نامه خواهر چشم به راه مجید و جلال خورسندی در کمپ مجاهدین خلق

مجید و جلال عزیزم سلام

امیدوارم حالتون خوب و سلامت باشد.

حلول سال ۱۴۰۲ بر شما فرخنده و مبارک باد.

انشالله سالی به دور از غم و بدبختی و سرشار از شادی و خوشبختی برای همه اعضای بشر باشد.

در آستانه سال جدید با خودم گفتم احوالی از شما بگیرم تا شاید با خواندن این نامه خاطرات قشنگ آن دوران که در ایران بودید، برایتان زنده گردد.

خدا پدر و مادرمان را هم بیامرزد که چقدرغصه فرزندان خود را خوردند و تمام عمردر تلاش برای آسایش ما بودند.
فراق شما ضربه سنگینی به روح و روان آنان وارد کرده بود.
هر بار که به آن دوران فکر میکنم تنها می توانم به روان پاک آنان آمرزش بفرستم.

وحال دوری شما ، سختی‌های گذشته به پدر و مادر را تداعی می‌کند.
کاش می توانستم تنها آرزوی آنان که بازگشت شما به ایران بود را هر چه زودتر ببینم.
گاهی اوقات با خود می گویم چرا باید اعضای یک خانواده اینقدر از هم دور باشند و در عصر ارتباطات با وجود فضای مجازی حتی از شنیدن صدای هم نیز محروم باشند.

بدون شک آیندگان باور نخواهند کرد که گروهی با داشتن نگرش و عضویت در سازمانی ، حق ارتباط با خانواده خود را نداشتند. زیرا با هیچ منطقی منطبق نیست.

۳۸ سال از روزی که ایران را ترک کردید می گذرد. در این سالیان پدر و مادر وخواهر و برادر همیشه دلتنگ شما بودند.
خواهر زاده ها و برادر زاده هم که جای خود دارند که بزرگ شدند ، ازدواج کردند ، صاحب فرزند شدند و ما همچنان در حسرت دیدار شما هستیم.

علی ایحال خواهران و برادران همه خوبند و برای شما سلام می رسانند. همسر سیما یک سال پیش فوت کرده است و شاهپور نیز چنانچه اطلاع دارید چند سال پیش به رحمت ایزدی پیوسته است.

سیما و آذر هم با توجه به شرایط سنی به سختی راه می روند و بقیه خانواده نیز در پی مشکلات روزمره زندگی خود هستند.
ایکاش شما هم در بین ما بودید. به هرحال سخن را کوتاه میکنم و آرزو دارم به ایران برگردید و در کنار هم وطنان خود به خوبی و خوشی زندگی نمائید.

با آرزوی رسیدن آنروز
سیمین

خواهر مجید و جلال خورسندی آستانه
خواهر مجید و جلال خورسندی آستانه

خواهر مجید و جلال خورسندی

 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا