مجاهدین خلق از اینجا رانده و از آنجا مانده

اینکه تاریخ مصرف مجاهدین و سیاست و ایدئولوژی شان تمام شده است را خود مزدوران رجوی هم بدان اذعان می کنند. تا آنجا که برای جلب حمایتی که از هیچ سویی ندارند می نویسند، اگر با سیاست ها و ایدئولوژی ما نیز موافق نیستید ، لااقل از ما حمایت کنید:

” برای حمایت از مجاهدین خلق لازم نیست با ایدئولوژی و حتی با سیاست آن‌ها موافق بود… ”

معلوم نیست که اگر کسی شما را قبول نداشته باشد، سیاست شما را قبول نداشته باشد، ایدئولوژی شما را نیز قبول نداشته باشد، چرا باید از شما حمایت کند؟ ایدئولوژی ما که بر اساس کارکردهای فرقه ای بنا نهاده شده است فقط و فقط کارکرد درون تشکیلاتی دارد. البته ریزش شدید نیرو در آلبانی ، نشان می دهد که این سیستم مغزشویی فرقه ای هم تا نقطه ای جوابگوی مطامع شماست و انگاه که کورسویی از نور حقیقت بر ذهن و جان اعضا تابیده می شود به سرعت راه خروج از مناسباتتان را در پیش می گیرند.

ملاء اجتماعی خود را نیز که در عراق سنگ باران کردید و خانواده ها را مزدور خطاب کردید. سیستم دیکتاتوری تان در خاموش کردن هرگونه صدای مخالفی باعث شد تا بسیاری از هواداران سابق خود را نیز از دست بدهید.

به راستی رهبران این فرقه تروریستی که از سوی جوامع بین المللی به نقض حقوق بشر و شکنجه و زندانی کردن اعضای خود متهم هستند، با چه رویی ایستاده و در مقابل چشمان بهت زده ناظران، از آزادی و دمکراسی حرف می زنند؟!

در مقطع کنونی رهبران مجاهدین خلق در انزوای مطلق به سر می برند و فرقه دست سازشان را به درستی در لبه پرتگاه فروپاشی می بینند و با هر نوع دروغ و دغل و مزدوری و وطن فروشی سعی دارند خود را از نابودی برهانند.  رو به قلم به مزدانی که در خدمت منافع فرقه، لاطائلات به هم می بافند می گویم ، هیچ ننگی بالاتر از این نیست که چشم ها را بر روی جنایات بی شمار رجوی های تروریست ببندید. نان بی شرفی در کاسه خون بیگناهان در فرقه رجوی زدن و سدجوع کردن، تشویق ستمکارانی است که سالهای سال است با راه انداختن مغزشوئی و فرقه گرائی ، صدها و هزاران جوان این مرز و بوم را به کام مرگ فرستادند و اکنون ته مانده این جنایات را در درون حصارهای خود در اسارت نگاه داشته اند.

فرید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا