تغییر شعار اعتراضات توسط فرقه رجوی

برنتافتن و تغییر شعار “زن، زندگی، آزادی” که در برخی اجتماعات اعتراضی اخیر در داخل و خارج از کشور مطرح شده است به ”ایران، مریم، آزادی” به ‌خوبی دیدگاه فرقه تروریستی خطرناک رجوی را جلوه ‌گر می‌کند.

پرداختن بیش از حد فرقه مجاهدین خلق به مسئله زن و به‌کارگیری زنان در مسئولیت‌های سازمانی و فرقه‌ای و همچنین استفاده در شعار، نباید برای ما گمراه‌ کننده باشد. معمولاً همه فرقه‌ها برای بهره‌کشی و استثمار و به‌کارگیری انرژی زنان برنامه دارند. آنها معتقدند که قرار دادن زنان در موقعیت اجتماعی جدید بخصوص اگر قبل‌تر در موقعیت اجتماعی تعریف نشده و بی هویتی باشند می‌تواند انرژی زیادی از آنها استخراج کند. در فرقه‌های جدید نئولیبرالی که بر بازاریابی شبکه‌ای استوار است حتی قبل از اعطای موقعیت جدید سعی می‌کنند با تبلیغات جهت‌دار زنان را بدون موقعیت و….نشان دهند.

فرقه‌ها نقش ذاتی زن را به‌عنوان یک مادر، یک خواهر، یک همسر به سخره می‌گیرند تا بتوانند به‌عنوان یک فعال فرقه‌ای به آنها نقش مؤثر اجتماعی اعطا کنند. امری که با تصاحب توسط رهبر فرقه تکمیل می‌شود. البته این موضوع درباره مردان نیز مصداق دارد و مثلاً هیچ فرقه‌ای تمایل ندارد مردان عضوش نقش پدر، برادر، عمو و…داشته باشد.

رجوی بعد از سال‌ها تحقیر زنان در فرقه با دادن نقش و مسئولیت آنها را به کار گرفت و تصاحب کرد. نمونه‌های تحقیر در مجاهدین خلق را می‌توان به‌ خط ‌کردن زنان برای دست زدن و شادی نسبت به مردان در هنگام رفت‌ و برگشت از مأموریت‌های نظامی یا گفتن جوک‌هایی که نادانی زنان را در برداشت بود. مثلاً مسعود رجوی خطاب به زهرا مریخی گفته بود که از کار نظامی همین‌قدر بی‌اطلاع است که فکر می‌کرد باز کردن ماسوره خمپاره دودزا باعث می‌شود دودش خارج شود و این در حالی بود که خود مسعود رجوی اصلاً اطلاع نظامی درباره هیچ سلاح و مهماتی نداشت. اما اینها همه مقدماتی بودند که زنان نقش اجتماعی جدیدشان را در مسئولیت قدر بدانند و انرژی بگذارند. البته تز فرقه‌ای مسعود رجوی که بارها گفته بود این انرژی گذاری را تکمیل می‌کرد. او معتقد بود اگر در راهی که وارد شده‌اند هزینه بپردازند بیشتر انرژی می‌گذارند و ماندگارتر خواهند شد. هر چه مشقت و سختی بیشتر، نتیجه‌اش انرژی و تلاش و ماندگاری بیشتر و البته دوری از خانواده و فرزند و شرایط سخت‌کاری و عقیم کردن و نشست‌های طاقت‌فرسا در نهایت به‌کارگیری به‌عنوان همسر همه در این راستا بود.

مسعود رجوی

فرقه مجاهدین خلق ارتجاعی‌تر از آن است که زن و زندگی و آزادی را به رسمیت بشناسد. این فرقه و رهبری‌اش با این هر سه مخالف است. این شعار دقیقاً ناقض ارزش‌های فرقه‌ای آنهاست.

وقتی از مریم رجوی در فرقه صحبت می‌شود؛ منظور یک زن نیست که در جایگاه رهبری بودن یا ریاست‌جمهوری‌اش خوشحالمان کند. مریم رجوی دقیقاً یک الگوی طراز فرقه است. یک ابزار است و یک خدمت دهنده به رهبری فرقه. او وسیله‌ای است که خود رهبر فرقه نصب‌کرده و به او جایگاه داده به‌خاطر تمکین و تملک! او کسی است که دائم از رهبری فرقه یاد می‌کند و حتی برای حرمسرای رهبری فرقه زنان را مهیا و ثبت‌نام می‌کند. او زن نیست هیچ‌کدام از زنان هم نقش زن ندارند و البته زندگی هم در فرقه معنایی ندارد، زنانی که برای زندگی تمایلی نشان دهند یا به‌اجبار مورد عمل جراحی رحم قرار می‌گیرند یا مثل ده‌ها زن دیگر از جمله بهناز و مرضیه و مهین و فریده موذیانه به قتل می‌رسند و به اسم مرگ در اثر یک بیماری قدیمی و غیرقابل‌درمان دفن می‌شوند. البته آزادی هم برای مجاهدین خلق تنها کاربرد سیاسی یک شعار را دارد و نه به آن معتقدند و نه به کار گرفته‌اند. نمونه و الگوی کوچک اجتماع اسیران فرقه به معنای دقیق کلمه از تمام مواهب آزادی محروم‌اند. انتخاب نوع پوشش، زبان، ملاقات با خانواده، گفتگو با دوستان، مطالعه، نحوه زندگی و حتی افکار شخصی آنها هم به‌شدت رصد می‌شود.

با توجه‌ به مطالب گفته شده و صدها نکته ناگفته مجاهدین خلق و مریم رجوی باید شعار “زن، زندگی، آزادی” را توهین و نفی خودشان قلمداد کنند و با آن عناد ورزند و در حذف آن بکوشند. البته شعاری که جایگزین کرده‌اند برای آنها خطری ندارد و خواسته‌هایشان را تأمین می‌کند. شعار ایران مریم آزادی مثل شعار “خدا، شاه، میهن” که فقط حس قدرت‌طلبی شاه را تأمین می‌کرد و نه ضامن تمامیت ارضی ایران بود و نه ربطی به خدا داشت و می‌شد با آن شعار بحرین را بخشید و…. شعار مجاهدین خلق هم فقط قدرت‌طلبی و تمامیت‌خواهی مجاهدین خلق را پوشش می‌دهد و بس …

سامان نجاتی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا