خانواده ها چالش تمام نشدنی فرقه مجاهدین

تنها روزنه ى امیدی كه بشارت رهایی و آزادی را به اسیران دربند فرقه رجوی می داد، حضور خانواده ها براى ديدار با عزيزان خود در چنگال اسارت مجاهدین خلق در مقابل اشرف و لیبرتی بود.

وقتى اسیران دربند با وجود محدوديت و ممانعت هاى رجوى كه در راستاى عدم شنيدن صداى خانواده بود، فرياد خانواده ها از پشت حصار پادگان اشرف را شنيدند، جرأت تصمیم گیری برای ادامه زندگی خود پيدا كرده و همین جرأت و جسارت، باعث فرار چند صد نفر از زندان مخوف اشرف شد. فراری که تا آن زمان به مخیله کسی خطور پیدا نکرده بود.

پس از اخراج فرقه از عراق، رجوی ها براین باور بودند که از دست خانواده ها و تجمع آن ها در مقابل حصار اشرف و لیبرتی رهایی یافته و دیگر کسی دستش به آلبانی نخواهد رسید، اما زهی خیال باطل چرا که این توهمی بیش نبود.
بُعد مسافت آلبانی از ایران که رجوی خیلی روی آن حساب باز می کرد هرگز نتوانست اراده پولادین خانواده ها را درهم بشکند. آنان توانستند با استفاده از ظرفیت بالای فضای مجازی حرفشان را به گوش دولت مردان آلبانیایی، ارگان های بین المللی و حقوق بشری برسانند، به نحوی که این کار توانست جای خالی آنان در پشت حصارهای اردوگاه این گروه در آلبانی را پر کند.
استقبال کم نظیر خانواده ها چه در داخل و چه در خارج از ایران با نزدیک به یازده هزار و پانصد امضا از طرح و پویش انجمن نجات در راستا و ادامه تحصن آن ها مقابل اشرف و لیبرتی است و فقط و فقط برای برقراری تماس با عزیزان و بستگان در بند رجوی ها می باشد.

blank

همان گونه که حضور خانواده ها در عراق فرقه رجوی را دچار سردرگمی کرده بود این بار این پویش است که تشکیلات مجاهدین خلق را به چنان چالشی کشید که بعید است به زودی از آن خلاصی یابد. نگاهی گذرا به واکنش های عجولانه فرقه از ابتدا حاکی از تأثیر شگرف و بالای این پویش بر دولتمردان آلبانیایی، که از مخاطبین اصلی آن هستند، دارد.

نخستین واکنش فرقه
در روزهای ابتدایی این کارزار بزرگ، نخستین واکنش فرقه بازدید لحظه به لحظه از صفحه پویش بود و هر روز با افزایش امضاها عرصه را بر خود تنگ می دید وهمین امر باعث شد تا نسبت به آن واکنش نشان دهد.
در گام های بعدی فرقه طبق خو و عادت همیشگی خویش نسبت به فحاشی ها و هتک حرمت علیه خانواده ها اقدام کرد، امری که برای خانواده ها تازگی ندارد و فرقه در این کار سابقه طولانی و ید طولایی دارد اما این بار رکیک تر و بی پرده تر.
انجام مصاحبه و میزگردها در سیمای به اصطلاح آزادی، نوشتن مقالات در سایت های وابسته و همسو همچون ایران افشاگر که همگی حاکی از عمق اثرات مثبت این پویش است، از دیگر واکنش های رجوی هاست.
فرقه در این واکنش ها، چنان عجولانه و ناشیانه عمل کرد که حتی نیروهای خود را هم به میدان آورد و از آن ها خواست تا با خانواده های خویش در ایران تماس گرفته و آن ها را از حمایت و امضای پویش برحذر دارد. چرا که حتی فرقه تأثیر هر امضا را بیشتر از خانواده ها می دانست و به عینه می دید که هر امضا تیری سهمگین بر بدنه از هم پاشیده تشکیلات مضمحل شده است.
این که فرقه رجوی از اعضای خود بخواهد با خانواده تماس بگیرند و آن ها را از امضای پویش برحذر دارند، چه معنی و مفهمومی می تواند داشته باشد جز این که زنگ خطر برای فرقه به صدا درآمده است.
یا در واکنشی دیگر یک مادر اسیر (اکرم حبیب خانی مادر امیر یغمایی) را که سالیان است در فرقه رجوی زجر کشیده و تن به طلاق اجباری داده و خانواده اش در این تشکیلات متلاشی شده، را به میدان آورده است، مبین چیست؟
سران فرقه منحوس رجوی همچنین برای تکمیل پروژه ضد انسانی خود، نامه ای سرگشاده را خطاب به مقامات آلبانی تنظیم و برخی از اعضای اسیر را مجبور کردند تا آن را علیه خانواده های خود امضا کنند. گرچه خانواده ها هم براین موضوع واقفند که امضاسازی و جعل و تحریف و دروغ و بیانیه سازی از ترفندهای قدیمی سازمان مجاهدین خلق در مواجهه با منتقدان می باشد. لذا سران فرقه با این کار خود قصد دارند دولت آلبانی را در مقابل خانواده ها قرار دهند.
(تلاش اطلاعات آخوندی برای بازگشایی سیرک مزدوران ارتجاع در اشرف ۳ تحت عنوان خانواده مجاهدین) نام یکی از نوشته های سایت ایران افشاگر در واکنش به پویش خانواده هاست که در این نوشته هر آنچه را که در چنته داشته علیه خانواده ها به کار برده است که پرداختن به آن باشد در مجالی دیگر.
اثرات مثبت پویش را باید در واکنش های مختلف فرقه دید. همین که رجوی ها به هر اقدامی که از سوی خانواده ها و انجمن نجات صورت گرفته، واکنش نشان می دهد، خود دلیلی بر موفقیت و اثربخشی آن حرکت بوده است. پویش خانواده ها زلزله ای بر اندام نحیف و پوسیده فرقه انداخته و چنانچه این حرکت همچون تحصن های مادران و پدران در مقابل اشرف تداوم یابد، پس لرزه های آن تا زلزله ی سهمگین دیگری که طومار فرقه را درهم بپیچد ادامه خواهد داشت.
اینک با همت والای خانواده ها نتیجه این پویش نه تنها به چالش کشیدن فرقه شده بلکه حساسیت دولت آلبانی را هم نسبت به این گروه تروریستی برانگیخته است.
از دیگر نتایج مثبت این پویش این است که فرقه پس از استقرار در آلبانی و به منظور جلوگیری از حضور یا سفر خانواده ها به آلبانی، آن ها را تحت عناوین گروه های تروریستی یا عوامل اطلاعاتی رژیم معرفی کرد که قصد خرابکاری در آن کشور را دارند و با این اتهامات از یک طرف و با رشوه دادن و تطمیع و ترویج فساد در دستگاه پلیس و قضایی از طرف دیگر، تا حد زیادی دولتمردان این کشور را با خود همراه کرد، اما اینک به رغم همه تبلیغات فرقه ضد خانواده ها، دولت آلبانی صدا و خواسته ی خانواده ها را شنیده است و به دلایل زیادی نمی تواند به راحتی و بدون هیچ عکس العملی از کنار آن بگذرد. آلبانی در قاره ای قرار دارد که خود را مهد دمکراسی می نامد از طرفی این کشور رؤیای پیوستن به اتحادیه اروپا را در سر دارد پس چنانچه از این قبیل حرکات ادامه پیدا کند دولت آلبانی ناگزیر به اخذ تصمیم خواهد بود. لذا باید برای آن راه حلی منطقی و محکمه پسند پیدا کند.
واقعیت اینست که فضای پویش خانواده ها و سیل نامه های ارسالی آن ها به مقامات آلبانیایی و سایر شخصیت های حقوقی و حقیقی بین المللی چالش جدی و جدیدی است که در سر راه فرقه قرار گرفته و جو مسأله داری موجود در داخل سازمان را تشدید نموده است.
خانواده ها بدانند شرکت آن ها در این پویش و نتایج مثبت آن یعنی این که تیر همان جایی نشسته که می بایست می نشست.
فرقه هم بداند که اولاً راهی را که خانواده ها از مقابل اشرف و لیبرتی آغاز کرده اند بدون رسیدن به نتیجه دلخواه رها نخواهند کرد و ثانیاً اینک این خانواده ها هستند که از هر چیز به فرقه نزدیک و نزدیک تر شده اند.
محمد حسین سعادت

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا