مصاحبه با برادر بهمن عتیقی از قربانیان 19 فروردین 90 در کمپ اشرف – قسمت اول

مسعود رجوی رهبر خود انتصابی فرقه مجاهدین خلق که بعد از سرنگونی صدام حسین دیکتاتور عراق و تغییر حاکمیت در این کشور، عملا هیچ توجیه و بهانه ای برای ماندن در عراق نداشت، می بایست بدلیل جنایات و خیانت های بیشمار در حق مردم این کشور در کنار صدام تحت محاکمه قرار گرفته و ما بقی نیروهایش خاک عراق را ترک می کردند.

رجوی از آنجا که می دانست حضور اعضایش در یک کشور آزاد عملا منجر به فروپاشی تشکیلاتش خواهد شد در یک زد و بند با ارتش آمریکا و ابراز ندامت از موضع گیری های ضد آمریکایی گذشته خود به نیروهایش وعده داد و گفت تحت حاکمیت دولت دست نشانده آمریکا در خاک عراق و برقراری خط موازی با سیاست های ارتش آمریکا ما می توانیم به موقعیت گذشته برگشته و بار دیگر با تجهیزات پیشرفته ای که فرماندهان آمریکایی در اختیار ما قرار خواهند داد، ارتش آزادیبخش را احیا و دولت ایران را سرنگون کنیم.

رجوی به هیچ وجه تصور نمی کرد که تحت فشار افکار عمومی مردم و سیاست مداران عراقی، آمریکا حاکمیت را به عراقی ها واگذار نماید. با استقرار شورای حکومتی، از رهبران فرقه مجاهدین خلق خواسته شد که بعنوان یک پناهنده و تا مدت زمانی که در عراق هستند می بایست به قوانین و مقرراتی که دولت عراق در خصوص آنها تصویب می کند ملتزم باشند و حضور نیروهای ارتش عراق را در پادگان اشرف که بخشی از خاک عراق محسوب می گردد احترام بگذارند. چرا که دولت عراق بعنوان میزبان در قبال حفاظت از جان آنها مسئولیت دارد. خواسته دولت عراق بعنوان کشور میزبان کاملا قانونی بود و حق حاکمیت در تمامی کشورهای اروپایی که پناهجویان در آنجا زندگی می کنند از طرف نهادهای حقوق بشری و بین المللی هم به رسمیت شناخته شده است.

ولی رهبران مجاهدین خلق با بیان این استدلال مسخره که پادگان اشرف جزء خاک و قلمرو حاکمیت دولت عراق محسوب نمیشود و یک منطقه مستقل است از پذیرش در خواست مسئولین عراقی سرباز می زدند وعملا مانع از حضور نیروهای امنیتی و ارتش عراق در پادگان اشرف و ایجاد پست های حفاظتی می شدند. زیرا در محتوا از این وحشت داشتند که با گشوده شدن درب پادگان اشرف و حضور نیروهای عراقی اعضا این امکان را پیدا خواهند کرد که به ایستگاههای پلیس عراق مراجعه و از آنها درخواست خروج از پادگان اشرف را نمایند و بحث به رسمیت شناختن استقلال فرقه بهانه ای بیش نبود.

اولین جرقه های درگیری با ارتش عراق در 6 و7 مرداد 88 زده شد که در جریان آن تعدادی از اعضا کشته و زخمی شدند. متعاقب آن درگیریهای 19 فروردین 90 اتفاق افتاد که باز تعدادی دیگر از اعضا قربانی شدند. رهبران این فرقه با نادیده گرفتن هشدارهای ارتش عراق و سو استفاده از روش های مسالمت آمیز و صبر و حوصله شان در حقیقت دو هدف را برنامه ریزی و دنبال می کردند. یکم تسویه حساب با اعضای منتقد و خواهان خروج و تسویه حساب خونین آنها با فرستادنشان به مقابل زرهی های ارتش عراق و دوم مظلوم نمایی با متهم کردن ارتش عراق به کشتار اعضای بی دفاع و تهییج و تحریک افکار عمومی و نهادهای حقوق بشری بین المللی و در نهایت ایجاد زمینه های درگیری ارتش آمریکا با دولت ایران و باز کردن راهی برای خروج از بن بستی که بعد از سقوط صدام در آن گرفتار آمده بودند.

ولی در نهایت هیچکدام از این شیوه ها جواب نداد و منجر به عقب نشینی مفتضحانه آنها از عراق و دست شستن از شعارهای استراتژیکی و انتقال به آلبانی گردید. حاصل این جنگ افروزی ها قربانی شدن بسیاری از اعضا گردید. درحالیکه اگر از همان ابتدا رجوی و دیگر رهبران مجاهدین خلق حاضر به خروج مسالمت آمیز از عراق میشدند و یا قوانین و چهارچوب های حفاظتی و امنیتی دولت عراق را به رسمیت می شناختند این تراژدی انسانی که منجر به داغدار شدن بسیاری از خانواده ها گردید اتفاق نمی افتاد.
در همین رابطه فرصتی فراهم شد تا مصاحبه ای با آقای سیاوش عتیقی از بندر ماهشهر که برادرش بهمن از قربانیان 19 فروردین 1390 است داشته باشیم. لازم به ذکر است که آقای عتیقی طی سالیان با حضور فعال در اعتصاب های خانواده ها مقابل پادگان اشرف حضوری فعال داشت و با همه وجود برای آزادی برادرش از بند اسارت فرقه مجاهدین خلق تلاش نمود ولی متاسفانه بدلیل ممانعت های مسئولین فرقه موفق به دیدار و نجات برادرشان نشد.

سیاوش عتیقی برادر بهمن عتیقی
سیاوش عتیقی برادر بهمن عتیقی

آقای عتیقی ضمن سلام و تبریک فرا رسیدن ماه مبارک رمضان و قبولی طاعات وعبادات شما و عرض تسلیت مجدد بخاطر فقدان برادرتان ابتدا قدری در رابطه با بهمن و اینکه تحت چه شرایطی به فرقه مجاهدین خلق پیوست توضیح دهید؟

آقای عتیقی: با سلام به شما و دیگر اعضای انجمن نجات خوزستان و دیگر انجمن های سرتاسر کشور که طی این سالیان به صورت خستگی ناپذیر و با تمام وجودشان در کنار ما خانواده ها بودند و به ما در جهت شناخت ماهیت ضدانسانی فرقه رجوی کمک کردند وهمچنین عرض تسلیت به خانواده هایی که در 19 فروردین 90 عزیزانشان توسط رجوی قربانی شدند.

ابتدا لازم می دانم برای روشن شدن افکار عموم توضیح دهم که بهمن به هیچ وجه فرد سیاسی نبود وهیچ گونه شناختی از مجاهدین خلق نداشت. وی همانند بسیاری از جوانان ایرانی که بیکار بودند در جستجوی کار بود. عوامل رجوی با سواستفاده از مشکل بیکاری اش و با این ترفند که در ترکیه شرایط کار برایش فراهم خواهند کرد وی را فریب داده و بجای ترکیه اورا به همراه تعداد دیگری از همشهرهایش به عراق و پادگان اشرف منتقل کردند. آنها عنوان کرده بودند برای اینکه بتواند کیس سیاسی مطلوبش را بدست بیاورد ابتدا باید به عراق برود و با این شیوه مقدمات انتقال او به عراق و پادگان اشرف را فراهم کردند.

سوال: آیا بعد از اینکه برادرتان به عراق و پادگان اشرف منتقل شد اطلاعی از او داشتید؟

آقای عتیقی: ما تا چند سال هیچ خبری از او نداشتیم و اصولا نمی دانستیم در کجاست تا اینکه برای اولین بار و بعد از سرنگونی صدام و بازگشت تعدادی از اعضا به ایران و خوزستان که از همشهری های ما بودند و بهمن را بخوبی می شناختند مطلع شدیم او در عراق و کمپ اشرف است. اولین سوالی که در ذهن ما نقش بست این بود که اشرف کجاست؟ و اینکه این چه گروهی است که سالیان به برادرم بهمن اجازه تماس با ما را نداده است؟! و حدس زدیم او گرفتار یک باند مافیایی شده است.

ادامه دارد

علی اکرامی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا