مسعود رجوی قاتل تمام اعضای سازمان، از جمله موسی و اشرف

همه ساله سایت های کذاب فرقه رجوی با پرداختن به واقعه 19 بهمن 1360، شروع به مدیحه سرایی و جنازه گردانی می کنند، امری که حیات این فرقه بدین امر وابسته است، یکروز با وصیت نامه سازی های دروغین و جعلی از کشته شده هائی که اصلا وصیت نامه ای نداشتند، یکروز دیگر با حماسه سازی ها دروغین ، کسانی را که خودشان سربه نیست کردند و کشتند را قهرمان می کنند و در نشست های خود اعضای ناآگاه سازمان را مجبور به موضع گیری سر آنها می کنند، مسعود رجوی تنها کارکردی که دارد خونخواری و خونریزی بوده و هنر سوءاستفاده از این خونهای ریخته شده را بخوبی بلد است. هنوز فراموش نکردیم که جنازه های کشته های اشرف را در وقایع درگیری های داخل اشرف روزها اجازه دفن نداد و همه اجساد متعفن شدند.

تعدادی از نمایندگان و وزرای عراقی و نمایندگان سازمان ملل متحد در مورد دستکاری در مورد وقایع 10 شهریور 1392 چنین نوشتند:
” بعد از حمله دهم شهریور ماه به پادگان اشرف، یک کمیته تحقیق برای بررسی عاملان و چگونگی این حمله صورت گرفت. اعضاء این کمیته متشکل از وزرا و مقامات عراقی و نمایندگان سازمان ملل هستند.
این کمیته تا ماهها نتوانست گزارشی روشن از حقیقت اتفاقات دهم شهریور ماه ارائه کنند. یکی از دلایل این امر عدم همکاری سران فرقه رجوی با کمیته تحقیق عنوان شده است. حتی اجازه ی صحبت با 42 باقیمانده ی این واقعه به کمیته داده نشد.
پیش از این مقامات عراقی اعلام کرده بودند نمی توانند بگویند که این حمله دقیقا به چه صورتی و چگونه بوده است. مسئولین این تحقیقات اعلام کردند که عدم همکاری سازمان مجاهدین خلق و سر باز زدن آنها از تحویل فیلم ها و عکس هایی که تهیه کرده اند طبعا کمکی به تحقیقات نمی کند.
به گفته مقامات عراقی زمان زیادی نگذشت که برای تیم های تحقیقاتی کاملا مشخص شد مجاهدین خلق غالب مدارک و شواهد را بسرعت و قبل از شروع تحقیقات دستکاری کرده اند و مشخص شد آنها تا جایی پیش رفته اند که برخی از اجساد را در سطح کمپ و حتی به بیرون از آن جابجا کرده اند تا سناریوهای دلخواه خود را ساخته و عکس و فیلم تهیه کرده و در دستگاه تبلیغاتی خود در کشورهای غربی مصرف کنند. آنها همچنین بسیاری از شواهد و مدارک مورد نیاز در تحقیقات را بسرعت و قبل از ورود تیم های تحقیقاتی از بین برده اند.”

همچنین یکی از اعضای وزارت حقوق بشر عراق به نام آقای حیدر العقیلی گفت:
” … اعضای مجاهدین خلق که شاهد این حمله بود اند بصورتی مطلق و جدی از همکاری با تحقیقات مقامات خودداری می کنند…”

موضوع بیشتر به یک نزاع داخلی شبیه بوده است تا قضیه ای دیگر! از کجا معلوم 7 نفری که مفقود شدند ، پس از درگیری و کشتن بقیه، دست به فرار نزده باشند؟
این موضوع وقتی اهمیت پیدا می کند که دولت عراق تاکنون به دفعات از سرنوشت هفت نفری که سازمان ادعا می کنند به گروگان گرفته شده اند اظهار بی اطلاعی کرده و بعد از سه ماه از زمان حادثه هیچ اثری از این افراد به دست نیامد. این در حالی است که مخفی کردن این افراد به وسیله عوامل فرقه امری ساده به نظر می رسد. در واقع با توجه به سابقه فرقه در پنهان نگه داشتن مسعود رجوی، مخفی کردن این هفت نفر نیز قاعدتا نباید کار دشواری برای آنها باشد. تداوم این وضعیت همان گونه که اشاره شد این فرصت را به آنها می دهد تا همچنان یک سوژه برای متهم کردن دولت عراق و انحراف ذهن ها از موضوع اصلی که اخراج این گروه از عراق بود باز بدارند.

در مورد مسائل 19 خرداد 1360 هم قضیه نوعی دیگر از دستپخت های مسعود رجوی است، چگونه شد که خود فرار کرد، اما موسی خیابانی را در اوج درگیری ها تنها گذاشت! شاید تابلوی حذف رقبا و از جمله موسی خیابانی مطرح باشد.

مسعود رجوی در طول دوران عمر ننگین خود ، بارها و بارها از این دست وقایع را رقم زده است، در جریان جنگ در عراق نیز باز فرارهای او تکرار شد، چند هزار نیرو را زیر شدیدترین بمباران ها جا گذاشت و خودش فرار کرد و مخفی شد .
برای او هیچ چیز به اندازه جان بی ارزشش، مهم نیست، همیشه اینطور بوده است، در زمان شاه نیز در زندان ، وقتی سمبه پرزور شد، دست به کروکی کشی و لودادن هم سنگران خود زد.
من نمی دانم این جان، برای او چقدر ارزش دارد که همه چیز و هم کس را بخاطر آن قربانی می کند؟ بعد هم شروع به مظلوم نمائی می کند؟ چرا خودش را هرگز فدای آرمان مزخرف خود نکرده است؟

فرید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا