سالروز تجاوز رژیم بعثی به ایران

31 شهریور 1359 حملات گسترده ی رژیم بعثی عراق به کشورمان آغاز شد و جنگی نابرابر توسط استکبار جهانی و به وسیله ی صدام حسین بر کشورمان تحمیل شد.درآن زمان بهانه ی صدام برای آغاز جنگ با پاره کردن قرارداد 1975 الجزایر فراهم آمد و با پشتیبانی گسترده ی آمریکا شروع به دست اندازی به خاک کشورمان کرد.صدام که گمان می کرد 3 روزه تهران را فتح خواهد کرد با مقومت بی نظیر مردم خرمشهر که 45 روز به طول انجامید نتوانست در شروع کار رویای خود را جامه ی عمل بپوشاند. ایستادگی کامل و همه جانبه ی مردم ایران در آغاز همه ی رویاهای صدام را بعنوان ژاندارم منطقه نقش بر آب کرد، بطوریکه حسین الکامل –داماد صدام – شرایطروحی صدام را هنگام فتح خرمشهر بسیار بد توصیف کرد و گفت: وقتی خرمشهر آزاد شد به حدی فشار روحی صدام زیاد بود که در 24 ساعت اول یک پزشک دائما بالای سر وی بود. در آن زمان آمریکا و کشورهای اروپایی برای متوقف کردن گسترش دامنه ی انقلاب اسلامی به جهان عرب و بخصوص کشورهای حوزه ی خلیج فارس که بزرگترین تامین کننده ی منافع آنان در خاورمیانه بود تمام تلاش و قوای فکری ونظامی خود را مصروف داشتند. سازمان ملل طی گزارشی به کمکهای غربی به برنامه ی تسلیحاتی عراق اشاره می کند و می نویسد: " عراق تسلیحات خود را از 150 شرکت آلمانی، آمریکایی و انگلیسی تهیه کرده است. این دولت از سال 1975 توسط 80 کمپانی آلمانی، 24 شرکت آمریکایی و حدود 12 شرکت انگلیسی و چند شرکت سوئیسی، ایتالیایی، فرانسوی، سوئدی، برزیلی و آرژانتینی دریافت کرده است."

برای حمایت از عراق، نخستین اقدام آمریکا حذف نام عراق از فهرست کشورهای مظنون به حمایت از تروریسم بین الملل در فروردین 1361 بود تا از این پس عراق استحقاق دریافت کمکهای ایالات متحده را داشته باشد.در این بین پیوند ماهواره ای در صدر توافقات بلند مدت میان عراق و آمریکا بود و در مورد تحرکات نیروی هوایی ایران نیز اطلاعا ت باارزشی در اختیار ارتش عراق قرار می گرفت که این اطلاعات توسط آواکسهای آمریکایی مستقر در ریاض به کمک پرسنل منطقه جمع آوری شده بود. در این جنگ آمریکا نه تنها بطور پنهان جزو حامیان اصلی عراق در استفاده از سلاح های شیمیایی و میکروبی در جنگ علیه ایران بود بلکه از تصویب قطعنامه های سازمان ملل بر علیه عراق در استفاده از این نوع سلاح ها جلوگیری می کرد و حتی در مواقعی نیز این حمایت را آشکارا ابراز می نمود. در طول این جنگ نابرابر برخی کشورهای عربی آنچنان کمر همت در حمایت از صدام بسته بودند که با مرور برخی اسناد تاریخی و گزارشات گمان می رود در ارائه ی کمک های مالی، نظامی و غیره از یکدیگر سبقت می گرفتند، چنان که افتخار شلیک اولین گلوله در جنگ عراق علیه ایران نصیب حسین شاه اردن می شود که از داخل یک تانک به طرف ایران اولین گلوله را شلیک کرده و به نمایندگی از سران کشورهای عربی شروع جنگ را به صدام تبریک گفت.

در آن زمان بسیاری از کشورهای عربی از هیچ کمکی به صدام دریغ نکردند.جعفر نمیری رییس جمهور وقت سودان در مصاحبه با مجله ی "الیوسف" چاپ قاهره اعلام کرد: اعزام نیرو به عراق از تصمیمات کنفرانس سران عرب می باشد. یمن نیز تیپ پیاده ی "العروبه "و اردن نیز نیروی "الیروک" را به کمک عراق گسیل داشتند.طه یاسین رمضان معاون نخست وزیر وقت عراق نیز حضور 14 هزار نیروی عربی را در جنگ تایید کرد که این نیروها از کشورهای مصر، اردن، تونس، مراکش و یمن تشکیل شده بودند. باید گفت ملت شجاع و قهرمان ایران در این جنگ نابرابر در حقیقت مقابل بسیاری از کشورهای عربی و غربی ایستادگی کرد و حماسه ی بزرگ 8 سال دفاع مقدس را رقم زد.

عملکرد مجاهدین در طول دوران جنگ تحمیلی

مجاهدین پس از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، موضع فریبکارانه‌ای را اتخاذ کردند؛ بدین‌ترتیب‌که در اعلامیه‌های آغازین خود، ضمن محکوم‌کردن تجاوز عراق، حضور نیروهای خود را در جبهه‌ها به تجویز مقامات کشور منوط دانسته بااین‌همه، هفت‌ روز پس از این اعلامیه، در اطلاعیه دیگری، از حضور نیروهای خود در جبهه‌های جنگ خبر داد. کمتر از یک ماه از آغاز جنگ نگذشته بود که دادستان انقلاب اسلامی آبادان چهل‌ویک نفر از اعضای مجاهدین را به اتهام جاسوسی بازداشت کرد. مجاهدین در اطلاعیه خود در تاریخ بیست‌وهفتم آبان‌ماه سال1359، این اقدام را ادامه فشارهای وارده بر این تشکیلات دانست و اعلام کرد: «دادستانی انقلاب آبادان طی حکمی، در مورد خروج گروههای سیاسی از جمله مجاهدین خلق از این کار، بیست‌وچهار ساعت مهلت داده‌است. تاآنجاکه به مجاهدین خلق مربوط است، درواقع، این حکم آخرین حلقه از سلسله‌ فشارهای مستمری است که از اولین روزهای آغاز نبرد مقاومت در مقابل عراق بر نیروهای ما که در سنگرهای مقدم نبرد در کنار مردم بوده‌اند، وارد می‌شود ». آنان در حالی مدعی حضور در جبهه‌ها بودند که اساسا در تحلیلهایشان این جنگ را جنگی ارتجاعی و ناعادلانه می‌دانستند. از نظر آنها، انگیزه ایران از این جنگ، صدور انقلاب و انگیزه عراق قطب‌شدن در منطقه و ادعاهای مرزی بود. رهبران منافقین می‌گفتند: «چون مسائل داخلی ایران بیشتر است، اگر جنگ درازمدت شود، باعث سقوط رژیم ایران خواهد شد ولی عراق علیرغم داشتن یکسری مسائل داخلی، چون قدرت سازماندهی دارد، قادر است که مسائلش را حل نماید ». آنان پس از شکست در انتخابات مجلس شورای اسلامی، به بنی‌صدر نزدیک شدند و با فریبکاری خود را آماده حضور در جبهه‌ها معرفی کردند و اجازه حضور یا عدم حضور را در صلاحیت بنی‌صدر (فرمانده کل قوا) دانستند، نه دادستانی انقلاب آبادان.سلسله حوادث داخلی که به غائله چهاردهم اسفندماه سال1359 منجر شد، چهره واقعی این سازمان را آشکار کرد. در این روز، طی سخنرانی بنی‌صدر به مناسبت گرامیداشت درگذشت دکتر محمد مصدق در دانشگاه تهران، منافقین به همراه دیگر طرفداران وی، هواداران حزب جمهوری اسلامی حاضر در مراسم را مورد ضرب و شتم قراردادند. پس از این واقعه ــ که آن را اجرای قانون عدالت از سوی مردم ستمدیده می‌دانستند ــ جمهوری اسلامی را به خشونتهای تروریستی و تحمیل جنگ فراگیر داخلی تهدید کردند. دوازده روز بعد از واقعه چهاردهم اسفند، مسعود رجوی در پیام زودهنگام نوروزی خود، رهبر انقلاب را به آغاز جنگ تحمیلی متهم کرد: «در سالی که گذشت، ندانم‌کاریهای مفرط سیاسی، بی‌کفایتی در برخورد با مسائل بین‌المللی، دخالت در امور دیگران به بهانه صدور مکانیکی انقلاب (که گویی انقلاب هم یک کالا است)، مضاف برهمه، شقه‌سازیهای نفاق‌افکنانه در صفوف خلق، کار را به آن‌جا رساند تا حکام مستبد عراق به فکر ارضای هوسهای جاه‌طلبانه خود در خاک میهن ما بیفتند». در این پیام، رهبر مجاهدین نشان داد که ادعاهای پیشین‌شان مبنی بر شرکت در جنگ، دروغ بوده است؛ زیرا آنان در این پیام، ایران را ‎‎آغازکننده جنگ معرفی کردند. موضعگیریهای بعدی منافقین، عمق رویارویی آنان با جمهوری اسلامی و حتی مقدسات و چارچوبهای ملی را نشان داد.

از تشکیل شورای ملی مقاومت تا مزدوری عراق:

بنی‌صدر و رجوی پس از فرار از ایران در پاریس شورای ملی مقاومت را تشکیل دادند. طبق میثاقی که اعضای شورا امضا کردند، بنی‌صدر به‌عنوان رئیس‌جمهور نظام جمهوری دموکراتیک اسلامی و رجوی به‌عنوان نخست‌وزیر انتخاب شدند. جالب‌آنکه آنان در حالی لفظ اسلامی را برای حکومت‌ آینده خود برگزیده بودند که بیشتر گروههای عضو شورا، غیرمذهبی و لائیک بودند و حتی هنگامی‌که این امر مورد اعتراض اعضای شورا قرار گرفت، مجاهدین اعتراف کردند که اگر لفظ اسلامی را کنار بگذارند، در مقابل نیروهای اسلامی کشور خلع‌سلاح خواهند شد. آنان در مقابل اعتراضات گروههای موتلف، وعده سرنگونی سریع ــ دو سه ماهه ــ جمهوری اسلامی را می‌دادند و از متحدان خود می‌خواستند اعتراضاتشان را به زمان شکل‌گیری مجلس موسسان قانون‌اساسی موکول کنند!

گذشت زمان، باور متحدان رجوی را نسبت به سخنانش سست‌تر کرد تاآنجاکه به گفته مهدی خانباباتهرانی، رجوی در سال دوم عمر شورا، در مقابل درخواست تعیین مدت زمانی برای سرنگونی جمهوری اسلامی، پاسخ داد: تا پایان سال آینده، نمی‌توانم به این سوال جواب بدهم؛ چون مشغول ارزیابی نیروهای خود هستیم. به‌مرور، برای همگان ثابت شد که این حلقه مفقوده در کجا پنهان است. آن حلقه مفقوده، نه در میان نیروهای سازمان و نه در میان نیروهای متحد آن، که در رژیم بعثی عراق بود و رجوی قصد داشت سازمان خود را به این رژیم پیوند دهد. رجوی، از همان نخستین سال سکونت در فرانسه، کوشید از طریق پیامها و مصاحبه‌هایش به دولتمردان عراق بفهماند که او به‌عنوان یک نیروی اپوزیسیون می‌تواند با زیاده‌خواهیهای عراق همراهی کند، به‌طوری‌که وی در مصاحبه‌ای در آذرماه سال1360 با مجله الوطن العربی، می‌گوید: مشکل شط‌العرب ظاهر قضیه است. مشکل اصلی، تهدیدهای [امام]خمینی برای صدور انقلاب به خارج است که باعث بروز جنگ شده‌است. به نظر ما، شط‌العرب متعلق به عراق است.

مساله مطرح‌کردن صدور انقلاب به منزله دلیل اصلی جنگ، اتهامی بود که مجاهدین در تحلیلهای سری خود در همان نخستین ماه‌های جنگ مطرح می‌کرد، اما نکته مهم در این مصاحبه، آن است که رجوی حتی از تمامیت ارضی ایران چشم می‌پوشد و

به‌طور‌شگفت‌انگیزی، اروندرود را با نام شط‌العرب متعلق به عراق می‌داند.رجوی افزون بر ارسال پیامهای محبت‌آمیز برای رژیم بعثی عراق، کوشید متحدان خود را آماده پذیرش ارتباط و همکاری با عراق کند. پس از زمینه‌سازیهای لازم، مسعود رجوی و طارق عزیز در پاریس با یکدیگر ملاقات کردند.

پس از ملاقات وی و طارق عزیز، عراق به عمده‌ترین مرکز فعالیت منافقین تبدیل شد. مجاهدین از همکاری با حکومت عراق، اهداف زیر را دنبال می‌کردند: نخست‌اینکه از نظر جغرافیایی، عراق با مرزهای زمینی طولانی که با ایران داشت، بهترین و آسان‌ترین مسیر برای نفوذ گروههای عضو سازمان به داخل ایران بود. دوم‌آنکه، سازمان با بهره‌گیری از کمکهای مالی و تسلیحاتی سخاوتمندانه دولت عراق می‌توانست توان مبارزاتی خود را در برابر نظام اسلامی ایران به میزان درخورتوجهی افزایش دهد. ازسوی‌دیگر، دولت عراق علاقمند بود با جلب حمایت این سازمان، از شبکه فعالان و حامیان آنان در داخل ایران برای اجرای عملیاتهای خرابکارانه‌، ترور شخصیتها، کسب اطلاعات و اخبار از اوضاع نظامی و اقتصادی کشور و تضعیف اراده مردم برای مشارکت در جبهه‌های جنگ، بهره‌برداری کند.

به‌دنبال این سیاست، پایگاه‌های منافقین ــ که تعداد آنها را هفده پایگاه برشمرده‌اند ــ در داخل خاک عراق و در نزدیکی مناطق مرزی این کشور با ایران تاسیس شد. اصلی‌ترین پایگاه آنها، به نام اشرف، در صدکیلومتری شمال غربی بغداد واقع شده‌بود. بدین‌ترتیب، با حمایت مالی و نظامی رژیم عراق، واحدهای نظامی این گروه به ‌سرعت سازماندهی و تجهیز شدند.

مجاهدین همچنین از نظر تسلیحات مکانیزه نیز امکانات درخورتوجهی را دریافت کردند، اما با این وجود، غیر از مرحله پایانی جنگ، موفق نشد از این تجهیزات در یک عملیات نظامی علیه نیروهای ایرانی استفاده کند. در اوایل سال1367، نیروهای سازمان با پشتیبانی ارتش عراق عملیاتی را با نام آفتاب در منطقه شوش انجام دادند که پس از تحمل تلفات فراوان، مجبور به عقب‌نشینی شدند.

عمده‌ فعالیت این سازمان در خلال جنگ هشت‌ساله را می‌توان اعزام گروههایی برای انجام عملیاتهای ترور و خرابکاری، به‌ویژه ترور رزمندگان و فرماندهان نظامی در داخل ایران، جاسوسی از تحرکات نظامی ایران، انجام تبلیغات مسموم از طریق رادیوی اختصاصی این گروه در عراق و نیز شایعه‌سازی برای تحت‌الشعاع قراردادن حمایتهای مردمی‌ از جبهه‌ها دانست. نیروهای وابسته به منافقین، حضور گسترده‌ای در کنار نیروهای عراقی داشتند و شنود مکالمات بی‌سیمی و تلفنی نیروهای ایرانی بیشتر از سوی مجاهدین صورت می‌گرفت.همچنین، آنها به‌عنوان نیروی دفاعی عراق توانستند خدمات شایانی به ارتش عراق انجام دهند.

در پایان باید به این نکته اشاره کرد که گزارش دبیرکل وقت سازمان ملل مبنی بر متجاوز شناختن عراق در حقیقت پاسخ صریحی بود به یاوه گویی های مجاهدین، یعنی کسانی که با بهانه ی این که ایران آغاز گر جنگ است، دست در دست دشمن ایران و مردم این آب و خاک گذاشتند و جنایات خود علیه مهینمان توجیه کردند.

زهی خیال باطل که وجود منافقان را نفاق، دو رویی و لئامت فرا گرفته است. آری ملت ایران قهرمانانه و با سلاح اتکا به ذات مقدس باریتعالی در مقابل دشمنانی ایستاد که به برای نابودی انقلاب، استقلال و سرافرازی یک ملت آزادی خواه آمده بودند.

 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا