نامه پریا ربیعی به عمه اش پروانه ربیعی در کمپ آلبانی

عمه جان سلام

خوبید؟ شما که ارتباطی با ما نمی گیرید. من چند خط نامه برای شما می نویسم به این امید که شاید نامه مرا بخوانید و تماسی با ما بگیرید. ناگفته نماند که این دومین نامه ای ایست که من برای شما می نویسم. عمه جان خیلی وقت است خبری از شما نداریم مادر شما که مادر بزرگ من می شود نگران شما هستند. سنی از مادربزرگ گذشته و مریض است و تا به حال چندین بار در بیمارستان بستری شده است و در نبود شما اعصابی برای او نمانده است.

عمه جان چرا با مادر بزرگ تماس نمی گیری؟ ما نمی دانیم شما در چه وضعیتی هستید! مادربزرگ به گردن شما حق دارد با او تماس بگیر و دلش را خوش کن. این همه سال خانواده ات را ول کردی به کجا رسیدی؟ کمی به خودت بیا و ببین در کجا زندگی می کنی و چه بلایی بر سر خودت آوردی. شما که در آلمان مشغول تحصیل بودی! آیا این زندگی حق شماست؟! شما حتی نمی توانی با خانواده ات تماس بگیری. یک زندانی هم حق تماس با خانواده خود را دارد اما شما در کمپی زندگی می کنید که از زندان فراتر است. خواسته من از شما این است که با مادرتان تماس بگیرید و خودتان را از زندان آزاد کنید و وارد زندگی جدیدو دنیای آزاد شوید .

دوستدار شما – پریا ربیعی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا