قربانیان 7 آبان 1394، کشته های بیراهه مسعود و مریم

رهبرانی که خود را از معرکه جنگ در عراق به در بردند و نیروهای عضو سازمان را گوشت دم توپ آمریکایی ها کردند، در سربزنگاه 7 آبان 94 کجا بودند؟ چرا در این سازمان درهر حادثه ای، فقط اعضای سازمان قربانی می شوند؟ پس کجا هستند آن رهبرانی که امام حسین (ع) را الگوی راه خود می نامیدند؟ کتاب “راه حسین” می نوشتند و از فدای بیکران دم می زدند؟

در مکتب حسین (ع)، فدا و قربانی شدن در راه آرمانی بزرگ ، الگو شدن برای نسل های بعدی ، سینه سپر کردن در برابر ظلم و فدای حداکثری راه را از بیراهه نشان می دهد، اما مسعود رجوی با اولین شلیک نیروهای آمریکایی در عراق، غیب شد ! به سوراخ موش خزید و از انظار پنهان گشت، جان بی مقدار خود را برداشت و در یک کلام جان بدر برد و همه اعضای سازمان را به قربانگاه فرستاد.
مگر آن سیصد و اندی نفر از خواص که به همراه مریم رجوی در بحبوحه حمله نیروهای ائتلاف و حتی کمی قبل تر از آن سرفصل، از طریق مرز اردن، عراق را ترک کردند، مجاهد خلق سوگند خورده نبودند؟

از روزی که رهبری مجاهدین به آرمان ادعایی خود خیانت کرد و نیروهای ساده سازمان را در عراق جنگ زده ، رها کرد، روزی نبود که تعدادی قربانی نشوند، با فرمان های پوشالی مسعود یا دامن ننگ مذاکره می پوشیدند و یا دسته دسته با دست های خالی به نبرد و میدان گاههای کذایی گسیل می شدند.

آیا آن 24 نفری که در هفت آبان نود و چهار در پایگاه لیبرتی، زیر شلیک های کاتیوشای نیروهای عراقی کشته شدند، به فرمان مسعود رجوی ، آنجا نمانده بودند؟ آیا جز مسعود رجوی ، این خون ها مسبب دیگری هم دارد؟ ابوطالب هاشمی و اکبر علیدوست که در بین این کشته ها بودند، هر دو سالها فرمانده من بودند، حداقل من این دو نفر را از نزدیک می شناختم، در طی سالیان مغزشوئی در مناسبات رجوی ، با چشمان و گوشهائی بسته فقط فرامین تشکیلات را اجرا می کردند، مسعود رجوی روز اول به آنها قول سرنگونی و آزادی خلق و میهن داده بود، اما در نهایت خون شان در بیراهه های لیبرتی بر زمین گرم و نفرین شده عراق ریخت، این قولی نبود که مسعود رجوی به آنها داده بود، قرار نبود بدون هیچ دستاوردی کشته شوند ، چنین مرگ بی حاصلی نهایت انتخاب روز اول آنها نبود، سالها جان کندند، در گرمای شرجی بالای 50 درجه در خاک عراق به این امید زنده بودند که قرار است روزی به ایران و خاک وطن برسند، نه اینکه در غربت خون شان پایمال شود، خیانت بزرگ رهبری سازمان این است که همیشه بزدلانه در پشت آخرین نفر سازمان مخفی می شود و مدام هم از امام حسین و راه و آرمان او دم می زند؟ مسعود رجوی اگر هم روزی آفتابی شود ، مطمئن باشید آن روز حتی یک نفر هم از نفرات سازمان زنده نمانده است، او سنگر به سنگر، همه را قربانی کرده است تا جان بی مقدار خود را بدر ببرد.

اگر روز حسابی در کار باشد، که حتما هم هست، آن روز چهره کریه مسعود رجوی و مریم رجوی، بسیار دیدنی خواهد بود، باید تقاص این همه خون های به ناحق ریخته شده توسط خود را بدهند، اما من ایمان دارم، در همین دنیا هم مکافات عمل خود را خواهند دید، اگر قرار باشد در این دنیا هرکسی آمده و صدها و هزاران خون بیگناه را سر بکشد ، خونخواری بکند وهمه چیز هم به روز حساب موکول شود که سنگ روی سنگ بند نمی شود، به قول شاعر :

از مکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید جو ز جو

و به قول قرآن کریم :

وَ مَن یَعمَل مِثقَالَ ذَرَّةٍ خَیراً یَرَهُ وَ مَن یَعمَل مِثقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَهُ.

و هر کس به اندازه ذرّه ای کار خیر انجام دهد پاداشش را می بیند، و هر کس به اندازه ذرّه ای کار بد کند نتیجه اش را خواهد دید.
امروز اگر مسعود رجوی در ذلالت و گمنامی غرق شده و به ورطه خیانت سقوط کرده است ، مکافات اعمال خبیثانه خودش را می بیند، که البته در قبال جنایاتی که مرتکب شده است، خیلی کم مکافات دیده است، خون هایی که به فرمان او و یا سیاست های ابلهانه او بر زمین ریخته شده اند، بی گمان در همین دنیا گوشه دامان کثیف او را خواهند گرفت، روز حساب رهبران این فرقه شیطانی خواهد رسید و آن روز چه روز سختی برای آنان خواهد بود و آن روز شیرین ترین روز برای ما خواهد بود.

محمد رضا مبین

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا