مرگ تدریجی مجاهدین در آلبانی و فعالیت در فضای مجازی

سازمان مجاهدین خلق به دلیل برخورداری از ساختار فرقه‌ای و امکان محصور‌سازی اعضا، همواره نفراتی را به شیوه‌ای استثمارگونه در اختیار داشته‌اند تا برای مقاصد خود از آنان بهره کشی نمایند. ظرفیت های تروریستی آنان همواره در خدمت دولت های دیکتاتور و ضد حقوق بشر بوده است چه به عنوان پیاده نظام عملیات‌ علیه ایران در زمان صدام و چه خدمت به نیروهای آمریکایی در بسیاری از مقاصد کثیف آمریکا در عراق و منطقه. کمیت نیروهای سازمان مجاهدین، همواه ابزار چانه زنی‌های سران مجاهدین برای امتیازگیری از دشمنان ملت ایران بوده‌اند.

حال این نیروها در اروپا و در کشور آلبانی محصور شده‌اند و اعضای عموماً پیر و فرتوت نه تنها مانند گذشته توان ورود به عملیات‌های تروریستی را ندارند؛ بلکه تناسب چندانی میان محیط اروپا و آموزش برای اقدامات تروریستی و در نهایت تجهیز و اعزام نیرو نیز وجود ندارد. از این رو آنچه امروز بیش از همیشه در تمرکز سران سازمان مجاهدین قرار گرفته و ظرفیت‌های خود را برای آن به کار می‌گیرند، ورود به عرصه عملیات روانی برای هدایت، تحریک، جمع‌آوری و سازمان‌دهی اعتراض و آشوب در ایران است. آمارهای بدست آمده از اعضای جداشده از مقر مجاهدین در آلبانی نشان می‌دهد قریب به ۱۵۰۰ نیرو در این مقر با استفاده از ابزارهای فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی سعی دارند از راه دور بر جامعه ایران و خصوصاً نسل جوان فعال در این محیط تأثیرگذاشته و آشوب در ایران را هدایت و سازماندهی کنند.

فعالیت مجازی مجاهدین در آلبانی

اما کارویژه جدید مجاهدین چند چالش اساسی را نیز پیش پای این فرقه تروریستی قرار داده است. آنها به واسطه شیوه زیست فرقه‌ای در چارچوب‌هایی قرار گرفته‌اند که حال آنها را در فضای آزاد اطلاعات به یکباره با تناقضاتی بی پاسخ و ناامید کننده روبه‌رو کرده است.

فضای آزاد رسانه و بریدگی نیروها

اولین تناقض برای اعضای رده پایین یا اصطلاحاً پیاده نظام سازمان مجاهدین، حاصل سال‌ها زندگی در فضای ایزوله فرقه‌ای و مغزشویی نفرات بر مبنای اطلاعات غیر واقعی از دنیای بیرون بوده است که حال امکان دسترسی نیروها به فضای باز رسانه و ارتباط با دنیای آزاد اطلاعات بوجود آمده است. به عبارت دقیق‌تر نفرات سازمان بعد از آنکه سال‌ها اطلاعات خود را در مورد وقایع و رویدادهای دنیا از کانال‌های محدود سرکردگان دریافت کرده‌اند، تصوری نسبت به جامعه ایران، فضای سیاسی و اجتماعی، وضعیت اقتصادی، آزادی و بسیاری از مؤلفه‌های دیگر آن دارند که یکباره با ورود به دنیای اینترنت و روبه‌رویی با واقعیت، شکسته شده و تناقضات حاصل از ۴۰ سال دروغ سرکردگان را نمایان می‌سازد.
مجاهدین که در اثر چند دهه زندگی دور از اجتماع و دریافت اطلاعات دروغ و یکسویه تصور می‌کردند در ایران بر روی هر تیر چراغ برق یک طناب دار آویزان است! به یکباره در مواجهه با جامعه پیشرفته ایران، سیاست و جایگاه مقتدر جمهوری اسلامی و همچنین تأثیرگذاری غیر قابل انکار نظام در منطقه و دنیا، متوجه می‌شوند که همه سال‌ها و دقایق عمر خود را از دست داده‌اند! در واقع وعده هر ساله سرکردگان مجاهدین برای براندازی نظام ایران نه تنها محقق نشده، بلکه اساساً دیگر امروز امری محال محسوب می‌شود.

نفرت جامعه ایران از مدعیان براندازی!

یکی از جدی‌ترین چالش اعضای مجاهدین که در نقش سرپل‌های ارتباطی وظیفه ارتباط‌گیری با کاربران فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی در ایران را بر عهده دارند، معرفی نام سازمان مجاهدین خلق است! درواقع تقریباً در همه موارد اعضای سازمان بعد از عنوان نام مجاهدین خلق با دو واکنش روبه‌رو می‌شوند. یا جوان دهه هشتادی و هفتادی هیچ شناختی از این گروه نداشته و اساساً چنین نامی را تاکنون نشنیده است که نشان از این واقعیت دارد که سازمان مجاهدین بر خلاف فضاسازی‌هایش برای اعضا، هیچ گاه در افق سیاسی ملت ایران دیده نشده و حتی نام آن نیز در زمره اطلاعات عمومی فردی که نزدیک ۳۰ سال سن داشته برخوردار از بسیاری از رسانه های داخلی و خارجی بوده، وجود ندارد.
یا اینکه تنها تصور ذهنی موجود در فکر جوان ایرانی از نام مجاهدین خلق توأم با ترور، خیانت و همدستی با دشمن بوده است، این مهم بدین معنی است که پیام‌آوران آزادی برای جامعه ایران! در عمل دشمن منفور این ملت بوده‌اند.

عدم آشنایی با متدها و روش‌های روز

اعضای سازمان مجاهدین به واسطه همان محدودیت‌های سازمانی و تشکیلاتی در بخشی از زمان متوقف شده و امروز وقتی به اجبار وارد فضای آزاد رسانه و اطلاعات می‌شوند، علی‌رغم آموزش هایی که دریافت کرده‌اند، در اثر القائات پوسیده، کهنه و تاریخ گذشته سرکردگان و ذهن‌های عقب‌مانده از زمان خود، در نوآوری و خلاقیت به شدت کندذهن و کم‌بازده هستند.
واقعیت این است که اعضای سازمان که برای ترور و کشتار در دهه ۶۰ تخصص داشتند، حالا برای همگام‌سازی با جذابیت‌های فضای اجتماعی و شبکه های اجتماعی بسیار نامناسب هستند. سرخوردگی ناشی از عدم کارایی بسیاری از اعضای سازمان یکی دیگر از چالش‌های پیش روی امروز سرکردگان سازمان در قبال نیروهای عموماً سابقه‌دار است.
در نهایت نتیجه چنین تناقضات و چالش‌هایی شتابگیری روند جدایی از این فرقه تروریستی است که همه رکوردهای پیشین در اردوگاه اشرف و کمپ لیبرتی در عراق را جابه‌جا نموده و سازمان را در مرحله بحران نیرویی و مرز فروپاشی کامل قرار داده است. نگاهی با آمار بیش از ۴۰۰ جدایی از آلبانی شاهدی بر این گفتار است که مجاهدین با تغییر میدان بازی تعادل خود را از دست داده و در مسیر نابودی تشکیلات حرکت می‌کنند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا