نامه حسین ثابت رستمی به برادرش محمد مهدی در آستانه آغاز چهل و دومین سال اسارت

سال 1403 از راه می رسد و دوم فروردین مصادف است با روزی که به اسارت نیروهای عراقی در آمدی و بعد هم با شستشوی مغزی مسئولین سازمان مجاهدین خلق گرفتار آنان شدی و این درد جانکاه را بر دلمان گذاشتی .

من منتظر روزی هستم که با فکر آزاد بتوانی برای زندگی آینده ات یک تصمیم حساب شده بگیری و از باتلاقی که رجوی ها برای تو درست کردند خارج شوی . تو می توانی و توانش را داری که با یک تصمیم درست خودت را در آغوش گرم پر مهر و محبت پدر و مادرت قرار بدهی. چرا که آنان هر لحظه منتظر دیدار با تو هستند.

محمد مهدی جان برادر خوبم

چهل و دو سال زمان زیادی است. شاید به حرف راحت گفته شود ولی باور کن دوری و نشنیدن صدای تو برای همه اعضای خانواده بسیار دردناک است. من دهها بار برای تو نامه نوشتم ولی متاسفانه سران سازمان مجاهدین حتی اجازه یک تماس تلفنی به تو نمی دهند! ترسشان از تماس تلفنی چیست ؟ چرا آنان اینقدر از خانواده بیزارند و حاضر نیستند افراد با خانواده خود تماس داشته باشند؟!
روز دوم فروردین در خانواده ما روز بسیار سختی است، چرا که این دوری تو و عدم تماس باعث رنجش پدر و مادر شده است. وقتی این روز از راه می رسد غم خانواده را فرا می گیرد و باید حسرت دیدار با تو را بخوریم که چرا به زندگی در سازمان مجاهدین ادامه می دهی؟ من امیدوارم که سال جدید اتفاق مهمی در زندگی تو بیفتد که همان جدا شدن و آغاز زندگی جدید بدور از سازمان مجاهدین خلق است و من منتظر شنیدن خبر جدایی تو هستم . به امید آن روز.

حسین ثابت رستمی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا