همه جدا شده ها سینه ها سخن دارند از نامردمی و ناروایی این فرقه

دنائت در فرقه رجوی حد و مرز ندارد

اینکه اساس فرقه رجوی بر اساس شانتاژ و تهمت و دروغ پایه ریزی شده است الان دیگر برهمه آشکار شده است اما این فرقه در دنائت و نامردمی هم واقعا رودست ندارد. افرادی که از دور با این سازمان آشنا هستند (و نه آنانی برهه ای از عمر خود را در درون این جماعت گذرانده باشند) شاید باور کنند که این سازمان برای اهداف مثلا مردمی و … تلاش می کند ویا تبلیغات آن روی آنها تاثیر داشته باشد، بگذریم از آنانیکه چند بار در سال در یک نشست شرکت می کنند وبرای همان هم پول حلال گرفته ویا به تفریح وسفرمجانی می رسند. اما واقعا باید در این سازمان بوده باشی و واقعا صابون این سازمان به تنت خورده باشد تا کمی از این حرفها را باور کنی.

به همین دلیل است که شما کسی را پیدا نمی کنید که از این سازمان جدا شده باشد اما موید اعمال آن باشد و کسی نیست که یک خاطره شیرین از درون این سازمان داشته باشد! هرچه هست تلخی و تلخکامی و … است. همه جدا شدگان سینه ها سخن دارند ازنامردمی و ناروایی این جماعت اما خیلی ها نمی توانند که بگویند. این راز نگو هم بدو دلیل است.

اول اینکه بمحض اینکه چیزی بگویند که به مزاج این فرقه خوش نیاید ( چون گفتن واقعی لحظه و خاطره این افراد لجن درونی این تشکیلات را آشکار می کند )سریعا این فرقه با سایتها و تبلیغاتش او را ترورشخصیت می کند و اورا به همه سازمانهای جاسوسی دنیا ربط می دهد و….

دوم اینکه مستمری ناچیز او را قطع می کند و قبلا هم با دولت اینجا تبانی کرده است که این فرد دستش به هیچ جایی نرسد.
پس افراد با انبوه زخم نامرادی و نامردی این فرقه در سینه ناچار به سکوت و حتی امضای بعضی برگه بنفع این سازمان هستند.
رفتاری که این فرقه با افراد جدا شده دارد خودش گویای ذات و درون مایه پلید این جماعت است که البته همه اش از رهبر دجال و بی پرنسیپشان سرچشمه می گیرد. از جمله سوء استفاده از مقرری که این فرقه باید به جداشدگان بپردازد. (طبق گفته خودشان این یک بند از توافقی است که بین این فرقه و دولت آلبانی امضاء شده است که آنها متعهد شده اند که مخارج افراد جدا شده را مادامی که دراین کشور هستند بپردازند تا بقول دولت آلبانی بر سر این دولت آوار نشوند.)

اما این فرقه همین مقرری ناچیز را هم به یک برگ فشار و اهرمی تبدیل کرده است که بدینوسیله افراد را با تهدید به قطع آن تحت کنترل داشته باشد و این افراد فلک زده که دستشان به جایی بند نیست خارج از خواست این فرقه دست از پا خطا نکنند. ازجمله برای این فرقه باید از بقیه افراد خبرچینی کنند و حتی با چه کسی هم خانه شده و یا رابطه داشته باشند هم از طریق دفتراین سازمان تعین می شود و این افراد حق سرپیچی از این دستور العمل ها را ندارند وگرنه قطع مستمری و اطلاعیه و تهمت و افتراء و…

چند روز پیش متوجه شدم که فردی از اینان اعلام برائت کرده است و اعلام جدایی کرده است انگار بازهم آب در لانه مورچگان ریخته اند بعد همان سناریوی رذیلانه و از پیش تعیین شده شروع شد.

بعد از تهمت و انبوهی افتراء ( انگار نه انگار فردی که از این جماعت جدا می شود حق دارد سرنوشت خودشان را تعیین کند و پیش خانواده اش برگردد که در قاموس این جماعت جرم نابخشودنی است و خانواده حرام است) اما جالبتر اینکه برگه های دریافت مستمری ماهانه را چنان چاپ کرده بودند که گویی این فرد جرم کرده است که جوانی و عمر خودش را برای اینان فدا و اموالی که اینان همه اش از آن دم می زنند حاصل رنج و عمر افرادی مثل او بوده است.

افرادی که با فرقه مجاهدین خلق آشنا هستند می دانند که تمامی اموال این سازمان حاصل رنج و تلاش شبانه روزی افراد و اعضای پایین تر است که در سرما و گرما و شب نخوابی های مستمر و طولانی ذره ذره آنها را ساخته اند ( بردگان بی جیره و مواجب و فاقد حق ) و افرادی که سازمان را اداره می کنند درهمه احوال در اتاق های گرم و راحت مواظب بودند که کسی از این خیل بردگان چند دقیقه اضافه حتی اگر خسته و مریض باشد استراحت نکند. بلکه فقط در حدی که بتواند ادامه بدهد. شاید باور اینها برای خیلی ها مشکل باشد برای همین گفتم باید سالیانی از عمرت را در این فرقه گذرانده باشی تا این حرفها را بفهمی !

اما داستان جالب تر اینکه همانهایی هم که واقعا طرفدار و از این سازمان دفاع می کنند و بقول خودشان با رژیم ایران مرز دارند؛ از آزار و اذیت این گروه در امان نیستند. بارها شنیده و دیده ام که همین مستمری ناچیز اینها را به بهانه های مختلف به این افراد دیر پرداخت می کنند و اصلا برایشان مهم نیست که این افراد باید هربرج با این پول ناچیزکرایه خانه پرداخته و خورد وخوراک ماهانه خودشان را تامین کنند.

گفتم جالبی قضیه اینست که همین افراد کسانی هستند که با اینها روابط خوبی دارند. سال گذشته به شخصی بنام قاسم اینها پولش را نمی دادند؛ زیر بار قرض و کرایه خانه، فقط یک پلاکارد نوشت وجلوی وزارت کشور اینجا رفت، چه تهمت ها که به او نزدند و آخرسر او را مجبور به امضای برگه هایی که می خواستند کردند و بعد به او مقداری پرداخت کردند و همین ماه هم مطلع شدم که هنوز به تعدادی از افراد این مستمری را نداده اند که خیلی از آنان به قرض کردن از دیگران و یا ازبعضی دوستان آلبانیایی که در این مدت پیدا کرده اند روی آورده اند.

از جمله این کسان شخصی بنام شهرام نصیری است که هوادار دوآتشه اینها و چنان ازاین فرقه و خط وخطوط آن دفاع می کند که کسی می شنود باورش نمی شود که این فرد از این سازمان جدا شده است ومن شنیده و دیده ام که بارها با نفرات که کمی با دلخوری از سازمان یاد می کنند,صحبت کرده و ازحفظ مرز سرخ ها بقول اینها وخودش با آب وتاب می گوید.

در واقع این فرد بیش از 100 عضو فعال در تشکیلات برای آنها دل می سوزاند وکار تبلیغی می کند و واقعا همانطور که دفتر فرقه می گوید طرفدار آنها است. حالا طنز قضیه این است که حتی افرادی مثل شهرام نصیری هم شنیدم بدلیل همین دیر کرد در پرداخت مستمری از طرف فرقه که برای کرایه خانه و مخارجش به قرض کردن محتاج شده است و جای بسی تاسف است.

حال شما تصور کنید فرقه ای که با طرفداران خودش و کسانی که برای او سینه چاک می دهند اینطور رفتار می کند با کسی که از آن انتقاد کند چکار می کند حالا حتی اگر فرد فقط خاطرات تلخ خود از زندگی گذشته و اشتباه در انتخاب خودش را بیان کند که البته بطور غیر مستقیم به تشکیلات و عملکرد این سازمان برمی گردد.

فرقه فقط یک حرف می فهمد یا بامایی یا برمایی در حالیکه واقعا حد وسطی هم هست می شود نه با او بود و بر او. هرکس می تواند زندگی خودش را داشته باشد. همیشه هم بد و بیراه از جانب این فرقه شروع می شود چون همینکه بگویی آقا من آزادم و از تشکیلات شما بیرون آمده ام که خودم باشم؛ ولم کنید به شما چه که با چه کسی صحبت می کنم ویا نمی کنم و چه می پوشم و … درجا اولین تهدید شروع می شود: بین فلانی ما فقط به کسی پول می دهیم که برگه هواداری امضا کند و هرکس هم هوادار ماست و می خواهد که سازمان براو منت گذاشته و ماهانه به او کمک کند باید مثل یک هوادار رفتار کند! یعنی طبق معیارهای ما با افراد رابطه برقرار کند و مرز سرخ های ما رارعایت کند و هروقت هم صداش کردیم بهانه نیاورد و بیاید تا ما توجیهات خودمان را به او ابلاغ کنیم و گرنه از کمک و…خبری نیست!

می بیند که همه اش با تهدید و شانتاژ کارشان را پیش می برند.

اما باید گفت : تف برشما و روشتان و کارکردتان و ننگ بر خط وخطوط خائنانه شما .شما ملعون تاریخ و مردم ایران هستید.

رحمان محمدیان

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا