سلسله گفتگوهای انجمن نجات با اسیران پیوستی به سازمان مجاهدین خلق – قسمت سوم

گفتگوی بخشعلی علیزاده با صمد اسکندری

پس از عملیات فروغ جاویدان (مرصاد) که حدود دوهزار نفر از اعضا و کادرهای سازمان مجاهدین خلق کشته شدند، پادگان اشرف خلوت شده بود. سران سازمان که با معضل کمبود نیرو مواجه بودند با همکاری صدام به اردوگاه‌های اسرای ایرانی رفتند و با وعده‌های دروغ تعداد زیادی از اسرا را به پادگان اشرف کشاندند. رئیس هیات انتقال اسرا از اردوگاه‌های عراقی، مهدی ابریشمچی بود. تعدادی از اسرای ایرانی که کمترین شناختی از تشکیلات مجاهدین خلق نداشتند برای گریختن از فشارهای طاقت‌فرسای عراقی‌ها فریب وعده‌های ابریشمچی را خوردند. بعد از شکنجه اسرای ایرانی توسط بعثی‌ها بخش دیگر این سناریو توسط عوامل سازمان مجاهدین خلق اجرا می‌شد. ابریشمچی با هماهنگی عراقی‌ها در اردوگاه‌های محل نگهداری اسیران ایرانی تردد داشت و با سخنرانی‌های خود برنامه فریب و جذب عده‌ای از اسرا را دنبال می‌کرد.

انجمن نجات طی سلسله گفتگوهای اختصاصی با تنی چند از دوستانی که تجربه دو اسارت یعنی اسارت در اردوگاه نیروهای بعث عراق و اسارت در اردوگاه سازمان مجاهدین خلق را از سر گذرانده اند، به بررسی روشهای اغفال و فریب اسرای جنگ تحمیلی توسط سازمان مجاهدین در عراق می پردازد.

میهمانان این قسمت از سلسله گفتگوها آقایان بخشعلی علیزاده و صمد اسکندری هستند. علیزاده در جبهه جنوب و در مرز موسیان مشغول گذراندن خدمت سربازی بوده که به اسارت نیروهای عراقی در می آید: در بحبوحه جنگ ایران وعراق به خدمت سربازی رفتم. بسیار مشتاق بودم که در جبهه باشم زیرا مثل هر ایرانی باغیرتی تحمل تجاوز بیگانه به خاک وطن را نداشتم.
تهاجم نیروهای عراقی و حس میهن پرستی صمد اسکندری را هم راهی میدان جنگ و منطقه عملیاتی مهران میکند. او پس از مدتی به اسارت نیروهای بعثی درمی آید: دوران اسارت بسیار سخت بود. 6 ماه در استخبارات عراق در انفرادی بودم به همراه اعمال شاقه.
او سپس به کمپ الرمادی منتقل می شود.

جهنم تمام عیار

علیزاده و اسکندری هر دو تجربه حضور در کمپ الرمادی عراق را دارند. آنها فضای حاکم بر اردوگاه را فضایی آکنده از خفقان و شکنجه و توهین و تحقیر توصیف می کنند. فضایی که برخوردهای غیرانسانی در آن بیداد می کند.

حضور مجاهدین خلق در اردوگاه های اسرا

عوامل سازمان مجاهدین خلق به دو شکل در اردوگاه های اسرای ایرانی در عراق حضورو فعالیت داشتند : یکی به شکل مخفی و غیرعلنی و با هدف نفوذ در میان اسرا و دیگری به شکل رسمی و با تریبون برای فریب افراد بی تجربه با وعده و وعید
اسکندری می گوید: یکی از این افراد نفوذی فیروز رازقیان بود. بعد از مدتی همه اسرا او را می شناختند که به مجاهدین خلق وصل است. مدام کتاب های فرقه را تبلیغ می کرد و از اسرا می خواست تا برنامه های سیمای مقاومت را نگاه کنند.
این نفوذی ها همچنین برنامه های اسرا را به نیروهای بعثی لو می دادند و باعث شکنجه بیشتر افراد می شدند. اعضای مجاهدین خلق همچنین در شکنجه و کتک کاری اسرا نیز حضور فعال داشتند.

نحوه اطلاع رسانی و تبلیغات سازمان مجاهدین خلق

اسکندری میگوید ما هیچ شناختی نسبت به سازمان نداشتیم. عراقی ها به ما کتاب هایی در مورد سازمان می دادند و به اجبار باید مطالعه می کردیم. من هم کم سن و سال بودم و شرایط اسارت برایم بسیار سنگین بود. اسکندری در رابطه با نحوه سوءاستفاده عوامل مجاهدین خلق از شرایط بد اسرا در اردوگاه های جنگی مطالبی بیان می کند.
یکی دیگر از شگردهای سازمان قلب واقعیت ها بود. آنها به دروغ عنوان می کردند که از پایگاه مردمی خوبی در ایران برخوردارند.
علیزاده درباره حضور مسئولین روابط عمومی مجاهدین خلق در اردگاه های اسرا می گوید عباس داوری ، بیژن، صفر، حسین مدنی و مهدی ابریشمچی از جمله افرادی بودند که به اردوگاه ها رفت و آمد می کردند: با دو یا سه لندکروز مدل بالا می امدند و فرمانده اردوگاه از آنها استقبال میکرد و ما که از دور می دیدیم می فهمیدیم که این ها عناصر کلیدی و بالارتبه ای هستند.
اینها پشت میکروفن میرفتند و خود را معرفی می کردند و می گفتند که برای کمک به ما اسرا آمده اند.

اعتراض به حضور عوامل مجاهدین در اردوگاه ها

از اسرا بودند کسانی که شناخت بیشتری نسبت به سازمان مجاهدین خلق داشتند. این افراد سعی می کردند دیگران را نسبت به نیرنگ اینها آگاه کنند: “با شعار مرگ بر منافق سعی داشتند آگاه سازی کنند”. اگر چه سیستم مغزشویی حرفه ای این ها درکنار شرایط بسیار سخت و شکننده حاکم بر اردوگاه ها و همچنین همکاری های نیروهای بعثی دست به دست هم داد تا تعداد نسبتاً زیادی از اسرا طعمه فریب فرقه شوند.

برای دانلود اینجا را کلیک کنید.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا