نامه حسن زنگنه به برادرش رضا زنگنه در کمپ مجاهدین خلق در آلبانی

رضا جان سلام. حالت چطور است؟ خوبی؟! در نبود شما من حالم خوب نیست. ای کاش راهی باز می شد و می آمدم شما را می دیدم. تماسی هم نمی گیری که صدایت را بشنوم. فقط من نیستم که نگرانت هستم، تمام اعضای خانواده نگرانت هستند.

وقتی ایران بودی گفتی می خواهم بروم دنبال کار و وضعیت مالی خودم را درست می کنم و بر می گردم و تا زنده ام در کنار شما می مانم. الان چندین سال است رفته ای و نزد ما برنگشتی! اگر می دانستم ما را ترک می کنی هرگز اجازه نمی دادم از پیش ما بروی.

رضا تو را به خدا فکری به حال خودت بکن. خودت را از کمپ نجات بده. آخه این چه جور زندگی ست که شما دارید؟ شما را در کمپ زندانی کردند و حتی به شما اجازه نمی دهند با خانواده خود تماس بگیری! زندگی کردن یعنی ماندن در کنار خانواده نه در کمپی دور افتاده به دور از امکانات. خواست خانواده از شما این است که خودت را نجات بدهی و زندگی جدیدی را شروع کُنی.

برادرت حسن زنگنه

حسن زنگنه اراک
حسن زنگنه برادر رضا زنگنه اسیر در فرقه رجوی
منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا