رجوی‌ها سال‌هاست که تمام‌ شده‌اند

داستان زوال مجاهدین از عراق و پادگان اشرف شروع شد. هرچند شاید تصور شود که سقوط صدام دیکتاتور سابق عراق، کار و بار فرقه رجوی را هم خراب کرد، اما واقعیت آن است که رجوی ها قبل از رفتن صدام پول چند سال نفت مردم عراق را زودتر مطالبه و اخذ کردند و این در حالی بود که به دلیل سال‌ها برخورداری از هرگونه امکانات اهدایی صدام و زندگی در عراق به چنان نفوذی رسیده بودند که می‌توانست دهه‌های متوالی زندگی سرکردگان این فرقه تروریستی را تأمین کند.

غیر از این، مجاهدین در طول تاریخ حیات خود بارها اثبات کرده‌اند که برایشان فرقی ندارد کارفرما چه کسی است! آن‌ها برای هر کس که پول بدهد و حمایت کند، حاضرند هر کاری بکنند. پس همان‌طور که انتظار می‌رفت مدت زیادی از حضور آمریکا در عراق نگذشت که رجوی موفق به ایجاد ارتباط با نظامیان آمریکایی در عراق شد و همه دار و ندار و سازمانش را برای اهداف آمریکایی‌ها به میدان آورد. از آن روز به بعد رجوی و سازمان مجاهدین در خدمت آمریکایی‌ها بودند و در صحنه عراق مطابق با نظر و منافع آمریکا از انجام ترور و بمب‌گذاری تا جوسازی‌های رسانه‌ای دریغ نداشتند.

داستان زوال مجاهدین از لحظه‌ای آغاز شد که این فرقه تروریستی موقعیت جغرافیایی عراق را به‌ حکم ملت عراق از دست داد. وقتی ملت عراق با اولین نخست‌وزیر قانونی خود بعد از صدام خواهان اخراج تروریست‌ها شدند و در ابتدای صف اخراج هم مجاهدین را قرار دادند، مجاهدین از نردبان پوسیده‌ای که بالا رفته بودند، به سمت پایین سقوط کردند.

از روزی که دار و دسته رجوی مجبور به ترک پادگان اشرف شدند، در به ‌دری مجاهدین آغاز شد. بعد از خروج از اشرف در کمپ موقت لیبرتی در نزدیکی فرودگاه بغداد نیز توقف مجاهدین موقت بود و این فرقه برای همیشه خاک عراق را ترک کرد. مرحله بعد هم در شرق اروپا و در کشور آلبانی رقم خورد که مجاهدین بیش از گذشته به درگیری‌هایی همچون حفظ اعضا، ناکارآمدی و ریزش نیروها و بحران‌های داخلی گذشت و همچنان ادامه دارد.

خلاصه کلام در مورد این فرقه تروریستی به ادعای آن‌ها بازمی‌گردد که خود را آلترناتیو نظام ایران می‌دانند! اما واقعیت این است که آلترناتیو نظام! شعارها و مطالباتش تغییر کرده است. آن‌ها از ادعای براندازی و رسیدن به قدرت در ایران به مرحله‌ای رسیده‌اند که برای بیرون رفتن از کمپ‌های خود در تیرانای آلبانی نیاز به تأمین و پشتیبانی دارند. جداشده‌های این فرقه در همان کشور آلبانی درحالی‌ که از اولین حقوق پناهندگی نیز برخوردار نیستند، برای مجاهدین تهدید حساب‌شده و گاهی همه کار و پیگیری سران فرقه رجوی می‌شود اینکه مثلاً فلان عضو جداشده با حمایت پلیس و دولت آلبانی از این کشور اخراج شود، یا حداقل نزدیک شدن وی به پادگان این فرقه محدود گردد.

مجاهدین یک روز برای بمب‌گذاری و ترور سران نظام ایران یا کشتار مردم بی‌گناه کوچه و خیابان طراحی عملیات می‌کردند، اما امروز پای سیستم‌های رایانه و از طریق شبکه‌های اجتماعی یک نوجوان ۱۴ ساله از همه‌جا بی‌خبر را به وعده دروغ پول و اقامت در اروپا فریب می‌دهند تا عکس‌های رجوی را در یک کوچه خلوت به دست گرفته و فیلمش را برای این فرقه ارسال کند. مریم رجوی با همین عکس‌ها شعارهای موفقیت می‌دهد و به این دستاوردهای سخیفش نیز افتخار می‌کند.

فرقه رجوی سال‌هاست که با سرعتی غیر قابل‌ کنترل در مسیر سقوط ظاهری و باطنی قرار گرفته و اکنون فقط در درون خودش، فکر می‌کند که آلترناتیو نظام است و مریم رجوی هم رئیس‌جمهور آینده ایران! واقعیت این است که مریم رجوی در غیاب شوهر مفقودش، از پس اداره خانه سالمندان مجاهدین در تیرانا بر نمی‌آید، چه برسد به اینکه بخواهد در کسوت رئیس‌جمهور کشور بزرگ و مقتدری همچون ایران قرار گیرد.

رجوی‌ها سال‌هاست که تمام‌شده‌اند و آنچه امروز باقی‌مانده است، فقط برای اعضای اسیر در درون فرقه مصرف دارد. هرچند فعل‌ و انفعالات و نارضایتی‌های فزاینده چند سال اخیر از درون آلبانی نشان می‌دهد، دروغ‌پردازی‌های رجوی‌ها برای اعضای فرقه نیز کم‌کم دارد کارکردش را از دست می‌دهد.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا