جان بولتون، پدر جدید مجاهدین خلق و سلطنت‌طلبان

جان بولتون، چهره امنیتی تندرو آمریکایی در موسسه گیتستون ائتلاف بین اپوزیسیون خشن را ایجاد کرده است

با گسترش انقلاب اطلاعاتی، نیاز استراتژیک کانون‌های قدرت برای هم‌اندیشی با مخازن فکر افزایش یافته است. میزان این وابستگی در کشورهایی مانند ایالات متحده آمریکا بسیار بالاست و به همین دلیل نیز بیش از 5 هزار و 500 اندیشکده در این کشور مشغول فعالیت هستند. در آمریکا اندیشکده‌ها در کنار رسانه‌ها پس از قوه مجریه، قوه قانونگذاری و دیوان عالی فدرال، به قوه چهارم معروف هستند. اندیشکده‌های بانفوذ و مشهور آمریکا علاوه ‌بر اثرگذاری در تدوین و پی‌ریزی سیاست‌های کلان و میان‌مدت، زمینه تسهیل و تسریع اجرای راهبردها در میان افکار عمومی و محافل سیاسی از طریق فعالیت‌های پژوهشی هدفمند را فراهم می‌کنند. اندیشکده‌ها این جایگاه را مدیون کارشناسان نخبه و صاحب تجربه در امور سیاستگذاری هستند. آنها با نفوذ و تأثیر فزاینده‌ای که بر تعیین دستور کار سیاست‌ها، به‌ویژه سیاست خارجی دارند، به یکی از متغیرهای تأثیرگذار در تصمیم‌گیری دولت‌ها تبدیل شده‌اند.

یکی از این اندیشکده‌های آمریکایی، موسسه “گِیتستون” است. این اندیشکده یا مؤسسه که در سال 2008 تأسیس شده، اگرچه در حد و اندازه اندیشکده‌های استخوان‌دار همچون “موسسه بروکینگز”، “بنیاد صلح بین‌الملل کارنگی” و “مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌الملل” نیست اما همین که فردی همچون جان بولتون نماینده آمریکا در سازمان ملل از سال 2013 تا مارس 2018 ریاست هیات‌مدیره آن را برعهده داشته، حائز اهمیت است. این موسسه که متعلق به جریان “راست افراطی” است، در تعریف از خود آورده که گیتستون یک “شورای سیاستگذاری بین‌المللی غیرانتفاعی” است و در آن به “آموزش مردم”در مورد آنچه که “رسانه‌های جریان اصلی گزارش نمی‌کنند” اختصاص داده شده است. در این چهارچوب “نهادهای دموکراسی و حکومت قانون، حقوق بشر، اقتصاد آزاد و قوی، نظامی که بتواند صلح را در داخل و در جهان آزاد تضمین کند، استقلال انرژی و اطمینان از اطلاع عموم مردم از تهدیدات علیه آزادی، حاکمیت و آزادی بیان” موضوعاتی است که گیتستون سعی کرده به آن بپردازد. موسسه گیتستون گزارش روزانه آنلاینی هم منتشر می‌کند که در آن به موضوعاتی مانند “تهدیدات نظامی و دیپلماتیک علیه ایالات متحده و متحدانش” و همچنین “رویدادهای خاورمیانه و پیامدهای احتمالی آن، شفافیت و پاسخگویی سازمان‌های بین‌المللی” می‌پردازد. این همه‌ آن چیزی است که موسسه گیتستون درباره خودش می‌گوید. در نگاه اول چنین به نظر می‌رسد که گیتستون هم یک اندیشکده مانند چند هزار اندیشکده غربی است اما نگاهی به نویسندگان و مطالب منتشر شده در وبسایت این موسسه و همچنین بازنشر این مطالب در رسانه‌های خاص، واقعیت دیگری را ثابت می‌کند.

گیتستون چیست؟

“نینا روزنولد” یکی از فرزندان خانواده سرمایه‌دار روزنولد است. او که یکی از تندروترین صهیونیست‌های آمریکا شناخته می‌شود، معروف به “مادر نفرت و انزجار از اسلام و مسلمانان” است. نینا روزنولد میلیون‌ها دلار را صرف ایجاد ائتلاف و هم‌پیمانی بین شبکه اسلام‌هراسی آمریکا و لابی صهیونیستی این کشور کرده است. او در سال ۲۰۰۸ اندیشکده‌‌ای را تاسیس کرد که سه ویژگی را در کنار هم داشت: “راست افراطی”، “ضد اسلام” و “دروغ‌پرداز”. گیتستون خود را اندیشکده غیرانتفاعی معرفی و یکی از اقداماتش را بررسی تهدیدها علیه آزادی‌های فردی، حاکمیت و آزادی بیان در آمریکا بیان کرده است اما این مؤسسه بیش از این، به دلیل انتشار مقالات دروغ یا نادرست که برخی از آنها به‌طور گسترده به اشتراک گذاشته شده‌اند، شناخته شده است. در تارنمای گیتستون گزارش‌های گمراه‌ کننده وغلط بسیاری به ‌ویژه در مورد مسلمانان منتشر و در سایر رسانه‌ها بازنشر داده می‌شود. “ابراهیم هوپر”، سخنگوی شورای روابط آمریکایی-اسلامی در گفت‌و‌گویی با ان‌بی‌سی نیوز، این موسسه را “بخش کلیدی” از “صنعت اسلام‌ستیزی در اینترنت” خوانده است. سال 2016 گیتستون با همکاری یک رسانه آنلاین مستقر در تورنتو، 12 فیلم با محتوای اسلام‌ستیزانه تهیه کرد که در آن به مباحثی همچون “خطرات اسلام‌گرایی غرب”،”رشد نفوذ قانون شریعت”، “آیا اروپایی‌ها تسلیم اسلام می‌شوند” یا اینکه اروپایی‌ها درنهایت برای مبارزه با اسلام قیام کرده و ارزش‌های پیشین غرب را حفظ می‌کنند، پرداخت.

گیتستون چه می‌گوید؟

محوریت تقریبا تمام مطالبی که این مؤسسه منتشر می‌کند “اسلام هراسی” است. بررسی دقیق‌تر مطالب گیتستون، مخاطب را به کلیدواژه‌ای می‌رساند که نه‌تنها ارزشی هم‌سنگ اسلام‌هراسی دارد بلکه در مواردی اسلام‌هراسی را به حاشیه رانده و خود تبدیل به اصل بنیادین آن شده است. این کلیدواژه، “ایران ستیزی” است. گرچه از اول تأسیس این موسسه این موضوع مدنظر گردانندگان اندیشکده بوده اما با گذشت زمان، ایران‌ستیزی این اندیشکده روزبه‌روز محوریت و ارزش بیشتری یافته است. نگاهی اجمالی به تارنمای گیتستون نشان می‌دهد که نیمی از گزارشات آن، به‌طور مستقیم درباره ایران بوده و در نیم دیگر هم به‌طور غیرمستقیم اشاراتی نسبت به ایران صورت گرفته است. نویسندگان این اندیشکده به بهانه‌های مختلف سعی می‌کنند در هر موضوعی درباره غرب آسیا، به شکلی ایران را نیز دخالت دهند. این اندیشکده در گزارشات متعددی که به اقتضای زمان در تحلیل وقایع فلسطین نوشته، ایران را “مقصر اصلی” جنگ‌های اخیر قلمداد کرده است. در پی جنگ اخیر بین فلسطین و رژیم‌صهیونیستی، گیتستون خطاب به آمریکا و متحدان اروپایی‌اش نوشته که “میزان مداخله ایران” در جنگ کنونی خاورمیانه قطعا باید به‌عنوان “زنگ خطری” که ایران نه‌تنها برای منطقه، بلکه برای “کل جهان” ایجاد می‌کند، باشد. نویسنده مقاله این پرسش را مطرح کرده که “چه چیزی لازم است تا آمریکا و متحدانش درک کنند مماشات با رژیم ایران، ضعف است؟ اشتباه نکنید! اگر چنین مماشاتی ادامه یابد، امروز نوبت قتل‌عام اسرائیل است و فردا نوبت آمریکا و اروپا خواهد بود.”

در یکی از مقالات که گیتستون درباره مصاف حماس و اسرائیل منتشر کرد، “آرمان فلسطین” وسیله‌ای برای”مشروعیت بخشیدن به رژیم‌های گوناگونی مانند جمهوری اسلامی ایران” قلمداد شده و آمده “زمان آن فرا رسیده که رژیم ایران را از کار بیندازیم.” در ادامه این مقاله نویسنده به آمریکا هشدار می‌دهد که اگر “از اسرائیل دفاع نکند” و “حماس قدرت بگیرد و صلح برقرار شود، ایران ابرقدرت منطقه‌ای خواهد شد” و در عرض چند ماه می‌توان انتظار داشت که “یک سلاح هسته‌ای آزمایش کند” و به‌طور خلاصه، “آینده اسرائیل تیره و تار خواهد بود.” یکی از دستور کارهای گیتستون، ایجاد ائتلاف بین رژیم‌صهیونیستی و کشورهای عربی با تهدید نشان دادن ایران است. این مؤسسه در مطلبی که سال 95 منتشر کرده، مدعی شده که ایران قصد دارد چهار پایتخت عربی “بیروت، دمشق، بغداد و صنعا” را کنترل کند و از این‌رو این پیشرفت‌ها را”نه‌تنها تهدیدی برای اسرائیل بلکه تهدیدی بزرگ برای کشورهای عربی مانند عربستان سعودی، مصر و برخی دیگر از کشورهای حوزه خلیج‌فارس” خوانده است. گیتسون در ادامه نیز به دولت‌های عربی توصیه کرد “اسرائیل به‌عنوان بزرگ‌ترین دشمن، اکنون دارد جای خود را به ایران می‌دهد” و به آنها خاطرنشان کرد، “منافع دولت‌های عربی و اسلامی” ایجاب می‌کند در کمترین زمان ممکن”مشکل فلسطین را از دستور کارشان حذف کنند” تا بتوانند “جبهه‌ای متحد علیه ایران” تشکیل دهند. اگر این مهم به دست ‌آید، می‌تواند کمک بزرگی در جهت نیل به پیروزی نهایی باشد. مخاطبان این موسسه مردم در اقصی نقاط جهان هستند. در تارنمای مؤسسه قابلیت ترجمه به 14 زبان زنده دنیا تعبیه شده اما شگفت این است با توجه به اینکه بیشتر مطالب منتشر شده یا درباره ایران نوشته شده‌اند یا ردی از ایران در آنها وجود دارد، مقالات این مؤسسه به زبان فارسی ارائه نمی‌شود! نکته قابل توجه درباره مقالات این اندیشکده، انتشار آنها در تارنماها و رسانه‌هایی غالبا غیرمعتبر است. دلیل اینکه رسانه‌های معتبر چندان رغبتی به بازنشر مطالب این اندیشکده ندارند، رویکرد افراطی و همچنین مطالب دروغی است که گیتستون منتشر می‌کند.

بازیگران و بازیگردانان گیتستون چه کسانی هستند؟

ازجمله نکات مورد توجه در مورد این مؤسسه، ارتباط آن با مقامات رسمی آمریکا و اعمال نفوذ بر آنهاست. جان بولتون، سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل متحد و مشاور امنیت ملی سابق آمریکا، یکی از این افراد است. او برای 5 سال ریاست هیات‌مدیره این مؤسسه را برعهده داشته است. جان بولتون که به واسطه مواضع ضدایرانی و ضداسلامی‌اش شناخته شده است، ارتباط ویژه‌ای با گروه تروریستی مجاهدین خلق دارد. بولتون ازجمله افرادی بود که با لابی‌گری موفق شد این سازمان را از لیست گروه‌های تروریستی آمریکا خارج کند. او درسال 2017 در پاریس در نشست گروه مجاهدین خلق شرکت کرد و از ضرورت براندازی حکومت ایران سخن گفت. در طی مدت ریاست بولتون در گیتستون سایت رسمی سازمان مجاهدین خلق ده‌ها بار مطالب این مؤسسه را بازنشر کرد و همچنین در دوران حضور بولتون در دولت ترامپ، وی بارها به اطلاعاتی که از سازمان مجاهدین درباره ایران گرفته بود، استناد کرد. سایت خبری نشنال‌اینترست در گزارشی نوشت که فرم‌های عمومی افشاگری مالی نشان می‌دهد بولتون تنها در ازای یک جلسه سخنرانی برای مجاهدین خلق 40 هزار دلار دریافت کرده است. همچنین نشریه لوبلاگ در گزارشی نوشته که اندیشکده گیتستون به جان بولتون در ازای اتخاذ مواضع ضداسلامی، مبلغ 250 هزار دلار پول پرداخت کرده است.

پس از جان بولتون، مهم‌ترین شخصیت این مؤسسه، امیر طاهری است. او پس از اینکه بولتون برای حضور در دولت ترامپ از سمت خود استعفا کرد، ریاست هیات‌مدیره گیتستون را برعهده گرفت. طاهری اپوزیسیون سلطنت‌طلب ایرانی است که پیش از انقلاب سردبیر روزنامه کیهان بود و پس از انقلاب اسلامی به لندن مهاجرت کرد. در جریان مذاکرات برجام وی ازجمله حامیان سرسخت تحریم‌ها و مخالف جدی رفع آنها بود. همچنین در جریان تحریم‌های نفتی علیه ایران، وی تحلیلی موسوم به افسانه‌ پایان نفت و تغییر رژیم ارائه داد که در آن مرگ جمهوری اسلامی را پیش‌بینی می‌کرد. در عمده‌ مطالب و یادداشت‌هایی که از طاهری منتشر شده تحریفاتی آشکار درباره تاریخ و سیاست ایران به چشم می‌آید. وی در یکی از عجیب‌ترین مقالات خود منکر نقش آمریکا در کودتای 28 مرداد شد و به نحوی محقر سعی در تطهیر چهره‌ آمریکا در این کودتا داشت. در جریان ناآرامی‌های سال 1401، طاهری از حامیان رضا پهلوی و تئوریسین طرح‌های تغییر رژیم بود. پس از طاهری، مجید رفیع زاده، سومین فردی است که می‌تواند نشان دهد گیتستون بیش از آنکه یک اندیشکده باشد، یک اتاق پروپاگاندای ضد ایرانی با نقش‌آفرینی پررنگ مجاهدین خلق است. در مدخل مجید رفیع‌زاده در ویکی‌پدیای فارسی، ادعا شده این فرد دارای “دکتری در امور دولتی و بین‌الملل، فوق‌لیسانس در مطالعات بین‌المللی و جهانی، فوق‌لیسانس در ژورنالیسم و ارتباطات، فوق لیسانس در زبان‌شناسی و تدریس و لیسانس در زبان‌شناسی” است. با این حال، نه در خود صفحات منتسب به رفیع‌زاده ذکر شده که او مدارک تحصیلی ادعایی خود را از کدام مراکز و در چه تاریخ‌هایی کسب کرده، نه در وبسایت‌های رسمی متعلق به هیچ مرکز علمی‌ای پروفایل فردی با مشخصات وی به ثبت رسیده است. گفته شده وی به‌عنوان مشاور رئیس‌جمهور آمریکا خدمت کرده که صحت این ادعا نیز مورد تردید است. رفیع‌زاده یکی از عناصر گروه تروریستی مجاهدین خلق است. صفحه مجید رفیع‌زاده در شبکه اجتماعی ایکس، مملو است از مطالبی که از سایت‌های رسمی مجاهدین خلق مانند “شورای ملی مقاومت ایران” و مسئولان این سازمان مانند علیرضا جعفرزاده، معاون دفتر نمایندگی شورای ملی مقاومت در آمریکا و علی صفوی، عضو کمیسیون خارجه شورای ملی مقاومت ایران، بازنشر شده است. وی همچنین ارتباط نزدیکی با سیاستمداران آمریکایی حامی فرقه رجوی دارد. رفیع‌زاده سال 97 در برنامه‌ای تلویزیونی متعلق به BBC فارسی شرکت و در این برنامه به دفاع از سازمان مجاهدین خلق و بیان طرح و برنامه‌های آن برای بازپس‌گیری ایران پرداخت. او مجاهدین خلق را جدی‌ترین آلترناتیو جمهوری اسلامی خوانده است.

تمرکز مجاهدین خلق بر هسته‌ای

مقالات رفیع‌زاده نشان می‌دهد گروه مجاهدین خلق، ماموریت وی را در حوزه برنامه هسته‌ا‌ی ایران تعریف کرده است. در موضوع برنامه ‌هسته‌ای ایران، اندیشکده گیتستون، در سال گذشته میلادی(2023)، 18 مقاله منتشر کرده است. از این تعداد، 15 مقاله متعلق به مجید رفیع‌زاده است. در سال 2022، بیش از نیمی از مقالات درباره برنامه هسته‌ای ایران، به قلم رفیع‌زاده نوشته شده است. (24 مقاله از 46 مقاله) در سال 2021 هم وضع به همین شکل است و از 29 مقاله، 17 مقاله متعلق به رفیع‌زاده است. در سال 2020، از 22 مقاله، 9 مقاله و در سال 2019، از 17 مقاله، هفت مقاله به قلم رفیع‌زاده است. در این سال امیر طاهری نیز چهار مقاله درباره برنامه هسته‌ای ایران نوشته است. سال 2018 و 2017، رفیع‌زاده هیچ مطلبی درباره برنامه هسته‌ای ایران به گیتستون نداده است. آخرین مطالب او به سال 2016 بامی‌گردد که از پنج مطلب درباره برنامه هسته‌ای ایران، دو مطلب متعلق به رفیع‌زاده است. بررسی روند مطالب منتشر شده درباره برنامه هسته‌ای ایران نشان می‌دهد رفیع‌زاده پس از سال 2020 یعنی روی کار آمدن جو بایدن در آمریکا و احتمال احیای توافق هسته‌ای، تلاش کرده با نوشتن گزارش‌های متعدد و اساسا دروغ، در حد توان مانع بازگشت آمریکا به این توافق شود. با شدت گرفتن احتمال توافق و مذاکره، او نیز بیشتر و خطرناک‌تر در این باره نوشته است. رفیع‌زاده در سال 2023، 42 مقاله نوشته که 15 مورد آن به‌طور ویژه درباره برنامه هسته‌ای ایران است. او پس از انتخابات ریاست‌جمهوری 2020، جمعا مقاله 144 نوشته است که 42 مورد آن درباره برنامه هسته‌ای ایران بوده است. (42 گزارش در سه سال) این درحالی است که پیش از این تاریخ یعنی از سال 2016 تا روز پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در 2020 (4 سال )، او درمجموع 15 مقاله در این حوزه نوشته است. به عبارت ساده‌تر، او پس از روی کار آمدن بایدن، در هر سال به اندازه تمام چهار سال (2020-2016) علیه ایران مقاله نوشته است.

در سال 2018 که رفیع‌زاده احتمالا دغدغه‌های دیگری داشته، از 8 مقاله منتشر شده درباره برنامه هسته‌ای ایران، چهار مقاله را امیر طاهری نوشته است. در سال 2017 نیز از 10 مقاله، سهم جان بولتون شش مقاله و طاهری یک مقاله بوده است.

شبنم اسداللهی از کنشگران حقوق بشر کانادایی، نویسنده و روزنامه‌نگار، از دیگر نویسندگان این اندیشکده است. بنابر گفته خودش، وی هجده‌ماه در اوین زندانی بود و پس از آن به کانادا مهاجرت کرد. اسداللهی علاوه‌بر مؤسسه گیتستون در مطبوعات نیز مطالب ضد ایرانی می‌نویسد. وی در یکی از نوشته‌های خود خطاب به مسئولان کانادایی نوشته: “من بارها علیه تهدید جمهوری اسلامی ایران در کانادا هشدار داده‌ام. دیپلمات‌های ایرانی و جاسوسان ایشان حین اقدام به توطئه علیه کانادا لو رفته‌اند. گروه‌های تروریستی دست نشانده ایران، در کانادا واحدهای خفته ایجاد کرده‌اند. شاهد فعالیت‌های مخفیانه آنها بوده‌ایم و سند داریم که ایران کوشیده است ایدئولوژی‌های ضدغربی را از طریق نفوذ به نهادهای آموزش عمومی کانادا، سازمان‌های غیرانتفاعی، مراکز آموزش عالی، به این کشور وارد کند، که در راستای عملیات ایران در سراسر جهان است.”اسداللهی همچنین در گفت‌وگویی با روزنامه آمریکایی “الگمینر” گفته بود:”اگر دولت ترامپ تصمیم بگیرد با جمهوری اسلامی مذاکره کند این یک خنجر به پشت ملت ایران خواهد بود. کاخ‌سفید نباید با پیشنهادات رژیمی که ۴۰ سال نشان داده می‌تواند گرگ‌هایی باشد که لباس گوسفند می‌پوشند، تحمیق شود.” اسداللهی در فروردین سال‌جاری به همراه چند تن دیگر در بیانیه‌ای ضمن خواستاری براندازی جمهوری اسلامی ایران، به رضا پهلوی وکالت دادند.

سیروان منصوری، نویسنده دیگر این مؤسسه تجزیه‌طلب و وابسته به گروه‌های پان‌کرد است. در جریان اعتراضات سال گذشته منصوری به نشر اکاذیب و اخبار جعلی درباره رویداد‌های مناطق کرد‌نشین ایران مشغول بود. وی همچنین در حساب رسمی توییتر خود به دفاع از سازمان مجاهدین خلق و اعلام آمادگی گروه‌های تجزیه‌طلب برای همکاری با آنها پرداخت. نیما غلامعلی‌پور، نماینده ایرانی‌تبار پارلمان سوئد که وابستگی حزبی خاصی به گروه‌های معروف اپوزیسیون ایرانی ندارد، اما در اسلام‌ستیزی و ایران‌ستیزی سنگ‌تمام گذاشته است، از دیگر نویسندگان این مؤسسه است. وی در مقام نماینده پارلمان بارها علیه ایران و مسلمانان مهاجر به سوئد اقدام کرده است. غلامعلی‌پور در یکی از اقدامات ایران‌ستیزانه خود، در جایگاه یک دیپلمات به وزیر خارجه سوئد نامه رسمی زد و از او و پارلمان اروپا خواست که مانع از فروش تجهیزات توسط شرکت‌های خصوصی به ایرانیان شود تا به این صورت فشار حداکثری بر ایران وارد شود.

ائتلافی از مجاهدین خلق تا سلطنت‌طلب‌ها

در این مؤسسه چندین نویسنده ایرانی دیگر نیز فعالیت می‌کنند. با جست‌وجویی مختصر درباره سایر نویسندگان ایرانی‌تبار و بعضا بی‌نام و نشان اندیشکده می‌توان به مخرج مشترک ضدیت با ایران پی‌برد. گرچه بیشتر نویسندگان ایرانی و حتی غیرایرانی سایت وابستگی و ارتباطات آشکاری با سازمان مجاهدین خلق دارند، اما هستند افرادی که به دیگر گروه‌های مخالف وابسته‌اند. آنچه در غالب نوشته‌های آنها نمود می‌یابد ترویج افکار و گفتمان فرقه خود و نشر مطالب دروغی است که تاکنون چندین‌بار گریبان‌گیر این اندیشکده شده است. اما چیزی که اهمیت دارد نه صداقت و حتی کیفیت مطالب، بلکه ائتلاف اپوزیسیون ایرانی برای نیل به اهداف‌شان است. طی سال‌های فعالیت مؤسسه بیشتر بودجه آن صرف پرداخت مبالغ هنگفت به سیاستمداران آمریکایی برای اتخاذ و اجرای مواضع ضد ایرانی شده است.

سیده‌حسنا پیروان- صادق امامی، گروه جهان‌شهر فرهیختگان

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا