نامه نماینده شاکیان پرونده علیه سران فرقه رجوی به دادستان دیوان کیفری بین المللی

من صدای قربانیانی هستم که واقعاً از زندگی آزاد محروم شده اند

آقای کریم اسد احمد خان، دادستان محترم دادگاه کیفری بین المللی

با سلام و احترام

اینجانب صمد اسکندری، نماینده 42 شاکی پرونده اعضای جدا شده از فرقه تروریستی مجاهدین به رهبری مریم رجوی هستم که در حال حاضر در آلبانی مستقر هستند. ما بخاطر سالیان شکنجه، زندان، ممنوعیت ازدواج، ممنوعیت ارتباط با خانواده و سایر اعمال غیر انسانی علیه فرقه مجاهدین شکایت کرده ایم و در حضور اعضای سابق، محاکمه علنی با حضور روزنامه نگاران داخلی و خارجی مطابق پروتکل های قضایی فرا مرزی که به مجاهدین در آلبانی و فرانسه ابلاغ گردید و آنها در مورد پرونده اظهار نظری نکردند، اما شاکیان تهدید به ترور شدند. ما این فرقه غیر انسانی را در 39 صفحه حکم نهایی محکوم کرده ایم.

صمد اسکندری در دادگاه

لازم به ذکر است که پس از انجام تشریفات قانونی و سپری شدن مهلت قانونی 60 روزه حق تجدید نظر خواهی، حکم به تصویب رسید و اسناد به دیوان بین المللی دادگستری تحویل داده شد. من به عنوان نماینده قانونی 42 شاکی ، صدای قربانیانی هستم که واقعاً از زندگی آزاد محروم شده اند ، من و دوستانم و حتی افرادی که در حال حاضر در این گروه زندانی هستند. آنقدر از نظر روحی ، عاطفی و حتی جسمی آسیب دیده ایم که برخی از دوستان من به دلیل شکنجه جسمی حتی قادر به انجام ساده ترین فعالیت بدنی نیز نیستند. و در یک جمله ساده ، همه قربانیان آسیب دیده از خشونت رجوی متحمل خسارات جبران ناپذیری شده اند. ما از شما انتظار داریم مریم رجوی و دیگر رهبران فرقه رجوی را برای حفظ عدالت در جهان ، تحت پیگرد قانونی قرار دهید.

با تشکر از توجه شما

صمد اسکندری ، نماینده شاکیان پرونده علیه فرقه تروریستی رجوی

منبع

یک دیدگاه

  1. سلام
    اقای اسکندری درعملیات مرصادماهم به دست.همین گروهک مجروح شدیم.من رودرروی صدامیان متجاوزبه مملکتم درحال جنگ بودم.که اینهادرکمک به صدام به ماحمله ورشدند.به دست همین جانیان مجروح شدم گلوله وترکش وموج انفجارهنوزبعداز34سال بامن است.34سال عذاب.ایا برای عذابهایی که متحمل شدم می توان معیاروسنجش خسارت درست کرد؟.ایا این خسارتها جبران شدنی است؟.
    درهمین عملیات عده ای شهید.عدهای اسیروهمچون من مجروح شدیم.
    دلمان ازدردهای جسمی وکابوسهای شبانه ی صحنه های دلخراش جنگ . خون است.
    هرکارمی کنم که صحنه های وحشت وخشونت جنگ رافراموش کنم نمی شود.
    نوجوان بودم 16ساله که افتادم درمیان یک جنگ ونه ازنوجوانی ونه جوانی ونه میانسالی هیچ بهره ای نتوانستیم ببریموحالابا50سال سن …. اینهارامی گویم که فرزندان این اب وخاک اگاه شوند.وبه دام همچین گروهک هایی نیفتند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا