اش که البته مترادف با از هم پاشیدگی و نابودی‎اش خواهد شد، نخواهد گذشت.
اقدامی که نه تنها رهبران فرقه‎ی رجوی جرأت و جسارت آن را ندارند، بلکه دجال‎گرانه (و با تمهیداتی مانند نظرخواهی) می‎کوشند از مواجهه با آن بگریزند، اما ناگزیر مانند تمام جانیان ضدبشر، مانند صدام که اکنون صراحتاً به استفاده از سلاح‎های شیمیایی که سال‎ها آن را انکار می‎کرد اذعان نمود، مجبور به اعتراف خواهند شد.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا