نشست هم اندیشی اعضای انجمن نجات البرز

هفته گذشته نشستی با حضور جمعی از اعضای نجات یافته از سازمان مجاهدین خلق در دفتر انجمن نجات البرز برگزار گردید.

در این نشست که با هدف هم اندیشی و تحلیل شرایط اعضای حاضر در  سازمان و خانواده های چشم انتظار این افراد برگزار شد، خواسته به حق خانواده ها برای ارتباط باعزیزان شان مطرح و راه های رسیدن به آن مورد بررسی قرار گرفت.

در گوشه گوشه ایران پهناور، خانه هایی هستند که در و دیوارش بوی فراق می دهد. بوی چشم انتظاری و دلتنگی.

چه بسیار مادرانی که قاب عکس فرزندانشان را در بغل گرفته و هر صبح غبار میگیرند، پدرانی که هر صدای تلفن را با امیدی لرزان پاسخ میدهند که شاید خبری از فرزند خود بشنوند. چه بسیار هستند فرزندانی که از حمایت پدر محروم ماندند.

این جا سخن از هزاران خانواده ایرانی است که عزیزانشان سالهاست در اسارت فرقۀ رجوی، در بی خبری مطلق، گرفتارند. سازمان تروریستی رجوی با ساختاری بسته، هرگونه ارتباط میان اعضا با خانواده های شان را قطع کرده است. اعضا در فضایی بسته و منزوی نگه داشته میشوند و دسترسی به تلفن، اینترنت، رسانه های آزاد ندارند. حتی نامه نگاری ممنوع است. هیچ امکانی برای دیدار حضوری با خانواده ها فراهم نمیشود و اسیران حتی از اخبار کشور خود نیز محروم اند. آنها در حصاری از سانسور، انزوا و تبلیغ یکسویه قرار دارند؛ حصاری که با واژه هایی چون “مقر”،” نشست تشکیلاتی” و” تعهد بی برگشت ” بسته تر میشود.

در این میان خانواده ها سالهاست تنها خواسته ای ساده و انسانی دارند؛ تماس، دیدار یا شنیدن صدای عزیزانشان حتی اگر شده برای دقایقی کوتاه. اما این خواسته بدیهی، با دیواری از سکوت و انکار از سوی سران سازمان مواجه می شود.

نه سازمان های بین المللی پاسخ می دهند، نه مجامع حقوق بشری در برابر این نقض آشکار حقوق انسانی واکنش نشان میدهند. چشم انتظاری خاموش، تنها واژه  نیست بلکه زخمی است که هر روز در دل صدها خانواده تازه میشود. مادری که هرشب با نام فرزندش به خواب میرود و با اشک بیدار میشود.

پدری که آخرین عکس فرزندش را به قلب خود می فشارد و فرزندانی که حتی یادشان نمی آید صدای پدر و مادر چگونه بوده است. خانواده هایی هستند که نفس میکشند، اما زندگی نمی کنند.

خانم فاطمه محبتی اهل کرج ۶۵ سال سن دارد. ایشان ۲۲ سال است که از دخترش بی خبر است. هر روز صبح با عکس دخترش چشم باز می کند و شب با آرزوی دیدارش به خواب می رود.

و این تنها بک نمونه از ظلمی است که رجوی بر پدران و مادران تحمیل کرده است.

ولی غفاری، فریدون ابراهیمی و علی محمدی به عنوان جداشدگان از سازمان تروریستی مجاهدین خلق و با سابقه سالها اسارت در تشکیلات رجوی توضیح دادند که چگونه در طی سالهای حضورشان در تشکیلات رجوی مورد ظلم واقع شدند و تحت فشارهای مختلف روحی و جسمی قرار داشتند. آنها توضیح دادند که چگونه سران سازمان سعی داشتند با تکرار مداوم مفاهیمی چون “خیانت خانواده”، ” دشمنی با بیرون” و ” برگشت ناپذیری” هرگونه احساس پیوند عاطفی و خانوادگی را از بین ببرد.

فریدون ابراهیمی: بسیاری از اعضا حتی نمی دانند که خانواده هایشان زنده اند. این جدا افتادگی اجباری ، نقضی آشکار از حقوق بنیادین بشر است.

علی محمدی در ادامه گفت: براستی چشم انتظاری خانواده ها رنجی است که واژها از بیان آن قاصرند. ولی غفاری درباره خواسته به حق خانواده ها گفت: خواسته خانواده ها که یک تماس تلفنی  و یک دیدار کوتاه است نه خواسته سیاسی است و نه جناحی، بلکه صرفا انسانی است.

این نشست هم اندیشی، نه تنها بستری برای تحلیل و گفتگو بلکه تلاشی بود برای بازتاب صدای پدران، مادران و فرزندان چشم انتظار و روایت تلخ کسانی که در فراق، عمر می گذرانند.

جداشدگان عضو انجمن نجات مرکز البرز

 

.

 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا