نکاتی درباره مصاحبه مدیر عامل انجمن نجات با ایسکا نیوز

در گفتگوی اخیر آقای ابراهیم خدابنده مدیر عامل انجمن نجات با باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران، ایسکا نیوز، نکات مهمی درباره تشکیلات مجاهدین خلق عنوان شد. اهمیت صحبت‌های جناب خدابنده از آن رو است که تشکیلات مجاهدین خلق کماکان به نقض حقوق اعضای خود و خانواده‌های آن‌ها و همچنین فریب جوانان جامعه مشغول هستند. در زیر نگاهی اجمالی به مهم‌ترین رئوس صحبت‌های مدیر عامل انجمن نجات می‌اندازیم.

مجاهدین از نفی استثمار تا پذیرایی از استثمارگر

در حالی که در دو دهه اخیر مهمترین خبرهای منتشر شده درباره مریم رجوی در رسانه‌های مجاهدین خلق درباره دیدارها، مهمانی‌ها و سخنرانی‌های او در جمع سیاستمداران غربی به ویژه جمهوری‌خواهان آمریکایی بوده است، ابراهیم خدابنده در سال 1359 زمانی که به عنوان دانشجو در انگلستان جذب تشکیلات مجاهدین خلق می‌شود، انگیزه اش سیاست های ضد استثماری مجاهدین بود که «معتقد بود جمهوری اسلامی نفی استثمار نمی‌کند». تنها همین دو مصداق نشان از نهایت بی صداقتی و عملکرد ریاکارانه در رویکردهای مجاهدین خلق طی چهار دهه گذشته است.

ابراهیم خدابنده و بخشعلی علیزاده

«فرقه ها در میان ما» کلید قفل سالیان بر ذهن

اینکه چرا اعضای فعلی مجاهدین خلق تناقض‌های بسیار میان شعارهای اولیه سازمان و عملکرد امروزشان را می‌بینند اما هنوز هم زیر یوغ فرقه به زندگی تشکیلاتی ادامه می‌دهند، تا مدت‌ها پس از دستگیری، برای ابراهیم خدابنده مسئله ساز نبود چرا که برای او نیز تبعیت از مسعود رجوی امری طبیعی و در جهت خدمت به خلق و خدا بود. جرقه‌ای که آتش آگاهی را در ذهن او روشن کرد، کتابی بود به زبان انگلیسی که برادرش مسعود از انگلستان برای او فرستاد. «فرقه ها در میان ما» نوشته مارگارت تالر سینگر که آقای خدابنده بعدها آن را ترجمه کرد. این کتاب مشهور که منبع بسیاری از دانشگاهیان و کارشناسان درباره ویژگی‌ها و شیوه عملکرد فرقه‌های مخرب است، ابراهیم خدابنده را به تردید درباره تشکیلاتی انداخت که 23 سال جان و مال و خانواده و فرزندش را برای آن به مخاطره انداخته بود. او می‌گوید: «مطالب کتاب به شیوه‌ای بیان شده بود و به قدری به اوضاع ما در سازمان شباهت داشت که شک کردم کتاب توسط مأموران دستکاری شده و به دست من رسیده باشد».

روش های جذب فرقه رجوی از گذشته تا امروز

بنا به گفته‌های مدیر عامل انجمن نجات روش‌های جذب نیرو، حامی و کمک مالی برای مجاهدین خلق همواره مبتنی بر دروغ بوده است. او که در بخش روابط بین الملل تشکیلات مجاهدین خلق خدمت می‌کرد درباره شیوه‌های فریبکارانه مجاهدین برای جذب حمایت غربی‌ها اذعان می‌کند که برای جذب افراد موظف بودند درباره علائق و روحیات وی تحقیق کنند و مطابق آن با او وارد رابطه شوند. «مثلاً اگر کسی که برای جذبش تلاش می‌کردیم با عراق مشکل داشت، می‌گفتیم مقر ما در پاریس است تا حساس نشود و اگر طرفدار اسرائیل بود خودمان را ضد حماس نشان می‌دادیم و به همین منوال دائماً رنگ عوض می‌کردیم.»
به گفته وی، امروزه این شیوه در مزرعه ترول‌های مجاهدین در آلبانی یا آنچه «ارتش صفحه کلید» می‌نامند، با عکس‌های پروفایل دخترانه و دام پهن کردن برای جوانان و نوجوانان ایرانی در فضای مجازی ادامه پیدا می‌کند. سو استفاده از این جوانان –که عمدتا نمی‌دانند مجاهدین خلق کیستند– برای انجام اقدامات خرابکارانه مرحله بعدی گرفتار شدن در دام این گروه است. «سازمان گاه از افرادی که جذب می‌کند، در حرکت‌های اجتماعی بهره می‌گیرد. اینها را می‌فرستد تا تجمعات را به خشونت بکشانند.»

متدلوژی روانی به جای ایدئولوژی تشکیلاتی

آقای خدابنده به درستی تاکید می‌کند که در فرقه رجوی همچون هر فرقه مخرب دیگری ایدئولوژی وجود ندارد بلکه رهبری بلامنازع وجود دارد که در مقام خدا مالک جان، مال، ناموس و فکر افراد است. هر باید و نبایدی که رهبر تعیین کند بر اساس متدهای روانی (تکنیک‌های خاص فرقه‌ها که در کتاب تالر سینگر آمده است) بر اعضا دیکته می‌شود. اگر چه مجاهدین تاکنون جرات نکرده‌اند که مسعود رجوی را در راس هرم تشکیلاتی‌شان خدا بنامند اما فرماندهان سازمان به ویژه مریم رجوی، صراحتا مسعود را امام زمان و جانشین خداوند بر زمین می‌خوانند و اعضا را ملزم به اجرای قوانین او و تعهد به او می‌کنند.

ملاک ارتقاء رتبه در فرقه رجوی: میزان تمکین پذیری

در سلسله مراتب فرقه رجوی برای نزدیک‌تر شدن به راس هرم، تنها مسیر ممکن سرسپردگی هر چه بیشتر به امام زمانه یعنی مسعود رجوی است. بنا به گفته‌ آقای خدابنده، بسیاری از افراد باسابقه و رده بالای سازمان مانند علی زرکش تنها به دلیل عدم تمکین تمام و کمال به مقام مسعود، خلع درجه، شکنجه یا سربه نیست شدند و در مقابل امروز اعضای همردیف مسئول اول (زهرا مریخی) یا معاونان او همه از میان کودکان سازمان انتصاب شده‌اند که «در سازمان چشمشان را باز کرده اند و اصلاً ایران را ندیده اند و جز سازمان چیز دیگری نمی شناسند».
این دخترانی که امروزه در دهه سی زندگی خود هستند و همه عمر خود را در فرقه رجوی سپری کرده‌اند یادآور توله سگ‌ها در داستان تمثیلی «مزرعه حیوانات»، نوشته جرج اورول، است. ناپلئون، خوک دیکتاتور مزرعه، تعدادی توله سگ را تربیت کرد که در آینده برای او احترام بیشتری قائل بودند و زمانی که کاملا بزرگ شدند، ناپلئون از آن‌ها استفاده کرد تا اسنوبال، رقیب اصلیش را تعقیب کنند.

عضویت در تشکیلات رجوی مهر پایانی بر روابط انسانی

آقای خدابنده می‌گوید: «در این فرقه عشق ممنوع است و شما حق دارید فقط عاشق رهبر باشید، عشق به همسر، فرزند و والدین در این فرقه جایی ندارد.» این موضوع به عنوان بخشی از متدولوژی فرقه رجوی مکررا و آشکارا در نشست های درونی تشکیلات توسط مسعود و مریم رجوی اعلام شده است.
یکی از کودک سربازان سابق به نام محمدرضا ترابی در جلسه کلاب هاوس به روشنی شهادت داد که مریم رجوی در نشستی به وضوح به نوجوانانی که از اروپا به عنوان کودک سرباز به عراق آورده شده بودند گفت: « ما ساختار خانواده را نفی می‌کنیم. این ساختار اشتباه و غیر تکاملی و دشمن مبارزه است.»

حقوق بشر در خدمت ناقضان حقوق بشر

مدیر عامل انجمن نجات با اشاره به نقش لابی‌های پر هزینه مجاهدین خلق در اسرائیل، آمریکا، عربستان سعودی و حتی نهادهای حقوق بشری، به شرح چگونگی روند نادیده گرفته شدن نقض گسترده حقوق اعضای مجاهدین خلق و خانواده‌هایشان توسط سران مجاهدین خلق پرداخت. منابع مالی غیر شفاف مجاهدین خلق برای تطمیع نهادهای حقوق بشری و بازی در زمین دشمنان حکومت ایران امکانات ویژه‌ای در اختیار مجاهدین خلق قرار می‌دهد که از یک سو نامه‌های نزدیک به دو هزار خانواده ایرانی برای درخواست کمک و اجازه دیدار با فرزندان در کمپ اشرف سه در آلبانی به سادگی به محاق می‌رود و از سوی دیگر قاچاقچی‌های مجاهدین خلق بدون پیگیری‌های قانونی لازم در خاک اروپا رفت و آمد می‌کنند.

مزدا پارسی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا