متن واقعی اطلاعیه اجلاس میان دوره ای شورا چه باید می بود؟

اگر تصمیم گرفته می شد در اجلاس میان دوره ا‌ی شورای مجاهدین واقعیت ها گفته شود متن اطلاعیه چه می بود؟

سایت رسمی مجاهدین در تاریخ ۱۲ فروردین به سیاق گذشته خبر «اجلاس میان دوره ای » شورای دست ساز این فرقه را اعلام کرد و طبق معمول مطالب کلیشه ای و بی محتوا زینت بخش این اطلاعیه بود.

آنچه که در متن این اطلاعیه به چشم می خورد بازهم پیروزی های موهوم این فرقه است که از جنس زمینی نیست چرا که کسی آنها را در دنیای واقعیت هنوز به چشم ندیده است.

استفاده از برخی جملات مبهم با هدف ایجاد کنجکاوی در شونده از جدیدترین شگردهای رهبران مجاهدین است تا شاید مخاطبین به جدیت اینگونه ترفند های فرقه رجوی که گویا در این شورا مسائل جدی مطرح می شود و جنبه های محرمانه دارد به باور برسند.

در ابتدای این اطلاعیه آمده است: «نظر به حساسیّت شرایط سیاسی و اهمیّت بحثهای شورا!!! گزارش مشروح اجلاس با رعایت آیین‌نامهٔ داخلی از طریق سیمای آزادی برای اطّلاع هم میهنان و نیروهای شورشگر و انقلابی پخش خواهد شد.»

اما اگر به فرض محال قرار بود رهبران فرقه گرای مجاهدین و کسانی که به اسم اعضای شورا در «اجلاس میان د وره ای» این شورا دور هم جمع شدند، برای یکبار هم شده واقعیت های این فرقه طی چندین سال گذشته را در متن اطلاعیه قرار دهند، چه موضوعاتی را شامل می شد؟ شاید مهمترین آنها به قرار زیر باشد.

۱ – واقعیت این است که ما از فردای انقلاب ۲۲ بهمن صرفا به دنبال بدست آوردن قدرت سیاسی در ایران بودیم. و برای رسیدن به آن به هر کثافت کاری و دروغ و فریب دست زدیم. ولی هرگز موفق نشدیم.

۲ – ما فکر می کردیم با مخالفت آمریکا و کلا غرب با انقلاب ایران اگر در جبهه آنان قرار بگیریم آنان از ما حمایت کرده و خیلی زود در ایران به قدرت می رسیم. ولی آنها از ما صرفا در کادر مزدور و جاسوس و تروریست حمایت کردند و نه بعنوان یک آلترناتیو سیاسی.

۳ – بدون هیچ دلیل منطقی بر علیه انقلاب نوپای انقلاب دست به سلاح بردیم و به بهانه های مختلف ترور کردیم و آدم کشتیم. و اسمشو گذاشتیم جنگ مسلحانه. هرچند آمریکا و کشورهای غربی از عمل ما خوشحال شدند، ولی هیچگاه از ما حمایت نکردند.

۴ – با شکست در داخل کشور به کثیف ترین کار ممکن دست زدیم و به ارتش صدام دیکتاتور که با کشور ما در حال جنگ بود پیوستیم . چون فکر می کردیم غرب از صدام حمایت می کند و ما هم در همکاری با صدام می توانیم حمایت غرب را بدست آوریم و گزینه مطلوب آنان باشیم. ولی هرگز چنین چیزی اتفاق نیفتاد.

۵ – هرچه بیشتر به نفع صدام جاسوسی کردیم و آدم کشتیم بیشتر از قبل در منجلابی که خود به دست خود ایجاد کرده بودیم فرو رفتیم. بنحویکه هرگونه عقب نشینی به معنی شکست بود لذا تا آخرش رفتیم و به گند و کثافت صدام در همه ابعاد ممکن آن آلوده شدیم.

۶ – خیلی ها از شورا رفتند. آنها دقیقا به دلیل مزدوری ما به صدام حسین و مناسبات فرقه مان که به هیچ یک از ارزش های دموکراسی و آزادی پایبند نبودیم از ما جدا شدند.

۷ – برای اینکه بیشتر از این مایه آبروریزی نشود مجبور شدیم تعداد زیادی از اعضای سازمان را وارد شورا کنیم و مجلس تشکیل بدهیم تا سر آمریکا و سیاسیون غربی کلاه بگذاریم که بله ما تنها آلترناتیو هستیم و اینهم اعضای شورا ، ببینید چقدر زیادند؟!

۸ – بالاخره صدام شکست خود و ما را مردم عراق و خانواده اعضای خودمان بدلیل مزدوری مان طی سالیان سال برای صدام حسین با اردنگی از عراق بیرون راندند.

۹ – تا توانستیم مثل یک روسپی برای سرویس های اطلاعاتی غربی و عربی و اسرائیل کار کردیم اطلاعات دادیم، ترور کردیم و . . . آخر. وقتی هم از عراق اخراج شدیم کسی ما را به کشورهایشان راه نداد.

آنها گفتند شما تروریست و خشونت طلب هستند و برای امنیت ما تهدید محسوب می شوید. شما خوب هستید صرفا در خاک عراق و نه اروپا. اگر هم آلبانی ما را در خاک کشورشان جای داد صرفا به سفارش آمریکا بود و لاغیر.

۱۰ – وقتی پایمان به آلبانی رسید خیلی ها از ما جدا شدند. تلاش کردیم با دروغ در توجیه انتقال از عراق به این کشور، از آلبانی به مثابه یک نعمت بزرگ برای مجاهدین یاد کنیم ولی اعضاء هرچند در ظاهر چیزی نگفتند ولی در دلشان ما را به سخره گرفتند.
کسانی هم که مانده اند اگر درب اردوگاه را باز کنیم و اگر آنها اطمینان حاصل کنند که از حمایت ارگانهای بین المللی حقوق بشری برخوردارند و سران فرقه مزاحمتی برایشان ایجاد نمی کند، مطلقا در داخل سازمان نخواهد ماند.

۱۱ – برای اینکه به غرب نشان دهیم که ما همچنان آلترناتیو هستیم و توان مبارزه داریم در اردوگاه آلبانی یگان سایبری تشکیل دادیم و سپس کانون های شورشی را عَلم کردیم تا جای ما را کسی در نزد سرویس های اطلاعاتی غربی از جمله سیا و موساد و دستگاه اطلاعاتی عربستان سعودی نگیرد. و نگویند در داخل کشور حامی ندارند. ولی هرچه بیشتر تلاش کردیم کمتر موفق شدیم چرا که مردم ایران با سابقه مزدوری و خیانت های ما بخوبی آشنا هستند.

۱۲– در ایران طی سالهای گذشته بدلیل برخی مشکلات اقتصادی اعتراضاتی شروع شد ولی دریغ از یک حمایت مردمی از ما. نه تنها کسی از ما حمایت نکرد ، بلکه ما همچنان در خاطره مردم ایران بعنوان ستون پنجم و خائنین به مردم و کشور ایران شناخته شده ایم.

۱۳ – کسی به یاوه های رهبران مجاهدین ؛ مسعود و مریم رجوی که مستمرا اطلاعیه داده و پیام صادر می کنند توجهی ندارد. سعی کردیم با کامنت های جعلی بگیم مردم از ما مجاهدین حمایت می کنند ولی آنهم نشد. و همچنان چهره ای منفور در نزد مردم ایران هستیم حتی به اندازه رضا پهلوی هم اعتبار نداریم.

۱۴- «شورای ملی مقاومت» یک کالبد بی روح و ساختگی است. اعضای واقعی آن به چند نفر هم نمی رسد که آنها هم بدلیل سالمندی هیچ کارآیی ندارند و اگر هم حضوری در شورا دارند به واسطه پولی است که از ما مجاهدین می گیرند.

۱۵ – اکنون هم با وضعیت فلاکت باری در اردوگاه آلبانی روزگار سپری می کنیم. سن اعضایمان متوسط به ۶۰ سال رسیده و هر روز یکی در پی دیگری یا بر اثر ابتلا به بیماری و ویروس کرونا به هلاکت می رسند و یا جدا می شوند. بعضا آنها را به پارک ها می بریم تا بالای درخت ها رفته تا کمی روحیه بگیرند.

۱۶ – وضعیت طوری شده که حتی خانواده های اعضای خودمان هم به دلیل خیانت و مزدوری مان به بیگانگان به رویمان تف می اندازند. حتی اگر آنها از برخی از مشکلات اقتصادی و معیشتی در داخل کشور در رنجند ولی هرگز خیانت به کشورشان را بر نمی تابند. و ما چاره ای نداریم برای حفظ آبروی نداشته مان آنها را وابسته به وزارت اطلاعات معرفی کنیم.

۱۷ – خلاصه اینکه ما مجبوریم هر از چندگاهی اطلاعیه داده و خودی نشان دهیم و گرنه کسی دیگر خریدار ما نیست نه مردم ایران و نه حتی سرویس های اطلاعاتی. ما تفاله های تاریخ هستیم. اگر کسی هم نامی از ما می برد صرفا بخاطر این است که بداند چرا و چگونه ما به این حد از بدنامی در تاریخ رسیده و دیگر قابل بازیافت نیستیم؟
نویسنده : سعید پارسا

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا