بر سر عامل انفجار 7 تیر حزب جمهوری اسلامی چه آمد؟!

انفجار حزب جمهوری اسلامی یکی از بزرگ ترین عملیاتهای تروریستی تاریخ معاصر چگونه رقم خورد؟!

حدود ساعت 7:21 دقیقه هفتم تیرماه 1360 دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در حالی که جمعی از بلندپایه ترین مسئولین کشور دران جلسه حضور داشتند براثر کارگذاشتن بمب منفجر گردید. آیت الله دکتر بهشتی رییس دیوان عالی کشور، چهار وزیر، دوازده معاون وزیر و حدود سی نماینده در این جلسه حضور داشتند و در جریان این انفجار تروریستی به شهادت رسیدند.

فرقه مجاهدین خلق در رابطه با این اقدام مهیب تروریستی موضعی دوگانه اتخاذ کرد. ابتدا در جمع بندی یکساله این اقدام تروریستی را ضربه ای به راس رژیم بمثابه بی آینده کردن آن عنوان کرد و ادعا نمودند جمهوری اسلامی از فردای بعد از انفجار دیگر بی آینده و به سرنگونی کوتاه مدت نزدیک شده است.

ترور 7 تیر

موسی خیابانی جانشین مسعود رجوی هم طی پیامی انفجار دفتر حزب جمهوری را سیلی سنگین به گونه رژیم تحلیل کرد که درنهایت با از دست دادن تعادلش بر اثر این ضربه سرنگون خواهد شد. مسعود رجوی و دیگر رهبران فرقه مجاهدین خلق تحلیل شان این بود که مردم بعد از آن به صحنه خواهند آمد و قیام گسترده اجتماعی در حمایت از این اقدامشان رژیم را جارو خواهد کرد ! ولی روز 8 تیر و به محض انتشار خبر انفجار حزب و ترور دکتر بهشتی و دیگر اعضای حزب مردم بصورت گسترده در محل انفجار حاضر شدند و مراسم های گسترده عزاداری در اعتراض به این اقدام در تمامی شهرها برگزار کردند.

بسیاری از رهبران کشورهای جهان و منطقه و از جمله یاسر عرفات رییس سازمان آزادیبخش فلسطین این اقدام تروریستی را محکوم و با رهبران دولت ایران ابراز همدردی کردند. مسعود رجوی که با موج محکومیت این اقدام تروریستی اش از طرف رهبران جهان مواجه شد بناچار طی یک عقب نشینی آن را به انفجار خشم خلق ربط داد و از پذیرش مسئولیت مستقیم آن خودداری نمود در حالیکه برای مصرف داخلی در نشست های تشکیلاتی با افتخار از آن یاد می کرد.

7تیر ترور آیت الله بهشتی

عامل بمب گذاری، فرد نفوذی مجاهدین خلق بنام محمدرضا کلاهی بود که جزء نیروهای خدماتی حزب بشمار می رفت و بعد از انفجار به خارج کشور گریخت. محمدرضا کلاهی صمدی متولد 8 خرداد 1338 عضو نفوذی مجاهدین خلق بود که بعنوان کاردان فنی تجربی تجهیزات صوتی در حزب جمهوری اسلامی کار می کرد. وی بمب بسیار قوی را با خود به مقر حزب برده وپس از انفجار حزب به بهانه خرید بستنی و با یکدستگاه موتور از صحنه گریخته و از مرز غرب کشور به مجاهدین خلق در عراق پیوست.

در تشکیلات مجاهدین خلق سالها از محافظین مسعود رجوی بود. وی بعد از مسئله دار شدن درخواست جدایی از تشکیلات را نمود .
مسعود رجوی برای اینکه مانع از جدایی وی شود برخلاف رسم معمول که وی در تشکیلات با نام مستعار فعالیت می کرد وهیچ یک از اعضا از سابقه وی اطلاعی نداشتند در یک نشست عمومی وی را علنی کرد و خطاب به اعضا گفت: ایشان همان محمدرضا کلاهی معروف منفجر کننده حزب جمهوری اسلامی است و برای خالی کردن ته دل کلاهی به وی گفت اگر بخواهی از تشکیلات جداشوی ما چتر حمایت امنیتی را از سر شما برمیداریم و با توجه به اینکه نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی مثل سایه بدنبال تو هستند جان سالم بدر نخواهی برد.

وی درنهایت بعنوان پناهنده به کشور هلند رفت ونام مستعار علی معتمد برای خود انتخاب نمود. وی در 24 اذر 1394 در شهر المیره هلند در خیابان و از نزدیک مورد هدف دو مرد ناشناس قرار گرفت و دربیمارستان جان سپرد. او در این شهر بعنوان برقکار در شرکت برق رسانی اینکو کار می کرد.

کلاهی

با توجه به اینکه مسئولین مجاهدین خلق فقط از محل اختفای وی خبر داشتند گمانه زنی هایی وجود دارد که مسعود رجوی برای راحت شدن از شر افشاگری های احتمالی وی در رابطه با انفجار حزب جمهوری اسلامی دستور قتل اورا صادر کرده باشد. سرنوشت رقت برانگیز محمدرضا کلاهی و انفجار تروریستی دفتر حزب جمهوری اسلامی که بدلیل عدم درک مسعود رجوی از شرایط مشخص جامعه ایران و میزان پایگاه اجتماعی جمهوری اسلامی درمیان مردم ناشی می شد و توهم احمقانه وی که گویا با ترور مسولین بلند پایه دیگر کار حکومت تمام است باعث گردید که فضای جامعه هرچه بسته تر گردد و از طرف جمهوری اسلامی انفجارات مهیب و ترورهای کور با موج دستگیری ها واعدام ها پاسخ داده شود. تحلیل رجوی این بود که با انفجار حزب جمهوری و ترور بالاترین مسئولین، رژیم چند صباحی بیشتر پایدار نخواهد بود. تحلیلی که همانند تمامی پیش بینی های رجوی عملا رنگ واقعیت بخود نگرفت بلکه باعث متلاشی شدن تشکیلات این فرقه تروریستی گردید.

اکرامی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا