پای درد دل های پدر و مادر مجید حاج علیرضایی

اعظم السادات فدایی مادر مجید حاج علیرضایی عضو گرفتار در فرقه مجاهدین در خاطراتی که از سفر به اشرف دارد چنین می گوید:

یه بار اونجا محمد حیاتی بود. دفعه اول بود نمی دانم یا دفعه دوم، گفتم آقای حیاتی من حاضرم زندگی ام را بدهم تا بچه ام را به من بدید. می دانید برگشت چی گفت؟! گفت یه تار مویش را نمی دهیم! به چه حسابی؟ به چه حسابی که بچه ای که با خون جگر بزرگ کردم. بچه ای که با بدبختی بزرگ کردم. بگویی که یک تار مویش را نمی دهم. تو چکاره هستی آی محمد حیاتی. آی بی پدر و مادر. تو کی هستی. تو کی هستی که یه تار موی بچه ام رو به من نمی دهی. خدا لعنتت کنه. خدا رجوی رو لعنت کنه. خدا مریم رو لعنت کنه که زندگی من را سیاه کرد.

برای دانلود فیلم اینجا را کلیک کنید.

 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا