فروغ جاویدان یا غروق جاویدان؟

غروق جاویدان به معنای “غرق شدن همیشگی توآم با نابودی”* است که سنخیتی کامل با سالروز عملیات ننگین رجوی دارد. پنجم و ششم مرداد 1367 سالروز شکست عملیات مفتضحانه به اصطلاح فروغ جاویدان و فرو رفتن رجوی خائن در مرداب به راه انداخته خود می باشد . رجوی در چنین روزی که همزمان بود با آتش بس و صلح بین دو کشور ایران و عراق ، با پیمان و توافقی که از قبل با صدام برنامه ریزی کرده بود و با پشتیبانی ادوات جنگی هوایی و زمینی ارتش عراق در توهمات خود قصد داشت استان های مرزی ایران و سرانجام تهران را تصرف نماید!

صدام دیکتاتور که شروع کننده جنگ بود و در این هشت سال نتوانسته بود حتی یک وجب از خاک ایران را تصرف نماید و زیر ساخت های مهم کشورش آسیب جدی دیده بود، قصد داشت از آب گل آلود ماهی بگیرد و در سایه و با مزدوری دست پرورده اش به هدفش که همانا حاکمیت ایران بوده برسد. از اینرو قطعنامه 598 سازمان ملل یا همان پیمان صلح را پذیرفت تا با منحرف نمودن اذهان عمومی و بین المللی ، رجوی و دار و دسته اش را یک جریان خودجوش معرفی نماید و رجوی نیز در یک فراخوان شوم افراد زیادی از هوادارها و حقوق بگیرهای بیچاره را بدون هیچگونه اطلاع قبلی از حمله نظامی به ایران، از اروپا به سرزمین عراق کشانده و بدون هیچ آموزش نظامی و با آموزش سطحی استفاده از سلاح سبک کلاشینکف افراد را روانه قتلگاه خود موسوم به “فروغ جاویدان” نمود که در نهایت به ” غروق جاویدان” و مرداب سازمان و نیروهایش تبدیل شد.

در این حملۀ نظامی بی نظم، رجوی جدا از افراد محبوس شده داخل تشکیلات و نفرات فریب خورده کشانده شده اروپا از اسیران جنگی ایرانی که در اردوگاه های عراق اسیر و صدام به او اهدا کرده بود ، استفاده نمود و گوشت دم توپ قرار گرفتند. این اسیران جنگی از جمله اسرائی بودند که صدام آنها را در اردوگاه های جهنمی و بدور از چشمان و آمار کمیته بین المللی صلیب سرخ جهانی پنهان کرده بود.

رجوی با خرسندی از تجهیزات نظامی و پشتیبانی هوایی و زمینی و نیروهای اهدایی ارتش عراق و با حرص و طمع باورنکردنی وغرق در توهم ، در شب آغاز عملیات گفت : ” بر اساس برنامه ریزی ها و تقسیمات انجام شده 48 ساعته به تهران خواهیم رسید و کاری که ما میخواهیم انجام دهیم در حد توان و اشل یک ابر قدرت است ، از پایگاه نوژه ترسی نداشته باشید! هواپیماهای جنگنده عراق هر سه ساعت به سه ساعت پایگاه های هوایی نوژه و تبریز را مورد هدف قرار می دهند و هواپیمایی عراق پشتیبان ما هستند ، علاوه بر آن ضد هوایی و موشک سام 7 هم داریم. هوانیروز عراق تا سرپل ذهاب به همراه ستون ها خواهد بود و تمام ادوات جنگی ما نیز به صورت ستونی حرکت می کنند “.

سرانجام رجوی تقریبا همۀ نیروهای خود را طی سه روز به مقتل فرستاد و خودش در کنار صدام و در کاخ پارسیان شنوای افتضاح به بارآمده خود شد و برای فرار از این مرداب و کسب آبروی بر باد رفته اش این شکست را بیمه نامه خود و سازمان تروریستی اش خواند و پس از بازگشت ته مانده عملیات بعد از مدتی برای آنکه اشتباهات و اتهامات خود از این شکست را بپوشاند با دجالگری پیچیده و از قبل برنامه ریزی شده در یک نتیجه گیری مضحک و با شامورته بازی در نشست سراسری با نیروهای خسته و از شکست بازگشته ،علت شکست را جانانه نجنگیدن نیروها در صحنۀ نبرد و به فکر مقولۀ زن و زندگی بودن عنوان و این افکار را حائل مبارزۀ جانانه و پیروزی آنها دانست! که در این سناریو تعدادی افراد که قبلا در اتاق فکر شستشو مغزی و مجبور شده بودند در اثبات یاوه های رجوی حرف بزنند، بازگو کردند که :

آری زمانیکه در تنگه چهارزبر و درگیری مسلحانه بودیم بخش زیادی از ذهن ما درگیر زن و زندگی و لذت های آن بوده ، به رهبری و پیروزی فکر نمیکردیم و زنده بودن برای رسیدن به امیال خودمان ارجح بود . از اینرو بار دیگر رجوی نیروهای اسیر و بیچاره را محکوم به بدهکار بودن و ناکارآمد بودن نمود و در یک اقدام ناباورانه بحث عقیم بودن ذهنی افراد تشکیلاتش را پایه گذاری نمود و به همین راحتی جای شاکی و متهم تغییر یافت و خونهای ریخته شده به خاطر طمع و جاه طلبی های رجوی به فراموشی سپرده شد . البته رجوی و شب پرستان فرقه بدانند که شاهدان عینی این عملیات و نشست ها ، که همان جداشده ها هستند هرگز اجازه نمی دهند جنایت های جنگی و القائات ذهنی اسیران در فرقه در اذهان مردم ایران و جوامع بین الملی به فراموشی سپرده شود .
بیژن

*رجوع شود به فرهنگ فارسی هوشیار

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا