مصاحبه بهروز اکبری با تلویزیون مردم تی وی

روز جمعه هفتم خرداد 1400 ساعت 12 ظهر بوقت واشنگتن و ساعت 20:30 ایران آقای بهروز اکبری برادر بهمن اکبری از اعضای تحت اسارت فرقه مجاهدین خلق از استان خوزستان شهر اهواز مهمان برنامه زنده تلویزیون مردم تی وی بود.

آقای اکبری ابتدا ضمن تشکر از آقای سربی مجری و دست اندرکاران کانون آوا و تلویزیون مردم تی وی که این فرصت را در اختیار ایشان و خانواده اش قرار داده تا بتوانند صدای خود را به گوش برادرش بهمن که بیش از 25 سال است از ایشان اطلاعی ندارند وهمچنین افکار عمومی و نهادها و سازمانهای حقوق بشری و مسولین دولت آلبانی برسانند تشکر نمود.

ایشان ضمن معرفی خود به چگونگی پیوستن برادرش به فرقه مجاهدین خلق اشاره کرد و گفت برادرم سال 57 با هدف تحصیل و اخذ مدرک مهندسی به آمریکا رفت. البته قبل از آن تا حدودی با مجاهدین خلق آشنایی پیدا کرده بود. ایشان مدتی با ما ارتباط داشت اما بعد از انقلاب دیگر از وی خبر نداشتیم تا اینکه سال 83 به منزل من زنگ زد و گفت من در همین نزدیکی شما هستم. بعد که سوال کردیم کجاست ؟ گفت در قرارگاه اشرف نزد مجاهدین خلق هستم و ما تعجب کردیم. از وی پرسیدیم تو برای تحصیل به آمریکا رفته بودی و همه ما چشم انتظار بودیم که برگردی تا به مردم و کشورت خدمت کنی. درعراق چکار می کنی؟!

برای دانلود اینجا را کلیک کنید.

او ضمن تعریف و تمجید از شرایط زندگی در پادگان اشرف از ما هم خواست که به نزد او برویم! با توجه به شناختی که از مجاهدین خلق و رجوی داشتم به او گفتم رجوی هیچ پایگاهی بین مردم ایران ندارد. او در جریان جنگ و عملیات مرصاد متحد صدام دشمن ما بود و به روی سربازان ایرانی اسلحه کشید. آخر این چه گروهی است که به روی هموطنانش سلاح می کشد! اینها به تمام معنا منافق هستند. روزی بخاطر منافعشان بعد از شنیدن نام آقای خمینی سه صلوات می فرستادند و از مبارزه با امپریالیزم امریکا دم می زدند ولی اکنون بکلی تغییر ماهیت داده اند! ما چرا باید به قرارگاه این گروه وطن فروش بیاییم؟ شما به نزد ما برگردید و این آخرین تماس ما بود و بعد از آن دیگر با ما تماسی نگرفت.

حدس خودم این بود مجاهدین خلق تماس او را با خانواده برقرار کرده بودند تا شاید بتواند بر ما و نسل جوان تر تاثیر بگذارد. وقتی دیدند ما بشدت مخالف این جریان هستیم و فریب آنها را نمی خوریم دیگر ارتباطش را با من و خانواده قطع کردند. من حدود سال 89 برای اینکه شاید بتوانم بهمن را ببینم بهمراه دیگر خانواده ها به عراق و اطراف پادگان اشرف رفتم. تصورم این بود با توجه به اینکه بهمن در اولین تماسش گفته بود به پادگان اشرف بیایید ما در اینجا از شما پذیرایی می کنیم می توانم او را ببینم ولی برخلاف انتظار نه تنها به ما اجازه ملاقات داده نشد بلکه با سنگ و تیرکمان از ما استقبال کردند. یکی از خانواده ها که مرد مسنی بود و بر بالای سیاج پادگان اشرف رفته بود تا شاید برادرش را بهتر ببیند سنگی به سرش اصابت کرد که از بالای سیاج پایین افتاد و شانس آورد که خانواده ها سریعا به دادش رسیدند.

بهروز اکبری برادر بهمن

من در آنجا خطاب به یکی از اعضا که فکر می کردم بهمن است گفتم شما از ما دعوت کرده بودید به اشرف بیاییم تا از ما پذیرایی کنید! این است پذیرایی شما؟ متاسفانه در آن سفر و سفرهای بعدی به ما اجازه ندادند بهمن را ببینم ولی یک چیز برایم مشخص شد و آن هم آشنایی با ماهیت مجاهدین خلق و رهبران آنها بود. آنهایی که سنگ خلق قهرمان ایران را به سینه می زنند و ادعا دارند برای آزادی و رفاه خلق مبارزه می کنند!

در لیبرتی هم وضعیت همین بود. فحش و ناسزا و سنگ پرانی تا اینکه به کشور آلبانی منتقل شدند. از این بابت ابتدا خیلی خوشحال بودیم چون هم از خطر موشک پرانی نجات پیدا می کردند و هم اینکه البانی یک کشور اروپایی بود و از نظر ما آزادی بیشتری برای ملاقات با ما داشتند ولی متاسفانه آنجا هم بخاطر زد و بندهای رهبران مجاهدین خلق با دولت آلبانی و امریکا شرایطی شبیه پادگان اشرف ایجاد کردند و ما نتوانستیم به خواسته خودمان برسیم!

من طی این مدت بارها برای مسئولین دولت آلبانی، کمیساریای حقوق بشر نامه نوشته ام و درخواست حضور در آلبانی برای دیدار با برادرم بهمن را دادم ولی متاسفانه هیچ پاسخی به ما داده نشد. بهمن برادر من است هنوز هم با جان ودل دوستش دارم. من و دیگر برادران و خواهرانم حاضریم زندگیمان را با او تقسیم کنیم. هرکاری از دست مان برآید دریغ نمی کنیم. از همین جا خطاب به بهمن می گویم کمی فکر کن بیش از 40 سال است مسعود رجوی و دیگرمسئولین مجاهدین خلق به شما دروغ می گویند. الان همه شما پیر شده اید . مقر آنها شده خانه سالمندان! با این انسان های مسن و اغلب بیمار می خواهد نظام ایران را سرنگون کند؟ شما در عملیات مرصاد که جوان تر بودید و صدام به شما تانک و توپ داده بود و ارتش او شما را درآن عملیات همراهی می کرد نتوانستید کاری کنید الان می توانید؟

من در اینجا از تمامی سازمانهای حقوق بشری و مسئولین دولت آلبانی وهرکس که صدای من را می شنود درخواست دارم صدای من را بگوش بهمن برادرم برسانند. بهمن عشق من و تمام زندگی من است . من از خود بهمن می خواهم خودش تلاش کند و به نزد ما برگردد. ما درصورت آزادی بهمن حاضریم تمام سرمایه زندگیمان را با او تقسیم کنیم و او را خوشبخت سازیم. در اینجا اجازه می خواهم از مسئولین تلویزیون مردم و بخصوص مجری آن آقای سربی که زحمت کشیدند تا صدای من را بگوش بهمن و دیگر بهمن های اسیر در کمپ مجاهدین خلق در البانی برسانند تشکر می کنم. امیدوارم روزی تلاش های ما خانوادها نتیجه بدهد و شاهد آزادی عزیزانمان باشیم.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا