نامه سید محمد یعقوبی به خواهرش هاجر یعقوبی در کمپ آلبانی مجاهدین خلق

هاجرجان سلام

من سید محمد هستم. خودت بهتر از من می دانی که هیچ اعتقادی به مسائل سیاسی نداشتی و به اجبار به سازمان مجاهدین خلق پیوستی. من برای دیدار با تو به اشرف و لیبرتی آمدم ولی با کارشکنی مسئولین مجاهدین خلق که مانند رجوی اعتقادی به خانواده و عواطف آن ندارند نتوانستم با تو دیدار داشته باشم .

وقتی با خانواده از تو حرف می زنیم به یاد خاطرات گذشته می افتیم و آرزو می کنیم که کاش اکنون در کنار ما بودی. ولی متاسفانه سرنوشت زندگی تو به گونه دیگری رقم خورد که خودت بهتر می دانی. راستی هیچ وقت از خودت سئوال کردی چرا اجازه یک دیدار و یا یک تماس تلفنی به تو نمی دهند؟ در این سالهای به قول خودت مبارزه به چه چیزی دست پیدا کردی؟ باور کن همه این سالها رجوی به شما دروغ گفته تا بتوانند از شما استقاده ابزاری نمایند.

خواهر خوبم باور کن در هر لحظه می توان چهره زندگی را عوض کرد. من از قید و بندهای تو برای ماندن در مناسبات رجوی خبر دارم ولی باور کن همه این باورها دروغی بیش نیست و باید به فکر خودت باشی. شما هم می توانی مانند سایر جدا شده ها از سازمان مجاهدین خلق جدا شوی و آن موقع در خواهی یافت که زندگی آن گونه که رجوی ها تعریف می کنند نیست. زندگی به واقع زیباست.

خواهر خوبم هاجر جان بدان تا آخر برای رهایی تو از سازمان مجاهدین فعالیت خواهم کرد و یقین دارم روزی تصمیم خواهی گرفت که از مناسبات رجوی جدا شوی .

به امید روزی که شاهد رهایی تو باشم

سید محمد یعقوبی – شهرستان نکا

سید محمد یعقوبی
سید محمد یعقوبی
منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا