سردار ملی و مجاهدین – قسمت دوم

سلام عرض می کنم خدمت دوستان و هموطنان و همشهری های عزیزم، من محمدرضا مبین با سابقه ی 10 سال حضور در سازمان مجاهدین، هستم و در 10 سالی که در اسارت سازمان مجاهدین در عراق بودم، پی به ماهیت ضد مردمی سازمان بردم. امروز از خانه ی ستارخان در تبریز و از محله امیرخیز با شما صحبت می کنم.

محلی که مشاهده می شود ، مربوط به خانه ستارخان سردار ملی در انقلاب مشروطه می باشد، این هم تندیس های ستارخان و توپ های شماتیک دوران انقلاب مشروطه می باشد، اینجا محله ی امیرخیز تبریز در منطقه ی منجم تبریز و میدان ستارخان می باشد.
من طی 10 سالی که در سازمان بودم پی به ماهیت ضدمردمی سازمان بردم و شعارهائی که در مورد ستارخان سردار ملی و باقرخان سالار ملی و سایر سرداران ایران می دادند یک سوءاستفاده و موج سواری است، زمانی که در تبریز انقلاب مشروطه به ثمر رسید، ستارخان در سنگرهای مردمی بچه هایی را که گریه می کردند ( و از گرسنگی ریشه ی درختان و خاک می خوردند ) را دلداری می داد و می گفت ما خاک می خوریم اما خاک نمی دهیم، اما شعارهای سازمان در اینمورد همه پوشالی است ، چرا که در قرن بیستم و یکم ، یک عده مادرها و پدرها از سرنوشت فرزندانشان بی خبر هستند، سازمانی که ادعا می کند می خواهد انقلاب دمکراتیک برقرار کند ، آیا این روابط دمکراتیک است ؟ آیا جدائی فرزندان از خانواده ها یک امر انقلابی است ؟ در کجای تاریخ ستارخان چنین کارهایی کرده است ؟ چرا آبروی ستارخان و سایر سرداران را می برید؟ من به عنوان یک جوان آذربایجانی و ترک ، اجازه نمی دهم سازمان از این قضیه سوءاستفاده بکند، سازمان در سایت های مختلف مقالاتی می زند تحت عنوان ” آهای آنام قوربان “، ” آهای مردم آذربایجان “، که من واقعا به پوشالی بودن این پیام ها ایمان دارم، امروز هم از خانه ی ستارخان و از محله ی امیرخیز که با شما صحبت می کنم ، می دانم که ستارخان در انقلاب مشروطه هرگز اجازه نداد مناسبات غیرانقلابی برقرار بشود ، اما حالا سازمان مجاهدین و مسعود و مریم با سوءاستفاده از این اسامی ، قصد موج سواری مجدد دارند، قصد دارند اعتراضات مسالمت آمیز را به راههای خشونت طلبانه بکشند، واقعیت این است که ما هرگز اجازه نمی دهیم چنین سوءاستفاده هائی بکنند، به اسم ستارخان از محله ی امیرخیز تبریز به سازمان پیام می دهم که دست از این کارهای پلید بردارد، ما مردم آذربایجان هرگز اجازه نمی دهیم، سازمان در اینجا رشد و نمو پیدا بکند، چرا که با گوشت و پوست خودمان دیدیم که سازمان یک سازمان ضدمردمی و ضد انقلابی است . چطور سازمان اجازه نمی دهد که پدران و مادران با فرزندان خودشان ارتباط برقرار کنند، زنگ بزنند، ارتباط برقرار کنند، الان در قرن ارتباطات بسر می بریم، سازمانی که ادعای انقلابی گری می کند، چطور اجازه نمی دهد که بچه ها با خانواده هایشان ارتباط بگیرند ؟
محمدرضا مبین ، جدا شده از فرقه ی دیکتاتور و ضد مردمی رجوی …

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا