محمد رجوی، قربانی استبداد سازمان مجاهدین

محمد رجوی: می خواهم در مورد یک باج خواهی کثیف و غیرقانونی سازمان مجاهدین برای تحت فشار گذاشتنم روشنگری کنم.

سازمان مجاهدین برخلاف ادعایی که در مورد دموکراتیک بودن خود دارند اصلا از دموکراسی بویی نبرده اند، به گفته اعضای جدا شده این فرقه تروریستی، افراد به زور مجبور به کارهایی شده اند که تمایل رهبری گروه است، مانند شرکت در مراسمات، طلاق اجباری، ازدواج زنان فرقه با مسعود رجوی و …

محمد رجوی

این افراد اجازه ندارند حتی آزادانه از ابتدایی ترین نیازهای هر انسانی بهره مند شوند تا جایی که حتی حق ندارند آزادانه فکر کنند و باید افکار خود را به مسئول خود گزارش کنند تا اگر بر ضد گروه بود مورد ناسزا و تحقیر توسط سایر اعضا قرار گیرند.

مورد دیگری که قابل ملاحظه است این است که مجاهدین حتی برای اعضای خود و حتی کسانی که از این گروه خارج شده اند نیز مشکل آفرینی می کنند، آنها در آلبانی با نفوذی که با پشتیبانی آمریکا در دولت آلبانی ایجاد کرده اند باعث شده اند اعضای جدا شده امکان فعالیت کاری را نداشته باشند، به همین خاطربعضی از این افراد مجبور شده اند در خیابان ها بخوابند.

مجاهدین حتی به پسر مسعود رجوی نیز رحم نکردند و در اقدامی از او خواستند بر ضد فردی جدا شده نامه ای را امضا کند که در این نامه آن عضو جدا شده به عنوان عامل وزارت اطلاعات ایران معرفی گردیده و به او اتهام جاسوسی زده می شود، این در حالی است که محمد رجوی پسر مسعود رجوی مدتی است که از این گروه جدا شده و مخالفت و انتقاد شدیدی با عملکرد این گروه داشته است. او به همین خاطر از سازمان مجاهدین شکایت کرده و پرونده ای قضایی را در همین راستا به راه انداخته است.

محمد رجوی در مورد این اتفاق اینگونه شرح میدهد:

می خواهم در مورد یک باج خواهی کثیف و غیرقانونی برای تحت فشار گذاشتنم روشنگری کنم. مدتی پیش کارفرمای خارجی شرکتی که من در آن کار می کنم، در پی یکسری اقدامات قبلی برای تحت فشار قرار دادن من، نامه ای برایم فرستاد و از من خواست تا عین آنرا کپی و امضا کنم.

متن این نوشته توسط دو نفر از مسئولین شناخته شده مجاهدین تهیه شده بود. یکی محمد محدثین که به بهنام در مجاهدین معروف است و دیگری محمد سادات خوانساری – ادیب. در همین رابطه نامه ای که ادیب به کارفرما فرستاده و خطوط کار را برای او مشخص کرده، بعنوان سند موجود است.

در این نامه از من خواسته شده بود که علیه آقای ایرج مصداقی بنویسم و او را مزدور معرفی کنم. عملی که از نظر من غیرقابل قبول بود و من زیر بار آن نرفتم. من بدون سند کافی و محکمه پسند هیچ کس را مزدور وزارت اطلاعات نخواهم خواند. این موضع همیشگی من بوده است چون این کار را غیراخلاقی می دانم و چنین کاری برخلاف پرنسیب های من می باشد.

با توجه به اینکه این عمل از نظر من غیر قابل قبول و غیرقانونی می آمد زیر بار این امضا نرفته و در عوض موضوع را به اطلاع سندیکا رساندم.

مسئولان سندیکایی که با چنین مواردی تا بحال در کشورهای اروپایی مواجه نشده بود، از این عمل بسیار بهت زده شده و برایشان باور ناکردنی بود! به همین دلیل وکیل سندیکا برای فهم بیشتر موضوع، نامه ای به ادیب ارسال کرده و از او در این رابطه توضیح خواست. تا به امروز هیچ جوابی به نامه وکیل داده نشده است. در رابطه با این اقدامات غیرقانونی کارفرما، که با خط گرفتن مستقیم از این دو نفر صورت می گیرد، پرونده ای در دادگاه به جریان افتاده است.

امروز من می خواهم آقایان محدثین و خوانساری را بصورت علنی مورد مخاطب قرار دهم : جناب آقای خوانساری، جناب آقای محدثین این باج خواهی کثیف و غیر قانونی برای چیست ؟ به چه دلیل از طریق کارفرما من را تحث فشار می گذارید تا بیانیه شما را امضاء کنم ؟ مگر شما که نزدیک به ۳۰ سال در اروپا زندگی کرده اید نمی دانید که این کار غیر اخلاقی و غیر قانونی است ؟ در کجای اروپا و اسکاندیناوی کارفرما به خود چنین اجازه ای می دهد که از کارمندش چنین امضائی بگیرد ؟ چرا اصلاً مستقیم به خود من مراجعه نکردید و کارفرما را وسیله فشار قرار دادید ؟ بفرمائید در برابر افکار عمومی پاسخ دهید اگر که جرأت آن را دارید !

بگذارید در اینجا یک نکته را البته تصحیح کنم. من هیج ارتباطی با آقای ایرج مصداقی ندارم و او را اصلاٌ نمیشناسم. مواضع او در قبال سازمان مجاهدین نیز به هیچ وجه مواضع من نیست و آنها را اصلاٌ تأیید نمی کنم. بسیاری از حرفهای که او میزند ممکن است که غلط، اشتباه و بی پایه باشد. اما با این وجود دلیل بر آن نمی شود که او را مزدور وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی تلقی کرد. چنین کاری بر خلاف پرنسیپ های من است.

نکته مهم : به دلیل مسائل شخصی که برای همه هموطنان عزیز قابل درک است، از ذکر نام شرکت و محل کار خودداری می کنم.
سخنی نیز دارم با هواداران و طرفداران سازمان مجاهدین. اینجانب مطلقاً قصد ضربه زدن و مشکل آفرینی برای سازمان مجاهدین نداشته و ندارم. نه با سیاست و نه با تشکیلات و نه با عقیده سازمان هیچ کاری ندارم و برای تک تک اعضای مجاهدین نیز دعای خیر دارم.

دنبال یک زندگی نرمال بدور از جنجال و سر و صدای بیهوده هستم. اگر به شما چیز دیگری گفته اند اشتباه است و مطمئن باشید که صحت ندارد. اما همزمان پرنسیپ هایی دارم که نمی توانم از آنها عدول کنم. اینکه سازمان مجاهدین با منتقدین اش چه رفتاری دارد به خودش مربوط است اما حق ندارد که بخواهد در این زمینه من را دنباله رو خود کند. چنین توقع ای بی جاست و غیر اخلاقی و غیر قانونی است.

تا به امروز سعی کرده ام با استدلال و منطق مسائل را حل و فصل کنم تا به درگیری بیهوده منجر نشود و از من انرژی نگیرد. اما متاسفانه به نتیجه ای نرسیده و ناچارا برای حل این مشکل پای دادگاه به میان کشیده شده. در حال حاضر وکیل سندیکا شکایت نامه خود را به دادگاه ارائه نموده و تاریخ و زمان جلسه دادگاه نیز مشخص شده است. من شما را در جریان ادامه تحولات قرار خواهم داد – محمد رجوی.

سایت خبری – تحلیلی ژئوپولتیک

منبع

یک دیدگاه

  1. مسئله پول در میان است شک نکنید احتمالا رقم را بقدری بالا برده که صدای مسعود در امده و بهنام را برای پیچاندن گوش پسرش فرستاده اما او دست بردار نبوده و خواسته با شکایت از بهنام و ادیب رخی نشان دهد این بین باز هم تنها کسی که ضرر می کند همان ادیب و بهنام هستند که پایشان به دادگاه باز میشود وگرنه دعوای پدر پسری به هیچ وجه اسیبی به دو طرف نمی رساند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا