نامه بهزاد ساجدی فر به برادرش غلامعلی اسیر فرقه مجاهدین خلق

غلامعلی جان سلام

امیدوارم که حالت خوب و تندرست باشی نمی دانم این نامه بدستت می رسد؟! برادر جان چند روزی است که باز فکر و یاد تو به سراغم آمده و خاطرات گذشته مدام در ذهنم مرور می شود. متاسفانه به تو دسترسی ندارم اما گفتم شاید بهتر باشد این نامه و یا بهتر بگویم دلنوشته را بنویسم شاید به طریقی به دستت برسد و بدانی که همچنان منتظر و چشم به راهت هستیم. راستش گاها به این فکر می کنم که چگونه انسان عمیقا عاطفی و احساسی مانند تو سالهاست که از من و خانواده اش خبری نمی گیرد و حتی یک نامه نمی نویسد؟ چه آن زمان که در عراق بودی و چه الان که در آلبانی هستی صدها نامه برایت نوشته ام و هر بار بعد از نوشتن نامه، در انتظار پاسخ نامه ات تا ماهها می ماندم.

من از شرایط آنجا تا حدودی اطلاع دارم و میدانم در تشکیلات مجاهدین ارتباط با جهان آزاد و تماس با خانواده ممنوع است. چون ممکن است بار دیگر احساس و عواطف شما را برانگیزد و اذهانتان با فکر خانواده و خاطرات گذشته درگیر شود ولی آیا مگر عشق و عواطف و احساس و برقراری تماس با خانواده جرم و گناه است؟ من فکر نمی کنم در هیچ شریعت و عرف و قانونی به خود اجازه دهند انسانی را از تماس و دیدار با خانواده اش محروم کنند!

ما سالهاست که با این عمل زشت و ضداخلاقی مجاهدین خلق درگیر هستیم اگر چه قلب مان مجروح و جریحه دار شده ولی هیچگاه یاد تو و انبوه خاطراتی که با تو داشته ایم را نتوانسته ایم فراموش کنیم! ما همچنان امیدواریم که بزودی تو را ملاقات کنیم. اگر چه پدرمان را از دست دادیم ولی همراه بهترین و بالاترین ارزش زندگی مان یعنی مادر سوگند خورده ایم که تا آخرین نفس و لحظه زندگی برای بدست آوردنت تلاش کنیم. آن روز چندان دور نیست. شک ندارم که تو هم فراموش نکرده و نمی کنی. با آرزوی دیدار هر چه زودتر

قربانت – برادرت بهزاد

برادر غلامعلی ساجدی فر
برادر غلامعلی ساجدی فر

 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا