گزارش از نشست انجمن نجات در شهرستان سنقر استان کرمانشاه

گزارش از نشست انجمن نجات در شهرستان سنقر استان کرمانشاه با حضورجمعی از خانواده های محترمی که فرزندانشان هنوز در اسارت فرقه رجوی هستند، با حضور مسئولین سیاسی و قضایی شهرستان سنقر

در این نشست آقای خسروآبادی رئیس دادگستری شهرستان سنقر، حاج آقا براری امام جمعه،‌فرمانده نیروی انتظامی و فرمانده عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی میهمانان ویژه این نشست بودند.

برنامه با تلاوت آیاتی از کلام الله مجیدآغاز شدسپس سلیمان ره انجام به عنوان مسئول دفترانجمن نجات کرمانشاه با اعلام برنامه و خوش آمد گویی به حاضرین در نشست و میهمانان، از حضورآنان در این نشست قدر دانی کرد وی ضمن معرفی خود و بازخوانی بیوگرافی اظهار داشت « حدود 15 سال از بهترین دوران جوانی ام را در اسارت سازمان گذراندم و به همین خاطر به همه شما عزیزان میگویم پیش خود فکر نکنید که فرزندان شما دوست ندارند و یا نمیخواهند با شما رابطه داشته باشند بلکه این سازمان است که به آنها اجازه این کار را نمیدهد و میخواهد احساسات و عواطف را درون آنها بکشد و همین امر مسئولیت همگی مارا خیلی زیادتر میکند و نباید نا امید شد، چرا که ما میتوانیم از هر طریق خواستار ملاقات، مکالمه و مکاتبه باشیم ولی اعضای اسیر در فرقه چنین حقی را ندارند و در صورت چنین درخواستی مورد برخورد قرار خواهند گرفت به همین خاطر انجمن نجات پل ارتباطی بین شما و عزیزان اسیر در آن فرقه میباشد در اینجا لازم میبینم به این نکته اشاره کنم که انجمن نجات یک سازمان فرهنگی غیر دولتی است و در راستای روابط انسانی و حقوق بشری، انجام وظیفه مینماید.

 انجمن نجات مرکز کرمانشاه

انجمن نجات به ابتکار جمعی از اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق که از این سازمان جدا شده اند، بنیانگذاری شده است.

شما خانواده های محترم و نفرات بازگشته به کشور از فعالین این انجمن هستید و کار اصلی ما و شما، رهایی اسرایی است که در اسارتگاه رجوی به لحاظ فکری و جسمی اسیر میباشند چرا که قدرت تفکر و انتخاب از آنها صلب شده است و فقط باید اطاعت کورکورانه کنند در غیر اینصورت مورد برخورد و تحقیر قرار خواهند گرفت و حرف هیچ کس هم این نیست که آنهابه ایران بازگردند بلکه حرف این است که آنها از سازمان جدا شوند و در یک فضای تهی از جو مسموم تبلیغاتی سازمان، آینده خود را انتخاب نمایند زیرا تا وقتی که نتوانند در جریان اخبار و تحولات قرار بگیرند قدرت انتخاب ندارند چون در سازمان به هیچ وجه کسی به اخبار واطلاعات دسترسی ندارد در نتیجه فکر میکند چنانچه از سازمان جدا شود و بخواهد به ایران بازگردد از سوی حکومت ایران مورد تعقیب قرار خواهد گرفت یا شکنجه و اعدام در انتظاراوست در صورتی که وقتی خود ما به ایران بازگشتیم علیرغم تبلیغات سیستم رجوی شاهد بودیم که تمامی حرف های آنها دروغ است و هدف آنان از این گفته ها جلوگیری از جدایی نیروها و فروپاشی تشکیلات سازمان است و با این تبلیغات سازمان میخواهد کاری بکند که فرد راهی به جز ماندن در سازمان را نداشته باشد.

در این بخش از برنامه گزارش وزارت امور خارجه در خصوص ابقای نام سازمان در لیست گروه های تروریستی قرائت گردید و اینکه وزارت امور خارجه امریکا نیز در گزارش خود راجع به سازمان مجاهدین روی موضوعاتی مثل:

جو روانی ایدئولوژیکی بر افراد و تحریف تاریخ برای آنان،

اذعان به طلاق اجباری، جلسات غسل هفتگی و جدا کردن فرزندان خرد سال از والدینشان،

ایجاد فرقه شخصیتی پیرامون رجوی، انگشت گذاشته اند.

در حال حاضر به دلیل فعالیت های انجمن نجات، جدایی نفرات از سازمان نسبت به گذشته ساده تر شده و سازمان دیگر نمیتواند افرادی را که میخواهند جدا شوند، سربه نیست یا در زندانهای سازمان و عراق همانند گذشته نگهداری نماید و این وظیفه تک تک ما است تا این حرف ها را به گوش فرزندان گرفتارمان برسانیم 0

در قسمت بعدی برنامه فیلمی از ورود اعضای جداشده از مرز خسروی و همچنین تحویل آنان به خانواده هایشان به نمایش گذاشته شدکه حاضرین را تحت تأثیر قرار داد.

انجمن نجات مرکز کرمانشاه 

سخنرانی امام جمعه سنقر حاج آقا براری

در این بخش حاج آقا براری امام جمعه سنقر ضمن خوش آمد گویی به خانواده های محترم و چشم انتظارکه با محبت و صفا و صمیمت و با هزاران امید و آرزو فرزندانشان را به بار

آوردند، افزود امروز این فراق باعث شده به فکری عمیق بیفتند تا اینکه به کمک دولت محترم جمهوری اسلامی این فراق به پایان برسد و ضمن تقدیر و تشکر از مسئولین و بزرگوارانی که شرف حضور دارند از انجمن نجات تشکر نموده وگفتند انجمن نجات بسیار کارساز و مفید است و برنامه هایی که انجام داده اند بسیار قابل تشکر است.

اینها جوانان ما را شستشوی مغزی و فکری دادند و بعضی ها هم که بعد از مدت طولانی (ده و یا بیست سال که کم هم نیست و یک عمر زندگی است) بر میگردند کوله باری از حقایقی را که آنجا وجود دارد با خود می آورند اینها درس بزرگی برای ما است و دنیا راه عبرت است ما هم سیره پیامبر را داریم میبینید نظام ایران در اوج اقتدار، آنهایی را که به هر دلیلی فریب رجوی را خورده و متنبه شده اند با آغوش باز میپذیرد.

سخنران بعدی آقای علی بیگلری از اعضای بازگشتی به ایران

آقای علی بیگلری در این جلسه خلاصه ای از بیوگرافی و سرگذشت خود از ابتدای اسارت و گرفتار شدن در زندانهای عراق و سازمان را تشریح کرد وی در بخشی از سخنانش چنین گفت:

در حالی که حدود 14 الی 15 سال داشتم وارد جبهه شدم و به اسارت نیروهای عراق در آمدم در آنجا براثر تبلیغات منافقین و به امید آزادی از زندان های عراق، وارد سازمان مجاهدین شدم یکی دو سالی با آموزش و کارهای دیگر مارا سرگرم کردند باورود بحث های انقلاب ایدئولوژیک به درون تشکیلات سازمان به آنها اعتراض کرده و اعلام جدایی کردم از آن پس بارها مرا شکنجه کردند و از من اعتراف می خواستند و به من می گفتند که تو با وزارت اطلاعات رابطه داری وقتی دیدند با این کار راه به جایی نمی برند می گفتند هر کس به ایران برگردد رژیم ایران یاآنها را اعدام می کند یا تحت شدید ترین شکنجه ها قرار می دهد، به همین شکل دوباره چند سالی را تحمل کردم ولی نهایتاٌ تصمیم گرفتم که از سازمان خارج شوم و اینجا تازه شروع کار بود که دادگاهی برایم تشکیل دادند و مرا به جرم خیانت محکوم به اعدام کردند و گفتند که باید با دست خودت بنویسی که از طرف وزارت اطلاعات ماٌمور شده ای بعد از چند جلسه بازجویی مرا شکنجه کردند منهم که دیگر هیچ راه چاره ای نداشتم دست به خودکشی زدم و با شیشه رگهای دست و گردنم را بریدم، گردنم را بخیه زدند و دوباره مرا محاکمه کردند و گفتند حکم تو اعدام است ولی رهبر (رجوی) عفو داده و یک درجه پایین تر به حبس ابد محکوم شده ای، ازما فیلم برداری کردند و گفتند که تو باید بگویی که نفوذی بوده ای یک سال مرا در زندانهای خودشان نگه داشتند و بعد از یک سال انداختند زندان ابوغریب که برای همه شناخته شده است و با سخت ترین شرایط زندگی کردم و حالا به لطف خدا و دوستان مسئول نجات پیدا کرده ام واین لطفی بود که به ما شد به هر حال حالا دارم زندگی خودم را می کنم و خودم را در قبال خانواده های که فرزندانشان در اسارت فرقه رجوی می باشد مسئول می دانم و هرکاری از دستم بربیاید برای رهایی آنان انجام میدهم.

سخنرانی آقای خسرو آبادی رئیس دادگستری شهرستان سنقر

وقتی که خاطرات دوستان را شنیدم واقعاٌ متاٌ ثر شدم باور بفرمایید اگر خلوت بود دوست داشتم ساعتها در کنار عزیزان انجمن بنشینم و حرفهایشان را گوش کنم، امید واریم این حرف ها در افکار پدر و مادران عزیزی که اینجا حضور دارند و فرزندانشان در جاهای غریب آرزوی دیدنشان را دارند تاٌثیر بگذارد و هم عزیزان خوشحال بشوند و هم ما خوشحال بشویم در خصوص افرادی که بر می گردند افرادی که در دام این دیو صفتان افتاده اند حکومت ما حکومت اسلامی است به هر حال عزیزان شما هم جزء خاک ایران هستند قصد انجمن نجات هم این است که کاری کنند این عزیزان دوباره به وطن خودشان برگردند. انجمن نجات یک نهاد غیر دولتی است یک نهاد مردمی است ازهمین خانواده ها و کسانی که برگشته اند تشکیل شده منهم به شما پدران و مادران عزیز می گویم که نظام جمهوری اسلامی نظام رأفت است به هر حال ما جدا از شما نیستیم ما هم فرزندان شما هستیم این مملکت مال همه است و متعلق به همه است و من از اینکه در کنار این برادران برگشتی هستم افتخار می کنم.

سخنران بعدی آقای اسد پاک از اعضای برگشتی در این جلسه بودند که مختصری از سرگذشت خود را برای حاضرین در جلسه و خانواده ها عنوان کرد وی در قسمتی از سخنانش گفت:

در سال 1359 اسیر نیروهای عراقی شدم 9 سال اسیر عراق بودم، شکنجه های زیادی شدم در سال 1367 که اعلام آتش بس شد من تحت تاٌثیر تبلیغات مجاهدین قرار گرفتم و پیش آنها رفتم در اوایل کار به ما وعده و وعید های زیادی می دادند در سال 1378 من جزء یکی از تیمهای عملیاتی بودم که می خواستم به عملیات بیایم یکی از دوستانم به من گفت خوش به حالت که بعد از سالیان یک سری به شهر می زنی و ایران را می بینی منهم به او گفتم « بروم دیگر بر نمی گردم» که این نفر رفته بود و همه حرفهای مرا گفته بود، مرا دستگیر کردند و گفتند نفوذی هستی و می خواستی هم تیمی ات را بزنی که دو روز کامل مرا کتک زدند بعد مرا زندانی کردند و سه ماه در همان سلولهای انفرادی بودم و خیلی شکنجه شدم و بعد از محاکمه مجدد یک سال حبس دادند بعد از 5 الی 6 ماه صدایم زدند و گفتند بیا چند تا شرط با تو داریم که در نهایت می خواستند مرا دوباره به درون تشکیلات برگردانند که من قبول نکردم و به عراقی ها تحویلم دادند و مدت دو سال هم در زندانهای عراق بودم و شکنجه های زیادی هم شدم و بعد از دو سال با همت مسئولین تبادل شدم و به ایران برگشتم بعد از برگشت هم بر اثر تبلیغات سازمان فکر می کردم که اعدام می شوم یا حد اقل زندانی می شوم اما بعد از رسیدن به کرمانشاه تحویل خانواده ام شدم و حالا هم در شهر خودمان به کار تراشکاری مشغولم و خیلی هم خوشحالم که به نزد خانواده ام برگشته و مشغول زندگی خودم میباشم.

در پایان نیز به سئوالات و ابهامات خانواده های حاضر پاسخ داده شد.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا