یکی از دوستانم از استان دیاله و شهر بعقوبه واقعهای را برایم بیان کرد که در آن زمان (رژیم صدام) نتوانستم درست آنرا تحلیل کنم. خلاصهی ماجرا این بود که مجاهدین، بر خیابانی که او در آن ساکن بوده سیطره پیدا میکنند. در همان زمان به یکی از خانههای این منطقه هجومی صورت میگیرد و یکی از جوانان به نزد آنان میرود تا از آنها کمک بگیرد، به او جواب نمیدهند و او برمیگردد. یکی از مردم از وی میپرسد”با آنها صحبت کردی؟ چرا برای کمک نیامدند؟” او میگوید”خیلی با آنان صحبت کردم ولی جواب مرا ندادند، به گمان من آنان زبان عربی را نمیفهمیدند!”
حبیب العراقی/ صوت العراق
یکی از دوستانم از استان دیاله و شهر بعقوبه واقعهای را برایم بیان کرد که در آن زمان (رژیم صدام) نتوانستم درست آنرا تحلیل کنم. خلاصهی ماجرا این بود که مجاهدین، بر خیابانی که او در آن ساکن بوده سیطره پیدا میکنند. در همان زمان به یکی از خانههای این منطقه هجومی صورت میگیرد و یکی از جوانان به نزد آنان میرود تا از آنها کمک بگیرد، به او جواب نمیدهند و او برمیگردد. یکی از مردم از وی میپرسد با آنها صحبت کردی؟ چرا برای کمک نیامدند؟ او میگوید خیلی با آنان صحبت کردم ولی جواب مرا ندادند، به گمان من آنان زبان عربی را نمیفهمیدند!
این قضیه در زمان خودش تعجب مرا برانگیخت، ولی نتوانستم آنرا تحلیل کنم. اما بعد از اظهارات عضو شورای استان دیاله که اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران را متهم به نشر تروریسم در این استان کرد، آن قضیه را بهیاد آوردم و توانستم بهدرستی آنرا تفسیر و تحلیل کنم. آن مجاهدینی که مورد نظر مردم بوده همان عناصر گروه مجاهدین خلق ایران بودند که مقر آنان در استان دیاله است و اردوگاه نظامی آنان در قسمتی از منطقهی العظیم واقع شده که از توابع این استان بهشمار میرود و بیشتر آنان نمیتوانند به زبان عربی صحبت کنند.
این منطقه یک منطقهی عشایرنشین است که قبیلههای زیادی از کرد و عرب و ترکمن و سنی و شیعه در این منطقه ساکن هستند و قبیلهای یکدست که از یک نژاد و یک مذهب بهطور صدرصد باشد وجود ندارد. بنابراین چرا استان دیاله از بیشترین درصد شورش و آشوب برخوردار است و بیشترین آمار ترور، انفجار و کوچ اجباری و عدم تسلط نیروهای ملی و دولتی برخوردار است؟ چرا تروریستها در این منطقه بیشتر از بقیهی مناطق عراق تردد دارند؟ چرا کوچ اجباری طایفهای و مذهبی در آن صورت میگیرد؟ کسی پیدا نمیشود که از رابطهی نزدیک گروه مجاهدین خلق با صدام دیکتاتور خبر نداشته باشد. عناصر این گروه در خط مقدم حمایت از صدام قرار داشتند و این امر میتواند آنچه را که در این منطقه میگذرد بیش از پیش روشن کند. این گروه همان دست پنهان هر عملیات جنایتآمیز خبیثی است که در این استان جریان دارد.
گروهکهای تروریستی صدامی از اهالی این استان از طرف گروه مجاهدین خلق از داخل اردوگاههای بستهی موجود در این استان حمایت میشوند و میتوانند برای آنان پناهگاه امنی را فراهم آورند و بعد از دست یازیدن به هر اقدام تروریستی و جنایتآمیز به این پناهگاهها بروند و پوشش امنیتی خود را حفظ نمایند. با این حمایتها است که این گروهها و تیمها میتوانند با اینکه از تعداد عناصر زیادی برخوردار نیستند ولی تمام استان را به آشوب بکشانند.
در خصوص اتهاماتی که به هموطنان ما در این استان میزنند که رابطهی نزدیکی با رژیم صدام داشتند، به هیچوجه درست نیست، زیرا که چیزی از صدام نگرفتهاند که توجیه کنندهی فعالیتهای تروریستی کنونی باشد. برعکس، مردم این استان مصایب بزرگی را از رژیم صدام تحمل کردند، از جمله منطقهی جیزانی الجول در الخالص مورد هجوم بمبهای جنگندههای صدام حسین قرار گرفت و شهر بهرز که هماکنون تحت سیطرهی تروریستهاست، در زمان صدام مشهور به موسکو کوچک بوده و بسیاری از خانوادههای این شهر در سایهی ظلم و ستم بهسر میبردند. در خصوص شط جدید میتوانید از تعداد شهدای این شهر در ادارههای امنیتی و استخبارات صدام سؤال کنید، بعد از اینکه آنان علیه رژیم صدام و سرکشی نیروهای او در این منطقه قیام کردند. در بقیهی مناطق این استان نیز چیزی که علاقهی این مردم به رژیم صدام را توجیه کند پیدا نمیکنم.
ادامهی بیتوجهی مسؤولان جدید به این منبع تروریسم صدامی و اکتفای آنان به اظهارات کوتاه که نمونهی آخر آن از زبان سخنگوی دولت، علی دباغ ذکر شد، بهمعنای این است که این استان کماکان یکی از مشکلات دولت جدید خواهد بود و تحت نظر کسانی خواهد بود که خود را مجاهدین نامیدهاند.
سؤال مهمی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا دولت جدید عراق میتواند جلوی فعالیت خصمانهی این گروه را بگیرد یا در اوهام بهسر خواهد برد و به اظهاراتی که پیگیری و اجرا نمیشود و فایدهای در بر ندارد اکتفا خواهد کرد؟ تا کی باید بهخاطر احترام به مقامات امریکایی در برخورد با این گروه سرافکنده رفتار کرد؟ و تا کی باید ملت عراق هزینهی آن را متقبل شوند؟ آیا این امکان و احتمال نمیرود که تعداد زیادی از سران رژیم گذشته و حزب معدوم او از جمله عزتالدوری در لانه و مقر این گروه حضور داشته باشند؟
همگان از همرأیی دولت ایران با بیشتر رهبران حکومت جدید عراق مطلع هستند. این امر باعث ترس و وحشت عناصر این گروه شده است و این ترس را در آنان ایجاد کرده که مبادا دولت عراق آنان را به دولت ایران تحویل دهد. این مسأله میتواند توجیه کنندهی حمایت این گروه از تروریسم صدامی در این منطقه باشد تا آنجا که خودشان نیز در کنار جنگجویان حضور پیدا کنند.
اظهارات مقامات دولتی با تهدیدی که این گروه برای حکومت جدید عراق دارد، متناسب نیست. خصوصاً اینکه از حضور نیروهای امریکا بهره میبرد. زیرا خواه ناخواه امریکا این گروه را به دیدهی ابزاری برای فشار علیه حکومت ایران مینگرد، بدون اینکه به حمایت این گروه از تروریستها متوجه باشد.
بنابراین تصمیم و اتخاذ موضعی قاطع از طرف دولت عراق امری است که از اهمیت زیادی برخوردار است و میتواند از مانع حمایت امریکا بگذرد و بدون توجه به مستشاران نظامی این مهم را انجام دهد و بهتر است که طرح امنیتی خود را از استان دیاله شروع کند و سپس به بغداد بپردازد زیرا که پدیدهی ترور در بغداد از سرچشمهی ترور در این استان جان میگیرد و بهطور مشخص میتواند از مجاهدین خلق ایران شروع کند.

