کدام سازمان مدافع خلق بر طبل تحریم می کوبد؟!

یکی از بچه مرشدهای رجوی دست بقلم برده و در سایت های این گروه دشمن ملک و ملت، خواسته است که هم معنا و مفهوم آلترناتیو را به ما بیاموزد و هم با دروغ بافی های خود ما را به این سمت و سو بکشاند که بپذیریم علی آباد هم شهری است و باند رجوی تنها الترناتیو موجود برای به سعادت رساندن ما!

به باور  و یا بهتر بگویم ادعای او و رهبرانش، نیروی جایگزین باید این توانایی را داشته باشد که با تدبیر و اتخاذ تصمیمات صحیح، دست استعمارگران را از منافع مادی و سیاسی کشورمان کوتاه کرده و به هیچ نیروی خارجی اجازهٔ دخالت در امور ایران و ایرانی ندهد .

من باید خیلی آدم پستی باشم که با نیرویی که بخواهد و بتواند، مانع دست یازی استعمارگران به منافع مادی و سیاسی کشور باشد، مخالفتی بکنم!

اما قضیه بر سر آنست که مجاهدین خلق بیش از 4 دهه با اعمال ننگین خود که شامل ترورها، شرکت در جبهه مخالف جنگ میهنی، جاسوسی تمام عیار برای دیگر دشمنان خارجی ایران و تبدیل نیروهای کم آگاهش به عوامل اجرای این خیانت ها میباشد، خود را در تضاد کامل با منافع و مصالح عمومی کشورمان قرار داده و در تعارض جدی با ماهیتی که برای یک آلترناتیو مردمی تعریف شده میباشد و برای این قلم بدست رجوی بهتر بود که وارد این مقوله ظریف نمیشد که گفته اند سفره بسته تنها یک عیب دارد و از سفره باز شده، احتمالا میتوان عیب های فراوان گرفت!

او تشکیلات رجوی را بصورت نیرویی که چهل سال از پا ننشسته. یکی به میخ و یکی به نعل نزده با این امید و آرزو که ناگهان دری به تخته بخورد و تغاری بشکند و ماستی بریزد تا جهان به کامش گردد، که تجربیات فراوان ما نشان میدهد که سازمان مجاهدین خلق همان راهی را رفته که این مرید رجوی درصدد انکار آنست.

شما اگر براستی هم یک سازمان سیاسی مردمی بودید، اینهمه کنفرانس پر هزینه برای تشدید اعمال تروریزم اقتصادی غرب بر روی مردم ایران بپا نمیکردید و شب و روز از آنها درخواست نمی کردید که سفارتخانه های ایران را ببندند و به ایران حمله نظامی کنند!
این آقا با بیشرمی تمام باند رجوی را درخت تنآوری میخواند که مثلا می‌خواهد میوه‌اش ” آزادی ” را بین تمامی فرزندانش از هر قومیتی  به تساوی و عدالت تقسیم نماید و چنین خواهد کرد.

جواب خیلی ساده و پوست کنده من به او این است که اگر این درخت تنآور ثمری دارد ، باید که ابتدا محصولش را نصیب دو هزار نفری بکند که اشرف نشین و نشان نام دارند که نمیکند وعملا مشاهده میشود درختی است که دچار موریانه خوردگی عمیق شده و سایه ای از خود ندارد تا کار کوچکی مانند تامین سایه ی آرامبخش برای این مفلوک ترین فرزندان ایران که تحت اسارت رجوی میباشند ، انجام دهد.

آزادی بخشی این درخت تناور کذائی، حتی در حدی نیست که ملاقات این اشرف نشینان با عزیزان مشتاق دیدارشان را مهیا کند و از این رو با صراحت و راحتی وجدان تمام میگویم که شما چشم در چشم مخاطبین خود ، دروغ میگویید.دروغی به سادگی آب خوردن.

نوید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا