استراتژی بهم ریخته مجاهدین در برابر درخواست انسانی خانواده های گلستانی

خانواده هایی که عزیزان آنها بیش از 40 سال گرفتار افکار پوچ و غلط سران سازمان ضد انسانی مجاهدین هستند و نتوانسته اند با دنیای آزاد ارتباط برقرار نمایند، به دنبال هر راهی هستند تا بتوانند خبری از عزیزانشان بگیرند. این خانواده های دردمند سالهاست در تلاشند بتوانند دیداری چند دقیقه ای با عزیزان دربندشان داشته باشند. این تلاشها شامل حضور 4 ساله در اطراف پادگان های اشرف و لیبرتی در عراق و یا درخواست مساعدت از ارگانهای بین المللی حقوق بشری و یا برقراری ارتباط با افرادیست که توانسته اند موانع ذهنی و جسمی فرقه را کنار بزنند و به دنیای آزاد قدم بگذارند.

خانواده های گلستانی در این راستا طی روزهای اخیر برای مطلع شدن از حال و روز عزیزان دربندشان و همچنین آخرین وضعیت فرقه در آلبانی با اعضای انجمن آسیلا که خود از اعضای رهایی یافته از فرقه رجوی هستند دیدار و گفتگو کردند.

ارتباط آسیلا و گلستان

اما از آنجا که خانواده بنا به گفته سرکرده فراری و معلوم الحال این فرقه یک بنیاد فساد بوده و ارتباط آنان با فرزندانشان به منزله متلاشی شدن ارکان این فرقه خواهد بود، بعد از نشست خانواده های گلستانی با انجمن آسیلا ، عوامل فرقه رجوی افسار پاره اختیار از دست دادند و اراجیفی بی معنی را بر علیه خانواده ها منتشر کردند.

یکی از دلایل مهم پریشانی سران سازمان ضد انسانی مجاهدین خلق بحث به قتل رسیدن قربانعلی ترابی در سال 1373 توسط سران این فرقه ضاله است که توسط آقای حیرانی و دوستان آنها به میان آمد. نادعلی ترابی ، برادر قربانعلی که ساکن گلستان است از یک طرف و محمدرضا پسر قربانعلی از طرف دیگر به دنبال خونخواهی او هستند. سران سازمان مجاهدین خلق که ناباورانه شاهد برملا شدن جنایات هولناکشان بر علیه اعضا هستند، با دست پاچگی تمام زهرا سراجی همسر قربانعلی و معصومه ترابی خواهر قربانعلی را وارد صحنه کردند تا از طریق آنها شاید بتوانند جنایتشان را پاک و یا حتی کم رنگ کنند. زهرا و معصومه که هر دو از نحوه کشته شدن قربانعلی مطلع هستند به دلیل این که همچنان در بند فرقه گرفتار هستند، چاره ای جز اطاعت و بیان آنچه به آنها دیکته می شوند ندارند. اما شاهدان عینی بسیاری حضور دارند و شهادت می دهند که قربانعلی چگونه زیر شکنجه های سازمان ، مظلومانه کشته شده است. و این دست و پا زدن های سازمان هیچ سودی برایش ندارد.

مطمئنا زهرا و معصومه به مانند بقیه اعضا فرقه میدانند که سران فرقه رجوی چه بلایی بر سر قربانعلی ترابی و امثال او مانند علی زرکش، داود احمدی، علی نقی حدادی و پرویز احمدی و مجتبی میر میران و خیلی های دیگر آورده اند و با وجود اختناق شدید در داخل فرقه رجوی نمی توانند حقایق را بازگو کنند، ولی روزی خواهد رسید که خود آنها نیز جزئیات کشته شدن قربانعلی بدست عوامل رجوی و یا دار زدن مجتبی میر میران و غیره را افشاگری خواهند کرد.

سران فرقه رجوی که از افشاگری های پی در پی اعضای سابق سرگیجه گرفته اند، به هر چیزی چنگ می زنند تا شاید این جنایت هولناک را که حتی در اسناد سازمان دیدبان حقوق بشر منعکس شده بپوشانند. این بار  برای آنکه مثلا ثابت کنند که عناصر آنها از زمانهای دور آزاد بوده اند و در روابط بین الملل همکاری داشته اند، عکسی قدیمی از حضور ترابیها در ژنو را منعکس کردند تا بتوانند کشته شدن قربانعلی ترابی را پنهان کنند. ولی آیا نمایش دادن یک عکس قدیمی از جنایت آنها در حق قربانعلی ترابی و امثال او که به قوانین ضد انسانی سرکرده خائن فرقه رجوی اعتراض نموده بودند کم می کند؟

چرا سران سازمان ضدانسانی مجاهدین از درخواست انسانی محمدرضا ترابی برای مطلع شدن از قبر پدرش قربانعلی ترابی و یا جزئیات کشته شدنش تا این اندازه خشمگین شده که تمام سیستم خود را برای حذف او بکار بسته است تا جاییکه زهرا سراج و معصومه ترابی که سالیان سال فراموش شده بودند را نیز پای کار آورده اند؟

سران سازمان ضد انسانی مجاهدین با این حرکت پریشان خود در قبال دادخواهی خانواده ترابی به عینه نشان دادند که هیچ حرفی برای گفتن در برابر خانواده ها ندارند و آنها تماما با خیانت و حیله گری عناصر خود را مشغول میسازند که ان شاالله با پیگیری خانواده ها تمام افکار پلید آنها نقش بر آب خواهد شد. آن روز دیر نیست .

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا