دلنوشته علی قاسمی برای خواهرش زهرا قاسمی در کمپ آلبانی

زهرا جان سلام

امیدوارم که حالت خوب و سلامت باشد، چندین مرتبه برایت نامه نوشتم تا شاید بخوانی و جوابی بدهی و ما را از بی خبری در بیاوری. امیدوار بودیم پیام و صدایی از تو شنیده شود و شادمان شویم اما دریغ از یک پیام .

نمیدانم شاید که نمی توانی و یا نمی دانی و یا نمی گذارند و یا ….

در هر صورت ما در اینجا همچنان به یاد تو هستیم و با گفتن خاطرات، یادت را در ذهن خودمان زنده نگه داشته ایم. در اینجا همه چیز به مانند قبل می گذرد و فصل ها در پی هم در رفت و آمد هستند و این ما انسان ها در گذر زمان پیر شده و فراموش میشویم. ولی خواهر مهربان و کوشای من ، تو هیچوقت فراموش نشده و از یاد نخواهی رفت و ما همچنان منتظر تو خواهیم ماند.

زهرا جان بخواه و به جا بیاور عزیمت را برای دیدن ما. زهرا جان بجنب و از پای ننشین برای دیدار ما ، زهرا جان بیا و ببین کوه ها و دشت های سرزمینت را و دوباره بیا در کنار هم در کوچه های شهر بگردیم و تو لذت ببری از درختان و جویبارهای دیارت .

زهرا دلتنگتیم و دل غمین از دوری ات. بیا و ما را شاد کن .

برادرت علی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا