شهریور ماه یادآور اخراج رجوی ها از اشرف

رجوی با استراتژی خط موازی با آمریکا بسیار تلاش کرد تا در عراق بماند، در این رابطه با آمریکایی ها در عراق از جنبه نظامی و اطلاعاتی بسیار همکاری کرد. مسئولین سازمان که با آمریکایی ها ملاقات می کردند تلاش داشتند با جعلیات خود ساخته به آمریکایی ها بقبولانند و آنها را متقاعد کنند دشمن اصلی ایران است، باید با ایران درگیر شوند و همین رویکرد را در ملاقات ها و در میتینگ هایی که در اشرف برگزار می کرد به مردم عراق نیز القاء می کردند.

ما در نشست هایی که در قرارگاه اشرف با مردم عراق داشتیم می گفتیم دشمن شما آمریکا نیست که کشور شما را تصاحب کرده، آنها روزی از اینجا می روند اما ایران با بحث بنیادگرایی عراق را اشغال کرده است، جنگ اصلی شما با ایران باید باشد نه آمریکا، رجوی هدفهایی را دنبال می کرد که هرگز جواب نگرفت. در آخر نه آمریکا فریب رجوی را خورد و نه مردم عراق.

رجوی در داخل تشکیلات چنین جا انداخته بود که روزی آمریکا با ایران درگیر می شود و در نتیجه رجوی با یارانش توسط آمریکایی ها به ایران می روند و زمام امور را به دست می گیرند مانند کردهای عراق و دیگر عراقی ها که در اروپا و آمریکا بودند و بعد از سرنگونی صدام عده ای به عراق آمده بودند، رجوی متوهم فکر میکرد می تواند سناریوی عراق را در رابطه با ایران پیاده کند اما تیرش در نهایت به سنگ خورد و مانند همیشه بور شد .

وقتی دولت مالکی بر سر کار آمد خواهان اخراج مجاهدین از خاک عراق شد، رجوی در ابتدای امر به حرف های مسئولین عراقی توجهی نمی کرد و مسئولین عراقی را به ایران نسبت می داد و می گفت آنها مزدوران ایران هستند، شعار رجوی این بود هرگز اشرف را ترک نخواهیم کرد. شعار “چو اشرف نباشد تن من مباد” را همواره در نشست های درونی تکرار می کرد و ادعا داشت مگر عراقی ها می توانند ما را از اشرف تکان دهند؟ عراق وطن دوم ماست و پنج میلیون عراقی در طی پروژه امضاگیری از ما حمایت کردند! او توهم زده بود که روزی اگر دولت بخواهد آنها را از عراق اخراج کند مردم عراق اجازه نمی دهند و از اشرف حفاظت می کنند! اما ما که در داخل تشکیلات بودیم در حمله 6 و 7 مرداد 88 و 19 فرودین سال 90 شاهد بودیم مردم عراق هیچ حمایتی نکردند، ضمن این که حق می دادند دولت عراق باید کنترل اشرف را در دست خودش بگیرد .

در نهایت شاهد بودیم با فشار آمریکا رجوی مجبور شد ابتدا اشرف را تخلیه کند و بعد به آلبانی برود. آخرین گروه در تاریخ 15 شهریور ماه 92 از عراق اخراج شدند و استراتژی رجوی به گل نشست و قرارگاه اشرف به صاحبخانه برگشت. رجوی زبان زور را بهتر می فهمد و بدین صورت با ذلت و خواری اشرف را تخلیه کرد و پرونده اشرف برای همیشه بسته شد.

قبل از ترک اشرف و اخراج به آلبانی شعارهای رجوی این بود: اشرف کانون استراتژیک نبرد ماست، ترک اشرف مرز سرخ است ، اگر اشرف بجنبد جهان خواهد جنبید. چو اشرف نباشد تن من مباد! و …

رجوی می توانست قبل از این که افراد را به کشتن دهد با عراقی ها به توافق برسد اما از آنجایی که رجوی فقط به فکر خودش است نه دیگران ، افراد را برای رسیدن به هدفش به کشتن داد. برای او اهمیتی نداشت که هزاران نفر هم کشته شوند. رجوی فکر می کرد با ریختن خون بیشتر ماندگاری او در اشرف تضمین خواهد شد اما این گونه نشد .

و وقتی به آلبانی اخراج شدند دروغ جدیدی گفتند. مریم رجوی گفت ایران قصد توطئه داشت و می خواست همه ما را بکشد اما نتوانست و ما هم سالم به آلبانی رسیدیم و این جابجایی را برای خودش پیروزی قلمداد کرد. فریبکاری را بنگرید شما که می گفتید اشرف مرز سرخ ماست حالا چه شد جای شکست را با پیروزی جابجا کردید ! واقعیت رجوی همین است هر گاه شکست خورد ادعا کرد پیروز شدیم .

رجوی ها برای این که نام اشرف را زنده نگه دارند در آلبانی هم قرارگاهی به اسم اشرف 3 بنا کردند و با این ترفند وانمود کردند استراتژی ما همان جنگ مسلحانه است حتی اگر در اروپا باشیم !

در شرایط حاضر می بینیم آلبانی هم عذر مریم رجوی را خواست و او را ممنوع الورود کرده است. و با تغییراتی که اخیرا در آلبانی اتفاق افتاده است شرایط برای رجوی ها سخت شد دیگر نمی توانند مثل قبل در آلبانی دست به فعالیت سیاسی بزنند. رجوی سعی کرد چسب تشکیلاتی را در درون حفظ کند اما شکافی ایجاد شد و دیگر نمی تواند آن شکاف را ترمیم کند. روز به روز شکاف بیشتر شده و در حال گسستن است.

به گذشته مجاهدین که نگاه می کنیم میتوانیم بگوییم ماه شهریور ماه تاسیس سازمان و ماه اخراج آنان از عراق است و این دو در شهریورماه رخ داده است و اکنون به نقطه ای رسیدند که تمام تشکیلات در حال فروپاشی است. به امید آزادی همه اسیران در بند در اشرف 3 .

محمد رضا گلی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا