“سرگی بودروف” کارگردان روس مونتاژ فیلم مغول را به پایان رساند. مغول، فیلمی درباره چنگیزخان است که کارگردان او را فاتحی بزرگ می شمارد که سعی داشت در درجه اول صلح را برای خانواده خودش تأمین کند. به اداعای وی هدف اصلی سفرهای کشور گشایانه چنگیزخان، تمایل وی به تأمین صلح و آرامش برای فرزندان بسیار خود بود.
تحریف وقایع تاریخی برای تغییر چهره هایی چون چنگیزخان مغول گاه شب های تیره و تار را روز روشن و خونخوارترین چهره های شناخته شده را حامی صلح جلوه می دهد، بطوری که برای مردم جهان جای بسی تعجب و تأسف آور است.
در خبری از سایت بازتاب آمده است:
"سرگی بودروف" کارگردان روس مونتاژ فیلم مغول را به پایان رساند. مغول، فیلمی درباره چنگیزخان است که کارگردان او را فاتحی بزرگ می شمارد که سعی داشت در درجه اول صلح را برای خانواده خودش تأمین کند. به اداعای وی هدف اصلی سفرهای کشور گشایانه چنگیزخان، تمایل وی به تأمین صلح و آرامش برای فرزندان بسیار خود بود.
آیا "سرگی بودروف می تواند طی 4 سال و هزینه 15 میلیون یورو یکی از خونخوارترین چهره های تاریخ را به عنوان حامی صلح معرفی کند و تاریخ و فرهنگ را همانگونه که می خواهد تحریف نماید؟
از طرفی مسعود رجوی به عنوان کارگردان و بازیگر فرقه مجاهدین طی دو دهه گذشته تاکنون با پرداخت بهایی نجومی در قبال ربع قرن جاسوسی و خیانت به ایران بازیگر و کارگردان فیلمی است که خود را خدای فرقه مجاهدین، پرچمدار صلح و آزادی بنامد! ولی هزینه چند میلیارد دلاری تاکنون نتوانسته رجوی را برخلاف آنچه بوده و هست در اذهان عمومی وارونه جلوه دهد، بطوریکه او را سرکرده فرقه تروریستی مجاهدین و عامل کشتار مردم ایران وعراق می نامند. اکنون بازیگر ورشکسته جز فرار و روی آوردن به زندگی در خفاءِ چاره ای ندارد.
رجوی در مهر ماه 70 با مونتاژ فیلم رژه یگانهای ارتش خصوصی صدام که شامل تسلیحات ارتش عراق و شرکت اعضای مجاهدین بود سعی نمود آخرین قدرت و توان خود را برای تبلیغات و فریب عوام بکار گیرد ولی خیلی زود طرح و ترفندهایش نقش برآب شد.
بنابراین با توجه به بینش سیاسی مردم ایران و جهان، حضور مستمر در صحنه های سیاسی و آگاهی از وقایع و عملکرد چهره های منفور تاریخ و مهره های ضد مردمی امروز می توان نتیجه گرفت که نه چنگیزخان با نمایش فیلمی حامی صلح می شود و نه اینکه مسعود و مریم رجوی می توانند با چند فیلم و پوستر و نمایش کاذب خود را پرچمدار صلح و آزادی بنامد. واقعیت این است که رجوی در رأس فرقه تروریستی و ضد مردمی، دشمن صلح و آزادی، فتنه انگیزی در منطقه خود فروخته ای در جهان، آلت و ابزار دست دشمنان میهن است.
چنگیز خان مغول و مسعود رجوی در قتل و خونریزی و به آتش کشیدن ایران وجه مشترکی دارند، با این تفاوت که مغول ها قبایل وحشی و خونخواری بودند، ولی مجاهدین فرقه ای ظاهراً اهلی، تروریست، بیگانه پرست هستند که شر و آتش را برای ایران و صلح ونعمت را برای دوستان می خواهند.
برچسب ها
سیانور، ترور، انفجار ... خوانش مفهومی عملکرد سازمان تروریستی مجاهدین خلق در جامعه ایران دهه ۶۰
یادداشت هایی از درون مناسبات مجاهدین ۱۲ سال حضورم در تشکیلات – قسمت دوم
افشاگری جدا شده ها تأثیرگذار بوده سازمان مسعود هر روز رسواتر از قبل
خوانش مفهومی عملکرد سازمان تروریستی مجاهدین خلق در جامعه ایران دهه ۶۰
دهه ۶۰ خورشیدی یکی از پرتنشترین و پرهزینهترین دورههای تاریخ معاصر ایران است؛ دههای که جامعه همزمان با پیامدهای انقلاب، جنگ تحمیلی، بیثباتی سیاسی و ترورهای سازمانیافته مواجه بود. در این فضای ملتهب، برخی واژگان بهتدریج از سطح زبان روزمره فراتر رفتند و به نشانههای عینی یک تجربه جمعی خشونتبار تبدیل شدند. کلماتی مانند «سیانور»، […]
۱۲ سال حضورم در تشکیلات – قسمت دوم
داریوش قنواتی در قسمت قبل یکی از صدها موارد نقض حقوق بشر در تشکیلات مجاهدین را شرح داد. تحقیر اعضا به خاطر عدم نوشتن درخواست عملیات انتحاری اوایل که وارد تشکیلات شده بودم به طور پیوسته و شبانه روز زیر بمباران تئوری ایدئولوژی سازمان قرار داشتم. جوان و خام بودم. قدرت تجزیه و تحلیل وقایع […]
سازمان مسعود هر روز رسواتر از قبل
بعد از انقلاب سال 57 سیاست سازمان ابتدا همکاری با انقلاب نوپای مردم ایران بود و در اوایل همواره در نشریات و سخنرانی هایشان از رهبر بی بدیل انقلاب یاد می کردند. رفته رفته، هر چه جلوتر آمدیم ماهیت ذاتی و درونی سازمان بیشتر رو شد. رهبری این سازمان نتوانست خودش را با انقلاب نو […]

