برادر حمید رضا نوری: برادر جان به خاطر پدر چشم به راهمان برگرد

نامه مجتبی نوری به برادرش حمید رضا نوری در کمپ مجاهدین خلق در آلبانی

حمید رضا سلام، امیدوارم که حالت خوب باشد. یه جاهایی در زندگی ما آدم ها نیاز داریم که یک تکیه گاه و پشتیبان داشته باشیم و در برابر مشکلات دلمان به یک نفر قرص باشد. اینجور وقتها یک نفر هست که می تواند خیلی به دادمان برسد و آن فرد یک بردار با معرفت و با مرام هست. کسی که به روی شانه هایت بزند و بگوید عزیزم غصه نخور منم پشتتم. هر جا بهت سخت گذشت روی من حساب کن.

حال چرا این حرفها را به شما می گویم؟ می خواهم خیالت را راحت کنم که من پشتت هستم. نگران نباش فقط خودت را نجات بده. من زندگیت را از نو می سازم و طوری می سازم که گذشته هایت را فراموش کُنی.

حمید رضا پدرمان خیلی پیر شده و دلش می خواهد تو را را ببیند و مداوم غصه دوری شما را می خورد. هر موقع پیشش هستم می گوید حمید رضا قرار بود عصای دستم شود دیدید چگونه او را از من گرفتند. حمید رضا ماندن در کمپ را تمام کن و خودت را خلاص کن. برگرد پیش خانواده ات بخاطر پدرمان که چشم به راهت است برگرد.

برادرت – مجتبی نوری

مجتبی نوری
مجتبی نوری برادر حمیدرضا نوری
منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا