واکاوی تبهکاری‌های مالی مجاهدین خلق به روایت اسناد – قسمت 1

گفتار متن مستند ایران اید IRAN AID

با افشای حدود 6 هزار برگ از اسناد رسمی دولتی و موسسات خیریه آزاد شده در آرشیو ملی بریتانیا، در ژوئن 2019، ابعاد جدید، گسترده و عمیقی از تبهکاریهای پنهان و چند لایه مالی سازمان موسوم به مجاهدین خلق و موسسات اقماری و پوششی آن برملا شد.

تاکنون به ابعاد گوناگون مالی این موضوع زیاد پرداخته شده، ولی این نخستین بار است که در این مجموعه، به مدد انبوه اسناد تازه یاب، گفتگو با کارشناسان و شاهدان عینی و دیگر تحقیقات تکمیلی بین المللی، به جزییات و زوایای پنهان این روند بی وقفه تبهکاری مالی یک فرقه سیاسی-ایدئولوژیک پرداخته شده است.

مجید تفرشی(محقق و کارشناس امور تاریخی) در مستند ایران اید: آرشیو ملی بریتانیا جایی است که چند صد میلیون برگ سند راجع به بریتانیا و بیش از 4 میلیون برگ سند مربوط به تاریخ ایران که عمدتا مربوط به اسناد قرن 19 به بعد است نگهداری می‌شود. وقتی که ایران مستمر و بی وقفه در چرخه معادلات جهانی وارد می شود. مجموعه ای که می‌خواهیم به آن بپردازیم، عمدتا مربوط به فعالیت های یک موسسه ظاهراً خیریه است که در خود بریتانیا فعالیت دارد. یعنی مرکزیت آن در لندن است به نام ایران اید، و اسنادی که مورد بررسی قرار خواهد گرفت، اسناد موسسه نظارت بر نهادهای خیریه بریتانیا یا Charity Commission England AND Wales است که در واقع در نوع خودش در رابطه با ایران بدیع و بی نظیر است. چون تاحالا مجموعه ای که مربوط به این موسسه یعنی نهاد ناظر بر امور خیریه ها بوده در مورد فعالیت های ایرانی ها در کشور میزبان در آرشیو ملی بریتانیا وجود نداشته و این برای اولین بار است که این اتفاق می افتد و این در نتیجه تلاش ها و شکایت های متعدد تحت قانون دسترسی آزادانه به اطلاعات و اسناد است که موفق شدم بخشی از این اسناد را که البته بخش کمی نیست و حدود 6 هزار برگ سند آزاد کنند و البته مجموعه زیادی هست که هنوز آزاد نشده است.

با یک بررسی اجمالی دریافتم که محتوای 6 هزار برگ پرونده ایران اید بر 3 مبنا استوار است.

  • جمع آوری پول از راه های قانونی و غیرقانونی و شبهه ناک
  • هزینه کردن این پول ها بر اساس ادعاهای این مؤسسه ظاهراً خیریه
  • ارتباطات این موسسه با شورای ملی مقاومت و سازمان موسوم به مجاهدین خلق

در این راه با شماری از اعضای قبلی این سازمان و صاحب نظران دیگر گفتگو کردم که این گفتگوها کمک بسیاری برای روشن کردن زوایای پنهان تاریخ تاریک مجاهدین خلق انجام دادم.

ابلاغیه دزدی انقلابی از فروشگاه ها و مغازه های کشورهای غربی

داوود باقروند ارشد(عضو پیشین هیات مدیره ایران اید و عضو سابق مجاهدین خلق (مقیم آلمان): ما با 2 دوره کاملا متفاوت در رابطه با این فرقه با تأمین مالی روبرو هستیم. دوره اولش که دوره پهلوی است تا سال 60. دوره دوم بعد از 30 خرداد بعد از در واقع سال 60 تا به امروز است. که مجاهدین خلق دست می برد به تروریسم. در نتیجه منابع مردمی اش کاملاً قطع می شوند. از همین رو برای تأمین مالی رو می آورد به تبهکارانه ترین شیوه تامین منابع مالی، از جمله:

  • اخاذی از خانواده های اعضا و هواداران سازمان، با فشار به خانواده ها با گروگان گیری احساسات و عواطف آنها و فریب آنها
  • یا با فرمان دزدی (مصادره انقلابی)! از فروشگاه‌ها به باور مسعود رجوی امپریالیست های اروپایی و آمریکایی
  • فروش نشریه در خیابان های غرب از طریق وطن و مردم فروشی با مزدوری برای عراق، لیبی، عربستان، اسرائیل و آمریکا
  • به کار انداختن دلارهای نفتی و طلاهای دریافتی از کشورها در امور اقتصادی.
  • جمع آوری پول با فریب افراد و ارگان های انسان دوست غربی تحت نام بنیادهای خیریه برای کودکان

علی اکبر راستگوعضو سابق مجاهدین خلق، (نویسنده و پژوهشگر مقیم آلمان): در سال 1362 به همه پرسنل ابلاغ شد که به دزدی انقلابی از فروشگاه ها و مغازه های کشورهای غربی دست بزنند. برای اینکه توجیه برای این دزدی ها داشته باشند مفصلاً برای نیروها توضیح می دادند که چون مثلا دولت آلمان با حکومت اسلامی حاکم بر ایران معامله می کند و این حکومت هم نامشروع است و مردمی نیست. نفت ارزان ایران است که به شکفتگی اقتصادی کشور آلمان یاری اساسی می رساند پس ما در واقع با این کار (دزدی)، بخش کوچکی از حقوق خودمان را از نظام سرمایه داری حاکم بر غرب پس می گیریم.

مجاهدین خلق یک تافته جدا بافته نسبت به همه است

ابراهیم خدابنده عضو ارشد پیشین مجاهدین خلق، (پژوهشگر و نویسنده امور فرقه ها): این فرقه ها خودشان را فراتر از قانون می دانند، فراتر از انسان می دانند، رهبر فرقه خودش را مالک جان و مال همه می داند و فکر می کند یک تافته جدا بافته است نسبت به همه. مثلا اینکه اعضای سازمان دزدی بکنند، کلاهبرداری بکنند، حتی قتل انجام بدهند همه اینها از دستگاه فرقه ای چون مطابق منافعشان هست مباح است. به همین دلیل می گویند شعار فرقه ها و ایدئولوژی فرقه ها، فقط هدف وسیله را توجیه می کند هست در یک خط. هدف هم چیزی جز به قدرت رسیدن رهبر فرقه نیست. از همان روزی که من با سازمان آشنا شدم، به انواع مختلف این را برای ما جا انداخته بودند که ما حتی از فروشگاه اگه دزدی بکنیم، اگه کلاهبرداری بکنیم، اگه از کسی وام بگیریم و پولش را پس ندهیم، اگر با فریب از کسی پول بگیریم اینها همه در جهت اهداف انقلابی ما است.

رضا کرمی عضو پیشین مجاهدین خلق، (مقیم فرانسه): تمامی پول ها از اروپا می آمد و اصطلاح خودشان می گفتند که ما اینها را هلندی کردیم. هلندی کردن اصطلاحی بود که می رفتند از فروشگاه ها در سال 1360 تا 1364 تمامی اموال و لباس و پوشاک را از فروشگاه ها می دزدیدند و به جای اینکه بگویند بلند کردیم می گفتند اینها هلندی شده اند!

مجاهدین خلق از کاغذ پرینتر تا بشکه خیارشور از آلمان ها می دزدیدند

داوود باقروند ارشد: در آلمان که مسعود رجوی پیام داده بود با توجه به قراردادهای تجاری آلمان با رژیم که به حمایت آلمان از رژیم ترجمه می کرد، می گفت تا می توانید از فروشگاه ها و مؤسسات آلمان، به نفع سازمان مصادره و دزدی انقلابی کنید. در همین رابطه در انگلستان هوادارانی که در فروشگاه های بزرگی چون Harrods به عنوان افراد حفاظت فروشگاه کار می کردند از طریق لیستی که از پاریس دریافت می شد وسایل و هرچیزی که می خواستند را می دزدیدند و به پاریس ارسال می کردند. در دانشگاه های خارج کشور، هواداران از دانشگاه ها از کاغذ پرینتر تا خود پرینتر و هرچیزی می توانستند را می دزدیدند و خارج می کردند. آنهایی که در مک دونالد کار می کردند، بشکه بشکه خیارشور می دزدیدند.

علی اکبر راستگو: در این رابطه نیز نهادی تحت عنوان قسمت “مصادره” و یا “نهاد مصادره” در انجمن ها تشکیل شد که وظیفه اش سازماندهی این نوع دزدی ها و اعزام نفرات برای انجام این مصادره ها بود. این بخش ولی فقط شش ماه دوام آورد چرا که نفرات تیم های مصادره به سرعت توسط پلیس دستگیر و شناسایی شده و در نهایت هم مجبور به پرداخت جریمه های سنگین می شدند. قسمت مصادره در اواخر سال 1362 تعطیل شد و سازمان دوباره به کار مالی و اجتماعی روی آورد.

داوود باقروند ارشد: آنهایی که در پمپ بنزین های آمریکا کار می کردند کارت اعتباری مشتریان را دزدیده و موجودی را تخلیه می کردند.  در آمریکا شبکه ای از دزدی کارت های اعتباری مشتریان را انداخته بودند که بلافاصله کارت دزدیده شده را تا آنجایی که محدوده استفاده در یک ایالت اجازه می دهد تخلیه می کردند و می فرستادند به ایالت بعدی دست بچه های دیگر انجمن و آنجا تخلیه اش می کردند. که اف بی آی تا مدت ها دنبال این شبکه مافیایی سازمان بود و تعدادی را دستگیر کرد. در این ایام من مسئول تشکیلات خارج از کشور بودم و در لندن مستقر بودم. حتی اف بی آی از آمریکا با من تماس می‌گرفت و نام افراد انجمن را در آمریکا می داد و خواستار شناسایی محل آنها می شد.

علی اکبر راستگو: بعضی مواقع هم پیشنهاداتی از طرف اعضا در رابطه با تأسیس شرکت های انتفاعی مطرح می شد که در حقیقت سرمایه گذاری برای کسب درآمد بیشتر مدنظر بود. تمامی این پیشنهادات از طرف مسئولین سازمان رد می شد. با این استدلال که سرمایه گذاری یک پروسه دراز مدت لازم دارد و ما نظرمان این است که درکوتاه مدت به ایران بر می گردیم و قدرت را به دست می گیریم.

مجید تفرشی: از ابتدای پژوهش درباره واکاوی ریشه های مالی مجاهدین خلق به دو نکته برخوردم. نخست اینکه ادعاهای جمع آوری پول توسط این سازمان برای کمک به کودکان ایرانی و نیازمندان ایرانی بی اساس بود و پول ها مدام مستقیما برای خرج فرماندهی و لشگر ضدایرانی مجاهدین خلق به عراق سرازیر می شد. دوم اینکه ادعاهای مالی سازمان در اینکه منابع مالی آنها توسط اعضا و هواداران تامین می شود کاملا دروغ بود و اسناد و مدارک غیرقابل انکار نشان می داد که این پول ها از طرف کشورهای ضدایرانی تامین می شد.

علی اکبر راستگو: 19 اسفند ماه 1367 مطابق با 10 مارس 1989 اتحادیه انجمن های داشجویان مسلمان خارج از کشور به عنوان پشت جبهه سیاسی و تدارکاتی سازمان مجاهدین در نشریه شماره 166 این اتحادیه، بیلان مالی 3 ساله خودش را منتشر کرد. در این بیلان تاکید شده بود درآمد ناشی از فعالیت های مالی اجتماعی اعضا و وابستگان این اتحادیه در سراسر جهان، که بالغ بر 2 میلیارد و 781 میلیون تومان می شده مشخصاً برای رفع نیازهای ارتش آزادی بخش مجاهدین در عراق هزینه شده است.

مجید تفرشی:  در یکی از ماه های بررسی بیشتر و عمیق تر مسئله ایران اید و تبهکاری های مالی منتسب به مجاهدین خلق در شهر لیدز به دیدار خانم “آن سینگلتون”یکی از اولین اعضای اروپایی مجاهدین خلق  و نخستین کسی که به افشاگری در مورد تبهکاری های مؤسسه موسوم به ایران اید که ادعای امور خیریه داشت رفتیم. در این دیدار خانم سینگلتون ضمن ارایه تصویر درستی از سابقه مسائل مالی و جمع آوری پول توسط اعضای مجاهدین خلق، و افشای ارتباطات این سازمان با مؤسسه ایران اید که قرار بود مؤسسه ای ظاهراً مستقل باشد، عملاً نشان داد که چطور توانسته برای اولین بار تبهکاری های مالی مجاهدین خلق و ایران اید را برای پلیس و مقامات قضایی روشن کند. این تلاش در نوع خود بی نظیر بود و اگرچه دیگران هم راه او را ادامه دادند، ولی در عمل راهگشای بسیاری شد برای اینکه به ابعاد گسترده و عمیق این تبهکاری گسترده بین المللی پی ببرند. افشای این مسئله اگرچه به طور کامل نتوانست حلقه تبهکاری مالی مجاهدین خلق را متلاشی بکند، ولی موجب افشا و رسوایی بسیاری از موارد آن شد، اگرچه همت جدی قضایی و امنیتی، نظامی و انتظامی برای از بین بردن این سیستم تبهکار وجود نداشت، ولی افشای آن باعث شد هرگز نتواند مانند سابق آزادانه به راه خودش ادامه بدهد.

سوءاستفاده از دونده ماراتن برای کسب اعانه

آن سینگلتون اولین افشا کننده تبهکاری های ایران اید و عضو سابق مجاهدین خلق، (مقیم بریتانیا): هرکسی که با این گروه در تماس بود، چه کسانی که تمام مدت در آن فعالیت می کردند چه کسانی که مثل من یک حامی حساب می شدند، همه باید برای جذب سرمایه برایشان تلاش می کردیم. من در اوایل دهه 80 بود که متوجه این موضوع شدم. یکی از پایگاه هایشان در لیدز بود و شخصی به نام جمیل بصام و دیگر افرادی آنجا مستقر بودند. اینها می رفتند و از خیابان ها برای خودشان حامیان مالی پیدا می‌کردند و می‌گفتند این را برای حمایت از یک دونده ماراتن می‌خواهند. دونده‌ای که از او صحبت می‌کردند یک دونده ایرانی در منچستر بود و دونده ماراتن بود. این افراد از چنین عنوانی سوءاستفاده می‌کردند و سعی می کردند با این روش درآمدی از مردم به دست بیاورند. این کار برای مدت کوتاهی جواب داد، اما خب با جمع کردن 5 پوند و 10 پوند نمی شود سرمایه زیادی جمع کرد.

جمیل بصام(از مسئولان پیشین ایران اید و عضو سابق مجاهدین خلق): یک نفر پیدا شد که گفت: این ماراتن می دود، یعنی دونده است. خب در رشته ماراتن هم این مسئله رایج است که یک عده بیایند و بدوند و بقیه از آنها حمایت کنند. بنابراین ما این فرد را که ایرانی هم بود، اصلا هم به آن صورت سیاسی نبود، ولی درواقع جنبه حقوق بشری به او این انگیزه را داد که بدود. خودش را که می دانید ما به او گفتیم بیا تحت عنوانی که ما می خواهیم این مسیر را بدو. بنابراین بر اساس این موضوع او دوندگی خودش را انجام می داد و بعد ما آمدیم برای این فرد یکسری برگه هایی چاپ کردیم که نوشته بودیم این شخص 15 مایل یک ماراتن می دود و از شما می خواهیم که برای این فرد کمک مالی جمع کنید و برای این هدفش او را حمایت کنید. به این ترتیب کیفیت کمک مالی ما بیشتر شد و بر اساس ماراتن هایی که نقاط مختلف انگلیس برگزار می شد این فرد هم می دوید و ما پول جمع می کردیم.

مجید تفرشی:  مسعود بنی صدر یکی از مسئولان پیشین سیاست خارجی سازمان موسوم به مجاهدین خلق در خاطرات خود که با عنوان “خاطرات یک ایرانی شورشی” به انگلیسی و فارسی منتشر شده، به بیان برخی از فعالیت های دانشجویی خود تحت عنوان فروش کباب و ساندویچ در خیابان ها برای کمک مالی به مجاهدین خلق سخن گفته است. این خاطرات در بخش هایی از گفتگوی ما با مسعود خدابنده منعکس شده است.

رهبران فرقه ها سعی می‌کنند به هر نحوی اعضایشان را مشغول نگه دارند

مسعود خدابنده(عضو ارشد پیشین مجاهدین خلق و مسئول پایگاه اینترنتی ایران اینترلینک، مقیم بریتانیا): با دکتر مسعود بنی صدر صحبت می کردم برای اینکه پول در بیاورند نمی رفتند به قول مادر خدابیامرز من گدایی کنند، رفته بودند کبابی راه انداخته بودند و می گفتند آقا شما کار می کنید و درس می خوانید یا هرکاری می کنید، روزی 3 یا 4 ساعت بیایید و برای انجمن وقت بگذارید. آمده بودند چند تا آمبولانس کهنه را گرفته بودند و داخلش را کنده بودند و داخلش کباب راه انداخته بودند و می رفتند دور می گشتند و برگر و کباب می فروختند.

آن سینگلتون: رهبران این فرقه ها سعی می کنند به هر نحوی شده اعضایشان را مشغول نگه دارند چون اگر کاری نداشته باشند شروع می کنند به فکر کردن، و آنها نمی خواهند این اتفاق رخ دهد. این روش هم باعث می شود شخص مشغول بماند و هم او را در تماس با مردم نگه دارد ولی در عین حال یک مرز نامرئی را بین‌شان ایجاد می کند. این موضوع خیلی پیچیده ای است، بعلاوه باعث می شود کاری را انجام دهد که دوست ندارد، فکر نمی کنم کسی بخواهد در باران بایستد و از مردم کمک مالی بخواهد، این کار به نوعی بازی روانی است. نکته‌ای که بعداً متوجه شدم و برایم جالب بود این بود که وقتی ما در MEK برای جذب مردم و ایجاد سرمایه می رفتیم، عملاً برای ارتش رجوی کمک مالی جمع می کردیم.

علی اکبر راستگو: وجود این همه نیروی کار رایگان که هزینه‌ای برای سازمان نداشتند، چرا که مخارج زندگی شان توسط اداره سوسیال تأمین می شد، رهبری مجاهدین خلق را به فکر ایجاد نهادی به نام “نهاد مالی-اجتماعی” انداخت. با ایجاد این نهاد سازمان چند هدف را همزمان تعقیب می کرد. اول اینکه هواداران جدید الورود را به کار می گرفت و در نهایت از دست غرغر آنها هم آسوده می شد. دوم اینکه با استفاده از این نیروها و با شیوه های جدیدی که ابداع می کرد روی افکار عمومی شهروندان غربی تاثیر می گذاشت. سوم اینکه این تلاش ها می توانست سازمان و رهبری آن را به عنوان بدیل و جانشین نظام به شهروندان و محافل دیپلماتیک غربی بشناساند. چهارم اینکه از طریق جمع آوری اعانه و کمک های مالی از شهروندان غربی مخارج سرسام آور محل اقامت مسعود رجوی در پاریس و مخارج بیش از 2 هزار نیروی پیرامون او و همچنین هزینه های انجمن های وابسته به آنها در سراسر جهان و از همه مهمتر حقوق ماهیانه اعضای شورای موسوم به ملی مقاومت تأمین می شد.

جمع آوری پول برای بچه هایی که پدر و مادرشان اعدام شدند، دروغ بود

رضا صادقی جبلی(عضو اصلی موسسات خیریه پوششی مجاهدین خلق در آمریکا و اروپا، مقیم بلژیک): این سیستم مالی-اجتماعی بیشتر جنبه پول درآوردن بود ولی به نوعی جنبه مغزشویی برای هواداران و اعضای سازمان نیز داشت. توجیه این بود که پول ها برای بچه هایی که پدر و مادرشان اعدام شدند و پناهنده اند و در مرزهای کردستان عراق و ترکیه هستند جمع‌آوری می شود. به این شکل من توجیه شده بودم که این پول ها برای این مصارف خرج می شود. بعدها متوجه شدم که نه اصلا بچه ای هست و نه مسئله کمپ های پناهندگان وجود دارد در کردستان عراق و ترکیه و همه دروغ بود.

داستان سرایی شیوه ای برای کسب در آمدی بیشتر از 2800 مارک آلمان

علی اکبر راستگو: شیوه مالی-اجتماعی روشی بود که در مجاهدین خلق از سال 1361 به شکل گسترده ای به کار گرفته شده بود. این شیوه بعد از آنکه پای بعضی از این انجمن ها به دادگاه کشیده شد کارایی بیرونی خود را از دست داد، و کم کم تبدیل به یک نهاد کارآمدتر به نام “مالی ویژه” شد. در سیستم قبلی یعنی “مالی-اجتماعی”، افراد رهگذری که بالاتر از 40 مارک کمک می کردند و پتانسیل پرداخت بیشتری را داشتند اسمشان به تدریج در کامپیوتر مالی ویژه ثبت می شد. تلفنی به سوژه ها گفته می شد از بنیاد کمک به آوارگان ایرانی تماس میگیریم، ما با کمک شما توانستیم 90 کودک ایران را از خطر مرگ نجات بدهیم. بعد هم کلی به این تماس حالت داستانی می دادند و از سوژه برای یک ملاقات حضوری وقت می گرفتند. در ملاقات حضوری هم می گفتند که بنیاد ما محاسبه کرده که هر بچه برای یک اقامت یک ساله در کشور ترکیه دست کم به 2800 مارک آلمان نیاز دارد. تمام این مراحل خیالی در بخش مالی ویژه به نام داستان سرایی با توجه به روند این مراحل درست می شد. اگر سوژه یا فرد مورد بحث امکان مالی پرداخت یکباره مبلغ را نداشت و می خواست از زیر بار این پرداخت به دلیل عدم امکان شانه خالی کند، آنها یک طرح جایگزین در آستین داشتند. در این مرحله به سوژه پیشنهاد می شد که این مبلغ را به صورت اقساط بپردازد. به عنوان مثال سوژه می توانست خرج 5 بچه را تقبل کند ولی وجه آن را در 6 قسط بپردازد. حتی به سوژه پیشنهاد می شد که از بانک برایش 3 هزار مارک وام کوتاه مدت بگیرند و وجه درخواستی را یکباره به مجاهدین خلق مسترد کند.

مجید تفرشی: پرونده های پراکنده ای که وجود دارد هم از جهت تعدد موضوعات قابل پیگیری در مجموعه مربوط به ایران اید و هم از جهت افراد و گروه های مختلفی در دوایر مختلف بریتانیا که با این مسئله درگیر بودند و فعالیت داشتند از خود موسسه ناظر خیریه های بریتانیا گرفته تا وزارت خارجه بریتانیا تا اینترپل و پلیس بین الملل و آن سازمانی که قبلا به او سازمان مقابله با جرایم سازمان یافته گفته می شد تا موسسات دیگری از قبیل موسسات حقوقی وابسته به مجاهدین خلق و هواداران وابسته به آنها یا موسسات ظاهراً هوادار که مردم نهاد بودند مثل Friends Of Iran Aids که در هر کدام از اینها اسناد مربوط به افراد مختلف وجود دارد و اسامی بسیار زیادی وجود دارد، ضمن اینکه تنوع کار را بیشتر می کند دشواری ها و پیگیری های پژوهشی هم چند لایه می کند. به همین دلیل یکی از کارهایی که در این موضوع تا حدی توانستیم انجام بدهیم، پیدا کردن کسانی بود که به نوعی مستقیم یا غیرمستقیم با این پرونده در کشورهای مختلف مثل بریتانیا، آلمان، فرانسه، هلند، بلژیک و آمریکا و حتی ایران درگیر بودند.

آن سینگلتون: وقتی در اواسط دهه هشتاد پیش آنها برگشتم، نحوه جذب سرمایه شان را تغییر داده بودند و خیریه ای به نام ایران اید را تشکیل داده بودند، آنها تصاویر و مستنداتی از قربانیان روحانیون و افرادی که در ایران در قدرت بودند یا افراد بی خانمان و کودکان بی سرپرست را به این منظور جمع می کردند. من در آن زمان نمی دانستم که این تصاویر از جاهای مختلف جمع شده اند و به نحوی خودساخته هستند. بله. تصاویر پناهنده هایی بودند که از جاهای مختلف جمع کرده بودند و با آنها پرونده تشکیل داده بودند. بعد این تصاویر را به خیابان ها می بردند و به مردم می گفتند اینها قربانیان رژیم حکومتی در ایران هستند و شما می توانید از این راه به آنها کمک کنید. یک روش خیلی مشخص برای صحبت با مردم را هم طراحی کرده بودند و مردم می توانستند همانجا چه به صورت نقدی چه از طریق چک کمک های مالی شان را پرداخت کنند. خیلی در این کار حرفه ای شده بودند من هیچ شکی نداشتم که مجاهدین خلق می خواستند از این پول برای گسترش ارتش و نیروی خودشان استفاده کنند، اما تظاهر می کردند که هدفشان کمک به قربانیان ساکن در ایران است. در حقیقت ما داشتیم به مردم دروغ می گفتیم تا به ما کمک مالی بکنند.

کلاهبرداری با نام خیریه

صفات آراز اویغور(متخصص مسایل فساد موسسات خیریه بریتانیا و استاد دانشگاه لندن، مقیم بریتانیا): این خیریه ها به منظور کلاهبرداری شکل گرفته اند، سرمایه های این خیریه ها همگی در جهت اهداف و منافع شخصی است.

مجید تفرشی:  موسسه Charity Commission موسسه نظارت بر امور خیریه ها است، در واقع نهادی غیردولتی که البته در تعامل با دولت ها و حکومت بریتانیا است، برای بررسی عملکرد ده‌ها هزار موسسه خیریه در بریتانیا که کار آنها ظاهراً باید در مسئله امور خیر و امر خیر باشد و مسائلی که به رفاه مردم مربوط می شود در داخل و خارج از بریتانیا.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا