مسعود رجوی، استاد بزرگ دروغ و وارونه نمایی حقایق

مسعود رجوی را یک تنه می توان به عنوان شاه سلطان کتمان و هوچی گری در حاشای سوابق تاریک و کارنامه خونین فرقه رجوی معرفی کرد. آن چنان متبحرانه ترور ده ها هزار ایرانی اعم از جوان، مسن، زن و مرد و کودک را منکر می شد که گویی مجاهدین خلقی غیر از آنان که تحت فرمان رجوی هستند وجود دارد.

شاه سلطان هوچی گری، حتی جنایت هولناک بیمارستان اسلام آباد که رقم خوردن آن توسط فرقه منفور و متوحش رجوی مورد تائید و وثوق همه افراد محلی در اسلام آباد هست و شاهدان عینی آن جنایت هم اکنون زنده و حاضر هستند را کتمان کرد و مدعی شد خود رژیم ایران آن جنایت را انجام داده است و این ادعا را در حالی مطرح می کند که جنایت بیمارستان اسلام آباد در ساعاتی رخ داد که این شهر کاملاً در تسخیر لشکر پیاده ارتش موسوم به آزادیبخش ملی رجوی بود.

رجوی با وقاحتی وصف ناپذیر چشم در چشم اعضا می دوخت و توحشات افشا شده اش توسط رسانه های داخل ایران را اتهام زنی برای تخریب وجهه مجاهدین می خواند.

البته این انکار ها پیام و اخطاری هم برای شاهدان و مرتکبین این جنایات که در جلسات حضور داشتند نیز بود. مسعود رجوی این گونه انکار می کرد تا آن ها که مرتکب این جنایات بودند کتمان و زیربار نرفتن را بیاموزند و همواره طوری رفتار کنند که گویی رجوی درست می گوید و این ها تهمتی بیش نیست تا از رعب و وحشت میان اعضای جدید که عمدتاً فریب خوردگان کاریابی بودند جلوگیری شود چرا که ریزش در میان آن ها زیاد بود و اگر مسعود رجوی گافی می داد حالا خود اعضای جدا شده نیز سندی بر اعتراف مسعود رجوی بر ارتکاب به این اقدامات وحشیانه بودند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا