ضرورت اخراج ناقضین قانون از خاک اروپا

قوانین عادلانه و صحیح در هر کشوری، حافظ امنیت، جان، مال و ناموس هر شهروندی است. هیچ عاقلی نمی تواند بپذیرد که جامعه انسانی، بدون نظم و قانون باشد. وجود قانون، ضرورت دارد؛ اگر چه سبب محدود گشتن انسان و کم شدن آزادی او گردد. حفظ حقوق افراد، برقراری نظم و امنیت، رشد اخلاقی انسان ها، از اولین ترین دستاوردهای رعایت قوانین در هر کشوری می باشد.
دو ، سه روز پیش با خبری مواجه بودیم مبنی بر حمله اراذل و اوباش رجوی به یک نمایشگاه آگاهی بخش در استکهلم سوئد! افرادی که علنا در حضور پلیس، اقدام به پاره کردن بنرهای نصب شده در یک نمایشگاه – که تمامی مجوزات قانونی را داشت – نمودند، این افراد که اعضای فرقه رجوی هستند، با رقم زدن این صحنه ها، خودسوزی های تشکیلاتی و اجباری بعد از دستگیری مریم رجوی در پاریس را یکبار دیگر یادآوری نمودند و نشان دادند که به قانون و ضوابط قانونی مطلقا پایبند نیستند، اگر افشاگری جنایات یک فرقه به مذاق برخی ها خوش آیند نیست، این دلیل نمی شود که به حملات وحشیانه بپردازند، امروز در قلب اروپا همگان شاهد یک جنایت دیگر از جنایات گسترده و سیستماتیک یک سازمان فرقه ای و قرون وسطائی بودند. اصلا موضوع نمایشگاه و چرایی برپایی آن و محتوای آن، امروز مورد بحث نیست، امروز حمله به یک مکان و ظرف ، موضوع صحبت است که در یک جامعه آزاد یک سری عکس و بنر را برای دید عموم و قضاوت مردم نصب کرده بود و عده ای این واقعیات و مستندات را تاب تحمل نیاوردند.

امروز در سوئد اگر به خبرنگار یک رسانه حمله می شود و مانع فیلم برداری و تهیه گزارش او می شوند، مهاجمین باید به این سئوال پاسخ بدهند که :

مگر در این عکس ها و بنرها چه واقعیت هایی افشا شده بود که مردم و دیگر اصحاب رسانه نباید می دیدند؟

اگر مجاهدین خلق ادعای عقل و منطق دارند – گرچه در تمام پروسه شان هرگز اهل منطق و قانون نبوده اند – شایسته بود که اعضای چشم و گوش بسته سازمان مجاهدین نیز از پلیس سوئد درخواست داده و مجوز قانونی می گرفتند و رو در روی آن نمایشگاه که بدان حمله کردند یک میز کتاب و نمایشگاه دایر می کردند و اجازه می دادند مردم و بازدیدکنندگان قضاوت کنند. مگر اینکه حرفی برای گفتن نداشته باشند.

این اولین پله دمکراسی است که برای نظرات دیگران هم اهمیت قائل شد، تحمل کرد و صبر کرد. برای اینکه دموکراسی عملکرد داشته باشد مهم است که همه اجازه داشته باشند چیزی را که میخواهند فکر کنند و بگویند. نام این آزادی عقیده است. همچنین همه انسانها بایستی بتوانند نظرات خود را، بطور مثال در روزنامه ها یا تلویزیون بیان کنند. یا در اکسیون ها و نمایشگاهها با مجوزات قانونی در معرض دید و قضاوت عموم قرار بدهند.

البته تمامی این توضیحات شاید سخن گزاف باشد، اگر کسی دستی بر آتش داشته باشد و مجاهدین خلق را بشناسد، روابط درونی این گروه بسته را مطالعه کرده باشد، به ضوابط اجباری و روابط قرون وسطایی درونی مجاهدین اشراف داشته باشد، اما حیف که اقلیتی بر مجاهدین خلق اشراف دارند، اما حیف که دنیای مماشات چشمش را به جنایات رجوی ها بسته است، مخالفان این سازمان سکتاریستی همواره سران مجاهدین را به مناظره و بحث آزاد دعوت کردند، اما هرگز این سازمان به این درخواست ها تن نداده است، جالب اینکه حتی ورود خبرنگاران آزاد به داخل مقرهای این سازمان ممنوع است و این مرز سرخی برای فرقه رجوی است که نباید هیچ خبرنگار مستقلی هرگز به درون این فرقه راه داده شود.

مریم رجوی و مسعود رجوی مرحوم، دو سمبل دیکتاتوری فرقه ای در عصر حاضر هستند که تاریخ در مورد جنایات و نسل کشی های وحشیانه آنها، بعدها مفصل خواهد گفت.

دستورات خودسوزی آنروزها در خیابان های اروپا برای شانتاژ و فشار به قضائیه فرانسه و حملات امروز مزدوران چشم و گوش بسته رجوی به یک نمایشگاه آزاد و قانونی در قلب اروپا، همه یک چیز را عیان می کنند: مجاهدین خلق یکی از اصلی ترین ناقضان حقوق بشر و پایمال کنندگان نظم و قانون درجهان هستند … امروز انتظار می رود، پلیس سوئد و قضائیه سوئد، با شدیدترین برخوردها با این حمله کنندگان به یک نمایشگاه قانونی، ثابت کند که اهل مماشات و سازش با ناقضان دمکراسی و تروریست ها نیست.

فرید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا