عکس شما در کنار تابلوی شهرت، خاطرات ورودم به ایران را تداعی کرد

با سلام و درود به جناب آقای غلامعلی میرزایی
چندی پیش از بازگشت شما به وطن مطلع شدم . بازگشت شما به وطن و آغوش خانواده را از صمیم قلب تبریک عرض نموده و امیدوارم که زندگی جدیدت با بهترینها برایت همراه شود.

دوست عزیزم جناب غلامعلی همیشه از شما خاطرات خوش در ذهنم باقی مانده و همیشه متانت و محجوب بودنت برایم یادآوری میشود . مشخصا زمانی که من در بیمارستان بستری بودم خیلی خوب بیاد دارم که چطور برادرانه و دوستانه بهم رسیدگی میکردی و خیلی خوب کمبود محبتی که در آنجا وجود داشت را برایم جبران میکردی .

در آن ایام و شرایط سخت تنها با این خوبیها قابل تحمل بود . از اینها که بگذریم و گذشته هر چند سخت را پشت سر گذاشتیم .

غلامعلی میرزایی

عکسی از شما دیدم که کنار تابلوی شهرت ایستاده بودی و خاطرات ورود خودم به ایران تداعی شد . خاطرات خودم همان روزی که به ایران آمدم برایم تداعی شد. که حالا چند سال گذشته است و به یاری خدا زندگی خودم را شروع کردم، ازدواج کردم و اکنون صاحب فرزندی هستم و در پناه خدا مثل همه مردم من هم مشغول زندگی خودم هستم. یقینا شما هم به یاری خدا زندگی جدیدت را شروع خواهی کرد و به شناختی که ازت دارم موفق خواهی بود .

با آرزوی سلامتی و موفقیت .

علی اردلانی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا