سرنوشت فرقه مجاهدین به كجا ختم مي شود

به قطع و يقين فرقه رجوى و در رأس آن مسعود و مريم رجوی خطرناك ترين، مزدورترين، فتنه انگيزترين و شقاوت پيشه ترين عناصر حداقل يك قرن گذشته در اين جهان هستى هستند كه براى بقاء خود به هر دريوزگى، خودفروشى، جنايت و دروغگويى دست مي زنند تا يك روز بر عمر ننگين خود بيفزايند.
در اين روزها و در اين وانفسا كه قدرت هاى سياسى و نظامى در چشم اندازى واضح در صدد تجديد نظر و تغيير رويه گذشته خود هستند و سرپيچى غرب در برابر اطاعت كوركورانه از آمريكا و رو به افول رفتن امپرياليسم جهانى شاهد هستيم و نيز به سمتى مي رويم كه كشورهاى اروپايى مجبورند به واقعيت هاى جهانى و چند قطبى بودن آن تن در دهند و رويه گذشته خود در استفاده ابزارى از تروريسم در خاورميانه و ضديت كوركورانه با كشور مهمى مثل ايران، دست بردارند، طبيعتاً چشم انداز فرقه رجوى كه در اين مسير نقش شماره يك براى آمريكا و اسرائيل و اروپا براى مقابله با ايران بازى مي كرد و از هيچ رذالتى در حق مردم و كشور خود و مردم خاورميانه با توجه به تجربه مزدورى اش در عراق، دريغ نداشته، يك وضعيت هيستريك در سران اين فرقه بوجود آورده بطورى كه تمام عيار به ادعاهاى كذب اصول مجاهدين پشت پا زده و علناً در دشمنى با مردم و فشار و جنگ بر ايران، گوى سبقت را از تمامى دشمنان كوچك و بزرگ آن ربوده است.
با توجه به تجربه ربع قرن در تشكيلات اين فرقه و با توجه به تجربه بعد از سرنگونى ديكتاتور عراق و اينكه فرقه رجوى بيشتر دارايى حاصل از مزدورى خود در پاى درست كردن برنامه هاى تبليغى و براى رسانه هاى شنيدارى و نوشتارى كه با حمايت و پيشنهاد سران رجوى در عراق، تأسيس مي شدند، انجام مي گرفت.
برنامه هاى آن ها عموما توسط فرقه درست مي شد و در اختيار آنان قرارمي گرفت. الان هم وقتى به برنامه هاى رسانه هاى فارسى زبان نگاه مي كنم تداعى همان برنامه هاى دروغ پراكنى گذشته مجاهدين دررسانه هاى بعثى درعراق بعد از سرنگونى صدام برايم بارز و برجسته مي شود و اين روزها يكى از اين رسانه ها، تلويزيون عربستانى اينترنشنال است كه تماما برنامه هاى دروغ پراكنى تهيه شده در كانون فرقه رجوى است پخش مي نمايد و انتظارى هم از اين رسانه نيست چرا كه خود با پول عربستان و مجرى تمام عيار وهابيت و در ضديت با مردم ايران شده است.
در يكى دو هفته گذشته، دو اتفاق افتاد كه بايد فرقه رجوى موضع گيرى مي داشت اما حتى در ظاهر هم مطلق واكنشى به آن نداشت.
يكى اعلام معامله قرن توسط دونالد ترامپ بود كه فرقه رجوى خفه خون گرفت و هيچ موضعى نگرفت با توجه به اينكه رجوى سنگ فلسطين را نيز به سينه مي زند و خود را حامى مردم فلسطين مي بيند و دوم اين كه دستگيرى چندين نفر از مزدوران و تروريست هاى الاحوازيه كه در كشور دانمارك و هلند براى عربستان جاسوسى مي كردند و ضد مردم خود دست به كشتار و خونريزى مي زدند، اين جماعت كه زمان صدام مقر آن ها در شهر الاعماره عراق بود و اين ديكتاتور از آن ها بر عليه مردم ايران مثل فرقه رجوى استفاده مي برد و هم پيمان رجوى بودند، رسانه هاى رجوى چيزى ننوشته و اشاره اى به آن نداشتند اما مي شود اين را به خوبى ديد كه فرقه رجوى با توجه به وضعيت جهانى كه در بالا اشاره شد و على الخصوص وضعيت اروپا و كشيده شدن به سمت واقعيت هاى جهانى، اين فرقه قافيه را كاملاً باخته است و حتى جرأت حمايت از هم پيمان خود را ندارد. به همين دليل، بدون هيچ تعقلى و بدون هيچ استراتژى به اصطلاح ترمز بريده و عنان از كف داده و از ترس آينده شلوار خود را خيس كرده است و تبليغات شيطان سازى اش نقش دروغ پراكنی هاى تاريخ را روسفيد كرده و از حد نهايى آن گذشته و اختراعى جديد در دروغگويى به ثبت رسانده است.
اما نكته آخر، در رابطه با وضعيت كمپ اشرف ٣ در آلبانى است. سران جنايتكار و تروريست رجوى، به دستور مستقيم مريم رجوى و با نظاره شبانه روزى اين شخص يك وضعيت خفقان و فشار بر نيروها تحميل كرده است و به بهانه كار سياسى – تبليغى، روزانه افراد را تا مرز شانزده ساعت اجبارى پشت كامپيوتر مي نشاند و با سرگرم كردن آن ها مي خواهد موقتا بر درد بى درمان فرار و سرپيچى افراد مرهمى بنهد و دراين ميان نيز متخصصين كامپيوتر در فرقه برنامه هاى شيطان سازى و دروغ پراكنى براى رسانه هايى همچون اينترنشنال درست مي كنند ولى غافل از اين كه اشرف ٣ آن اشرف عراق نيست و مريم رجوى و سران فرقه دارند با اين كار آتش زير خاكستر درست مي كنند. نيروها، بسيار افسرده و از اين وضعيت به دافعه افتاده اند حتى ايدئولوژیک ترين افراد هم نسبت به اين وضعيت معترض هستند اما نمي توانند نارضايتى خودشان را ابراز كنند. وضعيت امنيتى و پليسى در اشرف ٣ به شدت سخت شده است و تقريبا فرار را براى نفرات غير ممكن ساخته است اما با اين حال، هستند كسانى كه از جان گذشته و با شجاعت در مقابل سران فرقه ايستاده اند و مريم رجوى دستور زندان و بازداشت آن ها را همچون کشور عراق، صادر كرده است.
مريم رجوى و سران تشكيلاتشان تلاش مضاعف دارند كه با اهرم جنگ طلبان آمريكا حمايت سياسى در درون آلبانى براى فرقه با پرداخت رشوه فراهم كنند اما اين ترفند هم مانند كف روى آب كنار زده خواهد شد و همچون در كشور عراق كه به چنين ترفندهاى حمايتى پولى روى آورده و ادعاى حمايت هاى ميليونى داشتند، آخر الامر با لعن و تف و نفرين مردم عراق در بدرقه از اشرف به ليبرتى و در نهايت به آلبانى ختم شد و اين حمايت ها هم مطمئناً سرنوشتى چون حمايت هاى مردم عراق را خواهد داشت، البته اين بار چنان پتكى بر فرق اين زوج يعنى مسعود و مريم رجوى، توسط اربابان شان فرود آيد كه تاريخ سراغ نداشته باشد كه چطور اين هيولاى تروريسم مثل دست پرورده اش داعش، به يكباره فرو ريخت و رجوى بداند كه استفاده از اين دستمال براى اربابان ديگر منفعتى ندارد و به زودى اين دستمال خيس توسط آن ها چيلانده خواهد شد و به زباله دان ريخته خواهد شد.
عبدالکریم ابراهیمی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا