نامه معصومه گل ریزان به برادرش عباس گل ریزان در کمپ مجاهدین خلق

سلام عباس جان ، امیدوارم که حالت خوب باشد.

هر موقع به زیارتگاهی می روم اولین کسی که با تمام قلبم برایش دعا می کنم تو هستی، از خدا می خواهم که هر چه زودتر تو را به من و خانواده برگرداند. این روزها خیلی به یاد شما هستم و بسیار دلتنگ. گاهی آنقدر دلتنگ می شوم که زمین و زمان به من فشار می آورد. نمی دانم چکار باید بکنم! شما تنها برادر ما هستی و همیشه جای شما در خانواده خالی است. تولدت را جشن می گیریم و من و دو خواهر دیگرت به هم می گوییم ای کاش عباس پیش ما بود. کسانی را نفرین می کنیم که تو را از ما ربودند و ما را سالها در حسرت دیدن تنها برادرمان گذاشتند.

وقتی ما سه خواهر دور هم هستیم به یاد خاطرات گذشته که با هم بودیم می افتیم و اشکهایمان سرازیر می شود و به یاد تو می افتیم. در کنار هم چه روزگار خوبی داشتیم. همیشه دور هم جمع بودیم. عباس برادرم ما دیگر طاقت دوری ات را نداریم . از تو می خواهم که پیش ما برگردی تا مثل گذشته دور هم باشیم. تنها خواسته من از تو همین است.

خواهرت – معصومه گل ریزان

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا