
*شنبه 6 اردیبهشت
در روز شنبه جمعاً 10 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:
حقوق زن و مرد در سازمان مجاهدین خلق – قسمت اول
… در ایران، مسئله حقوق زنان و تساوی حقوق زن و مرد همیشه مورد توجه بوده است.
عده ای به طور واقعی در راه احقاق حقوق زنان تلاش کردند و عده ای هم از این موضوع سوء استفاده کردند و تحت لوای حقوق زنان، اهداف خود را پیش بردند و از نیروی زنان و با شعارهای توخالی مطامع خودشان را پی گرفتند.
یکی از این گروه ها، سازمان مجاهدین خلق است که سالهاست داعیه حقوق خلق، حقوق بشر و تساوی حقوق زنان و مردان را داشته است. این درحالیست که ثابت شده است شعارها و عملکرد و رویکرد سران این گروه هیچ تناسبی با هم ندارند.
در مورد حقوق زنان در قانون آمده است حق مشارکت زنان در سیاست گذاری و قانونگذاری ، بهره مندی از برنامه ها و تسهیلات بهداشتی و درمانی ، حق زنان در انتخاب فرد و مرکز ارائه کننده خدمت در امر سلامت، حق بهره مندی از بهداشت و اطلاعات و آموزش های مورد نیاز، حق انتخاب آزادانه لباس و غیره، طبق اصل بیستم قانون اساسی زن و مرد به طور یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از حقوق انسانی و سیاسی، اقتصادی و فرهنگی برخوردارند و یا اینکه حقوق زنان معمولاٌ شامل تمامیت بدنی و خود مختاری، حق رای، حق کار، حق دستمزد برابر، حق مالکیت، حق تحصیل و شرکت در ارتش و حق ازدواج و ….است.
نشست هم اندیشی اعضای انجمن نجات البرز
… در این نشست که با هدف هم اندیشی و تحلیل شرایط اعضای حاضر در سازمان و خانواده های چشم انتظار این افراد برگزار شد، خواسته به حق خانواده ها برای ارتباط باعزیزان شان مطرح و راه های رسیدن به آن مورد بررسی قرار گرفت.
… سازمان تروریستی رجوی با ساختاری بسته، هرگونه ارتباط میان اعضا با خانواده های شان را قطع کرده است. اعضا در فضایی بسته و منزوی نگه داشته میشوند و دسترسی به تلفن، اینترنت، رسانه های آزاد ندارند. حتی نامه نگاری ممنوع است. هیچ امکانی برای دیدار حضوری با خانواده ها فراهم نمیشود و اسیران حتی از اخبار کشور خود نیز محروم اند. آنها در حصاری از سانسور، انزوا و تبلیغ یکسویه قرار دارند؛ حصاری که با واژه هایی چون “مقر”، “نشست تشکیلاتی”و “تعهد بی برگشت” بسته تر میشود.
در این میان خانواده ها سالهاست تنها خواسته ای ساده و انسانی دارند؛ تماس، دیدار یا شنیدن صدای عزیزانشان حتی اگر شده برای دقایقی کوتاه. اما این خواسته بدیهی، با دیواری از سکوت و انکار از سوی سران سازمان مواجه می شود.
نه سازمان های بین المللی پاسخ می دهند، نه مجامع حقوق بشری در برابر این نقض آشکار حقوق انسانی واکنش نشان می دهند…
نمونه ای از ساز و کار رجوی ها برای حفظ نیرو
تشکیلات مجاهدین خلق که تحت رهبری رجوی هر روز نسبت به روز قبل بیشتر در باتلاق جنایت ها و خیانت هایی که کرده اند فرو می رود، به چنان فلاکتی افتاده که رجوی ها تلاش می کنند برای حفظ نیروهای باقیمانده علاوه بر منزوی کردن از دنیای خارج از تشکیلات، آنان را با خوراک تبلیغاتی که اکثراً دروغین هستند سرپا نگه دارند. در چنین شرایطی صحبت از ارتش آزادیبخش بیشتر از آن که برای رجوی ها کارآیی داشته باشد موجب تمسخر و مضحکه آنها شده است. زیرا کسی نمی پذیرد دو هزار نفری که تقریبا تمام آنها به بیماری مبتلا هستند و رسیدگی درمانی درستی هم نمی شوند و بیشترشان افراد مسنی هستند که توان انجام بسیاری از کارها را ندارند، در درون تشکیلاتی که با خفت خلع سلاح و خلع لباس شده و از عراق و نزدیکی مرزهای ایران اخراج گردیده و در فاصله هزاران کیلومتری از مرز ایران جا داده شدند و علاوه بر اینها آنچنان اعضای آن از جهان بیرون از تشکیلات قطع شده اند که اگر کسی با آنها صحبت کند بی گمان به یاد داستان اصحاب کهف می افتد، یک نیروی قابل محاسبه باشند چه رسد به آن که یک نیروی نظامی و یک ارتش باشند.
بنابراین آنچه رجوی ها و دیگر سران تشکیلات رو به اضمحلال مجاهدین انجام می دهند اساسا خلاصه شده در جاسوسی و وطن فروشی و سیاه نمایی علیه ایران با هدف آن که مورد قبول اربابان قرار بگیرد…
زنان جدا شده از مجاهدین در معرض تهدید خانه های تیمی در آلبانی
… رسالت انجمن نجات و خانوادههای فعال در آن ایجاب میکند که بیش از گذشته برای رها کردن زنان گرفتار در تشکیلات رجوی تلاش کنند. به نظر میرسد که لازم است پدران و مادرانی که سالهاست در حسرت دیدار یا تماس تلفنی با دخترانشان هستند و خواهران و برادرانی که دلتنگ خواهران گرفتار خود هستند، تلاشهای خود برای رهایی عزیزانشان را بیشتر کند.
پیگیری حقوقی وضعیت زنان گرفتار در اشرف 3 در مجامع بین المللی، تلاش برای ارتباط گرفتن با آنان از طریق نامه نگاری، ارسال پیامهای صوتی و ویدئویی و انتشار آنها در فضای مجازی و اقدامات عملی برای جلب حمایت نهادهای حقوق بشری بین المللی، میتواند از تاثیر فضای سرکوب و خفقانی که سران تشکیلات برای زنان ایجاد میکنند بکاهد.
همچنین، خانواده ها باید از هر طریق ممکن به فرزندان دختری که گرفتار مجاهدین خلق هستند، اطمینان بدهند که در صورت خروج از اشرف 3 و قطع ارتباط با مجاهدین خلق برای پیوستن آنها به جهان آزاد از آنها حمایت خواهند کرد و زندگی آزادانه چه در ایران، چه در آلبانی و چه در هر کشور سومی بدون فشار تشکیلاتی مجاهدین را برای آنها به تصویر بکشند.
*یکشنبه 7 اردیبهشت
4 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:
ساکنان برزخ – مستندی که مجاهدین خلق را آشفته کرد
… مرتضی جعفری کارگردان و مستند ساز حرفه ای که خارج از ایران زندگی می کند به نظر من جزء این دسته از انسان های شجاعی است که به عنوان یک هنرمند تصاویری از یک تراژدی تلخ انسانی در کمپ مجاهدین خلق را برای نجات اعضای گرفتار در کمپ فرقه رجوی به تصویر کشیده است.
مستند ساکنان برزخ به کارگردانی مرتضی جعفری و توسط شرکت Sevencoal Productions تهیه و تولید شده است.
این فیلم روایتگر اسارت و آزادی اعضای مجاهدین خلق در تیرانا پایتخت کشور آلبانیست. به تازگی مجاهدین خلق که درعالم کاذب خود مدعی آزادی قلم و بیان هستند در سایت های وابسته خود به خاطر تولید آن به کارگردان مستند تاخته و او را مزدور وزارت اطلاعات خوانده است… در آینده نه چندان دور چنانچه توافقی بین ایران و آمریکا درمذکرات فیما بین درکار باشد شک نکنید مجاهدین خلق ترامپ را نیز مزدور وزارت اطلاعات خواهد نامید…
بررسی حقوق زن و مرد در سازمان مجاهدین – قسمت پایانی
… در مورد برابری کامل زنان و مردان باید عنوان داشت در مناسبات سازمانی اصلاٌ شما چنین فضایی را احساس نمی کنید بعد از بحث جدایی و طلاق اجباری در بند دال یعنی هژمونی زنان ، بر مسند قدرت قرار گرفتند و قدرت امور به دست زنان سپرده شد .
البته این کار بیشتر نمایشی بود چون زنان مسئول قدرت تصمیم گیری نداشتند و هر چیزی که از سرکرده سازمان گفته می باشد باید اطاعت می کردند. زنان مجبور شدند به طلاق اجباری تن بدهند و دیگر جرات دیدن فرزندان خود را نداشتند و اگر به طور اتفاقی شوهران سابق خود را می دیدند می بایست در نشست های غسل هفتگی جواب می دادند که چرا مرز سرخ را رد کرده اند!
زنان در درون سازمان حق انتخاب شوهر را نداشتند و ازدواج بر اساس چیزی که تشکیلات می گفت انجام می گرفت و مردی که به زن معرفی می شد زن به اجبار باید قبول می کرد که با وی ازدواج کند یعنی سلب اختبار از زن.
در مورد پوشش زنان در درون سازمان آنان مجبور بودند همه یک نوع لباس بپوشند و کسی حق انتخاب نوع و رنگ پوشش خود را ندارد.
البته این قوانین قرون وسطایی شامل زنان نمی شود، مردان نیز به همان اندازه باید مانند برده گوش به فرمان باشند و قدرت تصمیم گیری هم از آنان گرفته شده است بطور مثال مردان حق استفاده از ادوکلن بعد از تراشیدن ریش خود را ندارند، مردها هم همچون زنان حق انتخاب نوع و رنگ لباسشان را ندارند. حق ندارند به زن و زندگی فکر کنند. آنها هم مجبور شدند همسران شان را طلاق بدهند و برای خوش آمد سران فرقه آنها را مورد هتاکی قرار بدهند…
*دوشنبه 8 اردیبهشت
در این روز کلاً 8 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:
در تشکیلات مجاهدین خلق کرامت انسانی نادیده گرفته می شود
… در تشکیلات مجاهدین خلق به ظاهر حرف از حقوق بشر و دموکراسی زده می شود ولی در عمل تمام اینها نادیده گرفته می شوند. وقتی فردی به درون تشکیلات وارد می شود باید از تمام ارزشهای انسانی تهی شود و هیچ ارزشی برای خودش قائل نباشد و هر چیزی که سران سازمان به وی القا می کنند بپذیرد. راستگویی و صداقت و مهربانی و …..صفات خوب انسانی جایش را به دروغ و خیانت و جنایت می دهد.
… عضو سازمان مجاهدین خلق نمی تواند هیچ سوالی داشته باشد و هر چه که سران این تشکیلات می گویند باید بپذیرد .
در برابر سوالات افراد با شکنجه و توهین و تحقیر رو به رو هستند نه اینکه جرمی مرتکب شده باشند فقط در مقابل یک سؤال!
هر ذهن باز و سازنده ای می تواند درک کند که عملکرد و قوانین سازمان مجاهدین خلق در تضاد کامل با حقوق بشر و کرامت انسانی است و نه تنها ارزش و عزت انسانها در این گروه پایمال میشود بلکه اعضایش را از یک زندگی نرمال و عادی محروم کرده است…
دغل بازی اخیر مریم رجوی
از مدتها قبل سازمان مافیایی مجاهدین خلق تلاش کرد تا با جار و جنجال فراوان خبر حمایت هزار شهردار فرانسوی از فراخوان مریم رجوی را پخش کند و روی ان مانور بدهد و برای خودش وجهه بخرد. چیزی که ندارد و به این ترفندها هم به دستش نمی آید.
در نهایت در 22 فروردین 1404 این شوی مسخره آغاز به کار کرد. البته به محتوای این کنفرانس کار نداریم و قصد داریم به این نکته اشاره کنیم آیا اصلاٌ شهرداری حضور داشته و آیا اینکه تعداد شان به هزار نفر می رسید یا خیر
بعد از بررسی سایت های سازمان چیزی که مشاهده کردم حقه بازی رجوی بود. او سعی کرد با دستگاه تبلیغاتی خود این گونه نشان دهد تعداد هزار شهردار در برنامه حضور داشته اند! اکنون قصد داریم به نفراتی که به اسم شهردار در کنفرانس حضور داشتند اشاره کنیم تا مشخص شود که تعداد شهرداری های مشارکت کننده به انگشتان یک دست هم نمی رسیده است چه بسرد به هزار تا!
… شیوه کار دستگاه تبلیغاتی رجوی این گونه است و با جار و جنجال کردن و بزرگ کردن خبر سعی می کند در ذهن افراد فرو کند برگزاری کنفرانس پاریس بسیار مهم بوده است در حالی که به وقتش در موقع اخراج از فرانسه هیچ کدام از همین شخصیت ها از آنان حمایت نمی کنند…
فریب ترول های مجاهدین خلق را بی اثر کنیم
… نسل زد، نسلی دیجیتال است؛ آنان با اینترنت، شبکههای اجتماعی و ارتباطات آنلاین رشد کردهاند. این نسل به دلیل دسترسی آسان به اطلاعات، سرعت بالای تبادل دادهها و روحیه کنجکاوی، از ظرفیتهای بینظیری برای رشد و آگاهی برخوردارند، اما در عین حال، همین ویژگیها آنان را در برابر جنگهای روانی، دروغپردازیها و تبلیغات مسموم گروههای انحرافی آسیبپذیر میکند.
یکی از خطرناکترین این گروهها، فرقه تروریستی رجوی است. این فرقه، که سابقهای تاریک در اقدامات خشونتآمیز، جاسوسی و خیانت به ملت ایران دارد، در سالهای اخیر تمرکز ویژهای بر فعالیت در شبکههای اجتماعی گذاشته است. آنها با استفاده از نامهای جعلی، صفحات ساختگی، اخبار دروغین و محتوای فریبنده تلاش میکنند تا اذهان نسل جوان، بهویژه نسل زد را هدف قرار دهند.
… این فرقه میکوشد با ایجاد فضای بیاعتمادی، تحریف واقعیتها، سیاهنمایی، و سوءاستفاده از دغدغههای اجتماعی نسل جوان، چهره خود را تطهیر کرده و حمایتهای خاموشی را برای اهداف شوم خود جذب کند. در این مسیر، آنان از روشهای نوین جنگ روانی بهره میگیرند؛ روشهایی که در ظاهر “حقطلبی” و “آزادیخواهی” جلوه میکند اما در باطن، چیزی جز فریب و سوءاستفاده نیست…
روش های رذیلانه تشکیلات مجاهدین خلق برای جلوگیری از فرار اعضا
… مدتی بعد از اینکه همه نیروهای مجاهدین خلق توسط آمریکایی ها بعد از خلع سلاح و خلع لباس در قرارگاه اشرف محدود شده بودند، حدود یک ساعت بعد از غروب آفتاب، گفته شد که یک نفر فرار کرده و همه باید دنبال او بگردیم. ما را به پارکینگ خودروها بردند اما هرچه منتظر ماندیم اجازه حرکت صادر نشد. بعد از حدود 45 دقیقه انتظار به ما گفتند که برنامه منتفی است. برای ما مشخص نبود که آیا این فرد موفق به فرار شده است یا نه؟ همان شب با یکی از نفرات قدیمی به نام شکرالله ربیعی اهل ماهشهر که تازه به قسمت پشتیبانی مرکزمان آمده بود نگهبان بودیم. شکرالله قبلاً در بخش روابط کار کرده بود. بخش روابط بخشی بود که ارتباط با افسران عراقی مستقر در قرارگاه های مجاهدین را برعهده داشت و سر و کارشان کلاً با عراقی ها بود. شکرالله گفت “ببین سازمان چقدر بدبخت شده است. آمریکایی ها اجازه ندادند که ماشین های سازمان بدنبال فرد متواری بروند. در زمان صدام اگر کسی فرار می کرد قسمت روابط عکس او را سریعاً به استخبارات و مخابرات (سازمان های امنیت ارتش و کشور عراق) و شیوخ منطقه می داد و به آنها می گفتند که این فرد یک تروریست است که از طرف رژیم ایران برای عملیات تروریستی به اینجا آمده است. آنها برای گرفتن این نفر بسیج می شدند و بیشتر مواقع موفق به یافتن فرد متواری می شدند، اما حالا آمریکایی ها حتی اجازه نمی دهند ما ماشین های مان را برای اینکه دنبال فرد متواری بگردیم، از درب قرارگاه خارج کنیم.”…
*سه شنبه 9 اردیبهشت
در این روز 5 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:
مستند ساکنان برزخ پیش از اکران رجوی را به برزخ برد
پس از اکران چه می شود؟!!
… فیلم مستند “ساکنان برزخ” برای نخستینبار، تصویری زنده و بیسانسور از واقعیتهای تلخ حاکم بر زندگی اسیران فرقه رجوی در آلبانی به نمایش میگذارد؛ از جمله بازدید از گورستان قربانیان که با مظلومیت و غربت، قربانی جاهطلبی و خشونت این گروه تروریستی شدهاند. آقای جعفری با شجاعت و تعهد انسانی، دوربین خود را به جایی برده که کمتر خبرنگاری جرأت قدم گذاشتن در آن را داشته است.
اما همانگونه که انتظار میرفت، سازمان مجاهدین که در برابر هر صدای حقطلبانهای تنها سلاحش تهمت و دروغ پراکنی است، از ترس افشای حقیقت، در رسانه بیبیننده خود موسوم به سیمای آزادی و در شبکههای اجتماعی، به جای پاسخگویی، به توهین و نسبتهای کذب متوسل شده است. در اقدامی سخیف و نخنما، این کارگردان مستقل و مردمی را وابسته به نهادهای امنیتی ایران خواندهاند؛ حربهای تکراری که سران سازمان مجاهدین خلق همواره برای خاموش کردن صدای مخالفانش به کار بسته اند.
… “ساکنان برزخ” نه فقط روایتی از درد و رنج قربانیان، بلکه سندی زنده برای تاریخ است؛ سندی از خیانت، خشونت، بردگی مدرن، و نادیده گرفتن ابتداییترین حقوق انسانی. این فیلم، پلی است از درد به امید؛ از برزخ به رهایی…
*چهارشنبه 10 اردیبهشت
در این روز مجموعاً 9 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:
روز جهانی کارگر و استثمار ساختاری در تشکیلات رجوی؛ از ایدئولوژی تا بیگاری
… ایدئولوژی میتواند به ابزاری برای بهرهکشی مطلق بدل شود و افراد را در نظامی شبهبردهداری قرار دهد… در تشکل های ایدئولوژیک الگوهای عمیقتری از بهرهکشی انسانی رقم زده شده است. یکی از نمونههای مهم در این زمینه، وضعیت داخلی نیروهای تشکیلات رجوی است؛ جایی که کار نه وسیلهای برای تولید، بلکه ابزاری برای کنترل دائمی اعضا و سرکوب هویت فردی شان و از بین بردن توان جسمی آنها بوده است… رهبران این تشکیلات از بیکار بودن افراد وحشت دارند و تحلیل شان این است که اگر ذهن افراد از کار خالی شود، امکان بازگشت به خودآگاهی، احساسات انسانی و خاطرات گذشته پدید میآید و زمینه ساز خروج شان از فرقه خواهد شد… تشکیلاتی که بنیادش براساس هدف وسیله را توجیه می کند بنا شده است. انسان هم در راستای اهداف رجوی وطن فروش یک ابزار است… کار در این فرقه، نه برای تأمین معاش، بلکه ابزاری برای کنترل ذهن، فرسایش روان و نابودی هویت انسانی بود… استثمار نیروی کار، تنها در کارخانهها یا مزارع اتفاق نمیافتد، بلکه در درون گروههای ایدئولوژیک نیز میتواند به شدت فاجعه بار و ضد انسانی باشد.
نگاهی به نقض حقوق کارگران در تشکیلات رجوی
به مناسبت روز جهانی کارگر
… درون اردوگاههای تحت کنترل تشکیلات مجاهدین، به ویژه در مقر سابق اشرف و اکنون در آلبانی، اعضای نگونبخت در شرایطی شبیه به بردهداری نوین و کار اجباری زندگی میکنند. این افراد، که بسیاری از آنها از طبقات کارگر جامعه بودهاند، با وعدههای دروغین جذب و سپس بدون دستمزد، بدون بیمه، بدون آزادی، بدون امکان تماس با خانواده و بدون حق اعتراض، به کار گرفته شدهاند؛ گویی تنها ابزاری هستند در خدمت اهداف سیاسی سران فرقه.
این نوع بهرهکشی که میتوان آن را نمونهای از بردگی مدرن دانست، در تضاد کامل با اصول روز جهانی کارگر است؛ روزی که برای دفاع از کرامت انسانی و حقوق بنیادین کارگران پایهگذاری شده است…
به یاد معلمانی که در عملیات مسلحانه مجاهدین خلق ترور شدند
به مناسبت بزرگداشت روز معلم
… در تاریخ معاصر ایران، حوادث تلخی نیز رقم خورده است که نشان از دشمنی برخی جریانهای تندرو با این قشر شریف دارد. یکی از جنایتبارترین دورهها، اقدامات خشونتطلبانه و تروریستی سازمان مجاهدین خلق در دهه ۶۰ بود؛ گروهی که با دست زدن به عملیات مسلحانه، دهها تن از معلمان را در نقاط مختلف کشور هدف قرار داد.
در سالهای پرآشوب آن دوره، معلمانی که در جهت آموزش و تربیت سالم گام برمیداشتند، بهویژه مورد خشم و کینه این گروه قرار گرفتند. گزارشهای متعدد حاکی از آن است که دهها معلم در استانهایی چون کردستان، کرمانشاه، تهران، خوزستان و آذربایجان غربی، هدف ترور یا تهدید قرار گرفتند…
رویکرد تشکیلات مجاهدین خلق در حادثه اسکله شهید رجایی بندرعباس
… خبرگزاری ها با تحلیل ها و تفسیرهای متفاوتی این واقعه را پوشش خبری دادند. رویکردها متفاوت بود. و یکی از رویکردهای جالب مربوط به سازمان مجاهدین خلق بود. سازمان مجاهدین خلق همواره خود را مدافع حقوق مردم ایران می نامد و سنگ شان را به سینه می زند و مدام از نقض حقوق بشری می گوید که ملت ایران درگیرش هستند. اما در برهه های مختلف دم خروس بیرون می زند و مشخص می شود که از ادعا تا عمل چقدر فاصله هست.
… جایی که اذهان مردم به قدر کافی آشته و پریشان خاطر شده و به خاطر هم وطنان شان غمگی و محزون هستند، سران سازمان عوامل خود را به کار گرفتند تا با دروغ پراکنی و نشر اکاذیب ذهن مردم را آشفته تر از قبل کنند. بازار شایعات را داغ کردند و هر لحظه دروغی دیگر در فضای مجازی منتشر کردند.
تشکیلات مجاهدین، همچون همیشه تمرکزشان را گذاشته اند بر روی تشویش هر چه بیشتر اذهان عمومی مردم و آشفته کردن جو حاکم بر جامعه تا بتوانند راحت تر بر موج حوادث سوار شوند و مطامع قدرت طلبانه خود را پیش ببرند.
تروریسم خبری یکی از خطرات جدی است که فرقه رجوی از آن برای پیشبرد اهداف خود استفاده میکند. در ماجرای انفجارها در اسکله شهید رجایی، این فرقه با تحریف واقعیتها و انتشار اخبار نادرست سعی دارند تا شرایط امنیتی ایران را در سطح جهانی تحتالشعاع قرار دهند. تنها راه مقابله با این نوع اقدامات، ارتقاء آگاهی عمومی و حساسیت نسبت به اطلاعات منتشره است.
اشک تمساح رجوی ها برای قربانیان حادثه ی بندرعباس
حوادث غیرطبیعی، متاسفانه جزیی از زندگی اجتماعی است که در هر جامعه ای معمول است و اتفاقاتی است که امکان وقوع آن در هر جایی از این کره ی خاکی متصور است، اما آنچه که می توان از وقوع آن جلوگیری کرد، فجایعی است که در فرقه ی ضدبشری رجوی عامدانه و آگاهانه دستور وقوع آنها صادر می شود. تمام اعضای سازمان با دستور رهبری این سازمان سالهاست که در سرکوبی مضاعف، تحت استثمار هستند.
اگر واقعا دل رهبران این گروه بسته، به حال انسان ها می سوزد، بهتر است در درجه ی اول دربهای این سازمان را باز بگذارند تا هر کس خواست در فرقه بماند و هرکس خواست جدا شود. آزادیهای فردی در حالی دراین سازمان هر روز به قربانگاه فرستاده می شوند که می توان جلوی آن را گرفت…
رویکرد تشکیلات مجاهدین خلق در حادثه اسکله شهید رجایی بندرعباس
… خبرگزاری ها با تحلیل ها و تفسیرهای متفاوتی این واقعه را پوشش خبری دادند. رویکردها متفاوت بود. و یکی از رویکردهای جالب مربوط به سازمان مجاهدین خلق بود. سازمان مجاهدین خلق همواره خود را مدافع حقوق مردم ایران می نامد و سنگ شان را به سینه می زند و مدام از نقض حقوق بشری می گوید که ملت ایران درگیرش هستند. اما در برهه های مختلف دم خروس بیرون می زند و مشخص می شود که از ادعا تا عمل چقدر فاصله هست.
… تشکیلات مجاهدین، همچون همیشه تمرکزشان را گذاشته اند بر روی تشویش هر چه بیشتر اذهان عمومی مردم و آشفته کردن جو حاکم بر جامعه تا بتوانند راحت تر بر موج حوادث سوار شوند و مطامع قدرت طلبانه خود را پیش ببرند.
تروریسم خبری یکی از خطرات جدی است که فرقه رجوی از آن برای پیشبرد اهداف خود استفاده میکند. در ماجرای انفجارها در اسکله شهید رجایی، این فرقه با تحریف واقعیتها و انتشار اخبار نادرست سعی دارند تا شرایط امنیتی ایران را در سطح جهانی تحتالشعاع قرار دهند. تنها راه مقابله با این نوع اقدامات، ارتقاء آگاهی عمومی و حساسیت نسبت به اطلاعات منتشره است.